عباس زریاب خویی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: انتقال رده به درخواست Modern Sciences از رده:استادان گروه تاریخ دانشگاه تهران به رده:استادان دانشگاه تهران |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۴۹:
== زندگی ==
=== کودکی و نوجوانی در خوی ===
عباس زریاب خویی در ۲۰ مرداد ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۵ ذیقعدهٔ ۱۳۳۷ هجری قمری) در شهر [[خوی]]، از شهرهای [[آذربایجان غربی]]، به دنیا آمد. سالهای کودکیش مصادف با دورانی متلاطم در تاریخ ایران بود؛ [[انقلاب اکتبر ۱۹۱۷]] سبب شده بود که سربازان [[روسیه تزاری|روسیهٔ تزاری]] که از
در خانوادهٔ وی کسی باسواد نبود ولی عموی او، [[قرآن]] خواندن میدانست. تمایل زریاب خویی در خردسالی به خواندن قرآن سبب شد که مادرش او را برای آموزش نزد آموزگار قرآن محلّه بفرستد. پس از دو سال آموزش قرآن، وی تحصیلات ابتدایی خود را در خوی آغاز کرد ولی «به هیچ وجه از آموزگاران نخستین خود دلِ خوشی» نداشت و با اکراه و بیمیلی به مدرسه میرفت. در این دوران او خود را «در میان خانواده و مدرسه و مردم شهر غریب حس میکند».<ref name="بخارا-زندگانی من"/> با وجود این بیمیلیها و محدود بودن دسترسی به کتاب، آموختن خواندن و نوشتنْ «شوقی غریب» را در وی برای خواندن برانگیخت. وی در مقالهٔ ''زندگانی من''،<ref name="زندگانی من"/> کتابهایی را که در این دوران خوانده، فهرست
در همین دوران نزد یکی از روحانیون شهر به نام شیخ عبدالحسین اعلمی به یادگیری صرف و نحو، ادبیات عرب،<ref name="بخارا-ریاحی">ریاحی، محمدامین. ''مردی رفت که نظیرش هرگز نخواهد آمد'''، مجلهٔ کلک، شمارهٔ ۵۸ و ۵۹، دی و بهمن ۱۳۷۳، بازچاپ در مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن و اسفند ۱۳۹۳.</ref> اصول و دیگر علوم حوزوی پرداخت.
خط ۶۷:
=== مهاجرت به تهران و کار در کتابخانهٔ مجلس ===
پس از بازگشت به خوی در ۱۳۲۲، زریاب خویی به مدّت دو سال به تدریس ادبیات در دبیرستانهای خوی مشغول بود. این دوران که به گفتهٔ خود او «پرآشوبترین و رنجبارترین ایام حیات» وی
[[پرونده:AbbasZaryab 003 IrajAfsharResearchTrove.jpg|بندانگشتی|250px|زریاب خویی و تقیزاده در دههٔ ۳۰ شمسی]]
او دو سال اول را با سختی در تهران زندگی کرد و برای امرار معاش به تدریس خصوصی ناچار بود. درهمین دوران به نوشتن مقاله در نشریههای علمی و ادبی میپرداخت. در سال ۱۳۲۵، [[محمد صادق طباطبایی]]، رئیس پیشین [[مجلس شورای ملی|مجلس شورای ملّی]] کتابخانهٔ خانوادگی خود را به [[کتابخانه مجلس شورای ملی|کتابخانهٔ این مجلس]] اهدا کرد. این مجموعهٔ اهداشده شامل بیش از سه هزار جلد کتاب در رشتههای مختلف [[علوم معقول|معقول]] و [[علوم منقول|منقول]]<ref name="بخارا-زرینکوب">زرینکوب، عبدالحسین. ''خاموشی دریا''، مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن و اسفند ۱۳۹۳.</ref>
در همین دوران و در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی بود که با [[سید حسن تقیزاده]]، که به نمایندگی دورهٔ پانزدهم مجلس انتخاب شده بود، آشنا شد و مورد توجه خاص او قرار گرفت و اینچنین بود که پس از تأسیس [[مجلس سنا]] و انتخاب تقیزاده به ریاست آن در سال ۱۳۲۸ و تأسیس کتابخانهای برای آن مجلس، زریاب خویی به استخدام این کتابخانه درآمد و چندی بعد بهعنوان مدیر کتابخانهٔ مجلس سنا معرفی شد.<ref name="یکی قطره باران">یکی قطره باران: جشننامهٔ دکتر عباس زریاب خویی، مقدمهٔ [[احمد تفضلی]].</ref> وی در این دوران به راهنمایی تقیزاده به جمعآوری مهمترین کتابها در رشتههای ایرانشناسی و اسلامیشناسی از کتابفروشان و ناشران خارجی پرداخت.<ref name="بخارا-افشار">افشار، ایرج. ''شبی که بابک از تهران خبر واقعهٔ زریاب را...''، مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۱۰۴، بهمن و اسفند ۱۳۹۳.</ref>
خط ۷۷:
=== تحصیل و تحقیق در آلمان ===
در سال ۱۳۳۴،
{{گفتاورد|«مدت پنج سالی که در آلمان بود فرصتی کاملاً علمی و گرانقدر برایش پیش آمد و توانست با دنیای خاورشناسی در دانشگاههایی مانند فرانکفورت و مونیخ آشنایی بیابد و از همسخنی با استادان ناموری چون اشپیتالر، اتو اشپایز، برتولد اشپولر و هانس روبرت رویمر و دهها ایرانشناس سرشناس چون لنتز و هینتز و ایلرس و طبعاً با جوانانی همسن و سال خودش چون هورست و زلهایم و مولر و برون و بوسه و واگنر، پی به دقایق پیشرفت علم در سرزمین آلمان ببرد و از روشهایی که در پیشرفت خاورشناسی به تدریج در اروپا پیش آمده بود وقوف پیدا کند.»<ref name="بخارا-افشار"/>}}
خط ۸۳:
زریاب خویی در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه [[یوهانس گوتنبرگ]] شهر [[ماینز]] در رشتههای [[تاریخ]] و [[فلسفه]] درجهٔ دکتری گرفت. عنوان رسالهٔ دکتری او «گزارش دربارهٔ جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ کبیر جعفری تألیف ابن محمد حسینی» بود که به اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار [[تیمور]] بر اساس مندرجات تاریخ جعفری میپردازد. زریاب خویی این رساله را به راهنمایی [[هانس روبرت رومر|رویمر]]، استاد دانشگاه ماینز که خود در تاریخ [[تیموریان]] صاحب نظر بود، نگاشت.<ref name="بخارا-افشار"/>
وی پیش از سفر به آلمان با [[انتشارات فرانکلین]] برای ترجمهٔ دو کتاب ''[[تاریخ فلسفه (کتاب)|تاریخ فلسفه]]'' و ''[[لذات فلسفه (کتاب)|لذات فلسفه]]'' قراردادی بست و این دو اثر را در دوران اقامت خود در آلمان ترجمه
=== تدریس در دانشگاه برکلی ===
|