برآمدگی (فلسفه علم): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Baharbazari (بحث | مشارکتها) جز منابع |
Baharbazari (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹:
هرچندکه، "بحث بر سر اینکه آیا کُل را میتوان از ویژگیهای اجزایش پیشبینی کرد یا نه، یک نکته را در نظر نمیگیرد. کُلها اثرات ترکیبی منحصربهفردی تولید میکنند، ولی بسیاری از این اثرات ممکن است در زمینه و اندرکنشهای بین کل سیستم و محیط(های) اطرافش با هم همافزا(هماهنگ) شوند"(Corning 2002). مطابق با فرضیهی همافزایی(هماهنگی)اش،(Corning 1983 2005) کُرنینگ همچنین اظهار میدارد که، "درواقع اثرات [[همافزایی|همافزایانه]]<nowiki/>ی تولید شده توسط کُلهاست که عامل تکاملِ پیچیدگی در طبیعت هستند". [[آرتور کستلر]]، رماننویس، از استعارهی [[ژانوس]] (سمبلی از اتحاد در مجموعه مکملها مثل باز/بسته، صلح/جنگ) استفاده میکند تا نشان دهد که چگونه دو دیدگاه ( قوی در مقابل ضعیف یا [[کلنگری]] در مقابل [[فروکاستگرایی]])را باید به شکلی غیر انحصاری استفاده کرد، و باید با یکدیگر تعامل کرد تا بتوان به مسائل برآمدگی اشاره کرد. (Koestler 1969) همچنین،<blockquote>قابلیت تقلیل همهچیز به قوانین پایهای موجب نمیشود که بتوانیم با داشتن آن قوانین ،دنیا را دوباره از پایه بسازیم. فرضیه سازندگی در تقابل با دو مشکل مقیاس و پیچیدگی، شکست میخورد. در هر مرحله از پیچیدگی ویژگیهای کاملا جدیدی پدیدار میشوند. روانشناسی زیستشناسی نیست و زیستشناسی هم شیمی نیست. یعنی درواقع میبینیم که کُل نه تنها چیزی بیشتر بلکه بسیار متفاوت از جمع اجزایش است.(Anderson 1972)</blockquote>اعتماد به برآمدگی قوی با مشاهده مغایرتهایش با درکِ همیشگی ما از فیزیک، زیر سوال رفت. مارک آ.بِدائو مشاهده کرد که:<blockquote>هرچند که برآمدگی قوی به لحاظ منطقی امکانپذیر است ولی به طرز ناامیدکنندهای مثل جادو میماند. چطور ممکن است که یک قدرتِ عِلّیِ رو به پایینِ تقلیل ناپذیر ولی فرارویداده ظهور پیدا کند، وقتی که با استناد به تعریف، این اتفاق به دلیل تجمع پتانسیلهای در سطح میکرو ممکن نیست؟ چنین قدرتهای عِلّی با بصیرت علمی ما هیچ همخوانی ندارند. این نه تنها نشان میدهد که چطور اَشکال معقول مادیگرایی را ناراحت میکند. رمزآلودبودنِ آنها فقط این نگرانی سنتی را افزایش میدهد که برآمدگی مستلزم گرفتنِ غیرقانونیِ چیزی از هیچچیز است.<ref>(Bedau 1997)</ref></blockquote>برآمدگی قوی را میتوان بخاطر بیش از حد مشخص بودن نقد کرد. یک مثال استاندارد مربوط به حالتهای ذهنی برآمده (M و *M) میشود که در حالتهای فیزیکی (P و *P) به ترتیب قرار دارند. M و *M را ویژگیهای برآمده درنظر بگیرید. *M را بر اساس ویژگی *P در نظر بگیرید. چه اتفاقی می افتاد وقتی M باعثِ *M میشود؟ [[جیگون کیم]] میگوید : <blockquote>در مثال طرحوارهی بالا، ما نتیجه گرفتیم که M باعثِ *M میشود با سبب شدنِ *P. پس، M باعثِ *P میشود. حالا M به عنوان یک برآمده، باید خودش هم یک ویژگی پایهی برآمدگی داشته باشد که فرض کنیم P است. حالا با یک سوال مهم روبرو هستیم: اگر یک برآمده،M، از شرط پایه P بربیاید، چرا نمیتوان P را به جای M به عنوان علتِ هرگونه اثر احتمالی M جایگزین کرد؟ چرا P نمیتواند کاملا توضیح دهد که چرا هرگونه اثر متقابل M رخ داده است؟ </blockquote>
== منابع ==
|