اسطورهشناسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←پیشینه پژوهش در حوزه اسطورهشناسی: افزودن رفرنس |
←پیشینه پژوهش در حوزه اسطورهشناسی: تمیزکاری |
||
خط ۱۵:
اما در سده بیستم میلادی بسیاری از پژوهشگران اسطورهشناس این دیدگاه را ناقص دانسته و رد کردند. در اصل امروز دیگر به اسطوره بهعنوان سویه متضاد یا مخالف دانش نگاه نمیشود. از دید اسطورهشناسی مدرن، بررسی و تفسیر اسطورهها به معنای کنار نهادن دانش نیست.<ref>{{cite book|first=Robert |last=Segal|title=Myth: A Very Short Introduction|url={{google books |plainurl=y |id=wJu9CQAAQBAJ|page=19}}|date=2015|publisher=OUP Oxford, p.3.}}</ref>
[[یونگ]] تلاش کرد بنیادهای روانشناختی پنهان در پس جهان اسطورهها را دریابد. او بر این باور بود که همه انسانها در وابستگی به یک سری از نیروهای ذاتی ناخودآگاه با یکدیگر شریک هستند، که او نامشان را کهنالگو نهاد<ref>{{cite book|first=Steven |last=Walker|title=Jung and the Jungians on Myth|url={{google books |plainurl=y |id=VNhQAwAAQBAJ}}|date= 2014|publisher=Taylor & Francis}}</ref>
[[لوی استروس]] عقیده داشت اسطورهها بازتاب الگوهای ذهنی انسان هستند و بیشتر در پی یافتن این ساختارهای ذهنی و بهویژه دوگانهای متضاد (همچون خوب و بد، یا مهربان و ستمگر) در دل اسطورهها بود.<ref>
== تعریف افسانه ==
|