بر پایه نوشتههای خود ابن حزم و گزارشهای تاریخ نگاران، بیگمان میتوان گفت که وی از لحاظ روانشناسی فردی، مردی ویژه بوده و برخی از این ویژگیهای وجودیش، در دوران زندگانی وی انگیزه رنجها و ناآرامیهای گوناگون برای او شده بوده استبودهاست. ابن حزم از یک سو دارای روحی بسیار حساس، طبعی شاعرانه و در دوستیهایش با انسانهای همگون خود بسیار استوار و وفادار بوده و از سوی دیگر در باورها و اندیشههایش سخت تعصب میورزیده استمیورزیدهاست. ابن حزم خود دربارهٔ خلقیات خویش مینویسد: من در سرشت خود دو طبیعت دارم که زندگی من با آنها هرگز گوارا نیست؛ و گرد آمدن آنها مرا از زندگانی بیزار میکند و گاه آرزو میکنم که از خویش گریزان شوم، تا از رنجی که به خاطر آنها میکشم، آزاد شوم: یکی وفاداری است که هیچ تلونی بدان آمیخته نیست و در حضور و غیاب و نهان و آشکار یکسان است، و زاییده الفتی است که نمیگذارد روحم از آنچه به آن خو گرفته است،گرفتهاست، روی گردان شود، و نیز نمیگذارد که از دست دادن کسانی را که با ایشان مصاحب بودهام، از خاطر بگذرانم؛ و دیگری عزت نفسی است که به ستم تن نمیدهد، و مرا به کمترین دگرگونی در رفتار آشنایانم حساس میکند، چنانکه مرگ را بر آن رجحان میدهم. هر یک از این دو سجیّه مرا به سوی خود میکشد. من جفا میبینم و بر خود همواره میسازم، بسیار شکیبایی میکنم و انتظار میکشم، که دشوار کسی توانایی آن را دارد.<ref>ابن حزم، علی، ج۱، ص۲۱۲، طوق الحمامة، به کوشش [[صلاحالدین قاسمی]]، تونس، ۱۹۸۵م.</ref>
بدین سان شگفتی ندارد که گفتهاند وی در تبلیغ عقاید و نظریات خود و دفاع از آنها سخت بیپروا بوده و از این رهگذر دشمن تراشی میکرده و رنجهای فراوان متحمل میشده استمیشدهاست. با توجه به خصلت وفاداری وی میتوان هواداری استوار و حتی تعصبآمیز او را در برابر فرمانروایان اموی توجیه کرده، و از همین روست که ناگواریها، رنجها، تبعیدها و در به دریهایی که در آن دوران آشفتگی و فروپاشی سیاسی - اجتماعی اندلس نصیب وی شده بود.
== نقدها ==
خط ۲۲:
== آثار ==
ابورافع، پسر ابن حزم پس از مرگ وی اعلام کرد که وی ۴۰۰ اثر از خود بهجای گذاشته استگذاشتهاست که این آثار مکتوب بالغ بر ۸۰۰۰۰ صفحه میشود.<ref>. دمشقی، ابن کثیر و الحافظ، ابوالفداء؛ پیشین، ص302.</ref> بدین سان وی را از لحاظ کثرت نوشتههایش با [[محمد بن جریر طبری]] نویسنده تاریخ مشهور مقایسه کردهاند.<ref>[[صاعد اندلسی|ابن صاعد اندلسی، صاعد]]، ج۱، ص۷۶–۷۷، طبقات الامم، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۱۲م.</ref> اما از همه این نوشتهها اکنون جز چند کتاب و تعدادی رساله باقی نمانده استنماندهاست.
ابن حزم تالیفات مهمی دارد که بزرگترین آنها کتاب "الإیصال إلی فهم کتاب الخصال" حاوی پانزده هزار صفحه و کتاب "الخصال الحافظ لجمل شرائع الإسلام مشتمل بر دو جلد، کتاب "المجلی" دربارهٔ فقه یک جلد، کتاب "المحلی فی شرح المجلی بالحجج والآثار" هشت جلد، کتاب "حجة الوداع" محتوی یکصد و بیست صفحه، کتاب "قسمة الخمس فی الرد علی إسماعیل القاضی" یک جلد، کتاب "الآثار آلتی ظاهرها التعارض ونفی التناقض عنهاً حاوی یک هزار صفحه که البته آن را به پایان نرسانیدهاست، کتاب "الجامع فی صحیح الحدیث" بدون اسانید، کتاب "التلخیص والتخلیص فی المسائل النظریة"، کتاب "ما انفرد به مالک وأبو حنیفة والشافعی".