ردیف (موسیقی): تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←منابع غیر فارسی: گسترش |
←منابع غیر فارسی: گسترش |
||
خط ۲۱۲:
الا زونیس{{efn|dir=ltr|Ella Zonis}} در کتاب ''موسیقی کلاسیک ایرانی''{{efn|dir=ltr|''Classical Persian Music''}} (۱۹۷۳) بر اساسی ردیفی که روحالله خالقی در [[هنرستان موسیقی ملی]] به او عرضه کرده بود، به تحلیل ردیف موسیقی ایران پرداخت. این ردیف بر اساس ردیف میرزاعبدالله بود و از طریق علینقی وزیری نقل و نتنویسی شده بود. از نکات قابل توجه این کتاب، شباهتهایی است که زونیس بین موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی یونان باستان نشان داد. با این حال این کتاب به جهت نادیده گرفتن مفهوم «اوج» در بین گوشههای ردیف مورد نقد قرار گرفتهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Hajarian|1999|ک=Ghazal as a Determining Factor|ص=6|زبان=en}}</ref>
گن ایچی تسوگه،{{efn|dir=ltr|Gen'ichi Tsuge}} موسیقیدان [[مردمان ژاپن|ژاپنی]]، در سال ۱۹۷۴ پایاننامهاش را در [[دانشگاه وسلین]] با عنوان «''آواز: مطالعهٔ ابعاد ریتمیک موسیقی کلاسیک ایرانی''» منتشر کرد. این اثر که حاصل تحقیقات میدانی تسوگه در [[تهران]] بود،<ref dir=ltr>{{پک|Slobin|2015|ک=Interview with Mark Slobin|ص=2|زبان=en}}</ref> از جهت بررسی ارتباط بین ساختار [[ضربآهنگ|ریتمیک]] اشعار با ساختار گوشههایی که این اشعار به آواز در آن اجرا میشوند (نظیر گوشهٔ چهارپاره) قابل توجه است. با این حال، این کتاب شباهتهایی که بین [[فرم (موسیقی)|فرم]] شعر و آواز وجود دارد را مورد بررسی قرار نداده بود. این کار بعدها توسط محسن حجاریان در
[[ژان دورینگ]]، موسیقیدان فرانسوی، نیز چند کتاب در مورد ردیف موسیقی ایرانی نوشته که برخی به فارسی نیز ترجمه شدهاند، از جمله کتاب ''ردیف سازی موسیقی سنتی ایران'' و کتاب ''سنت و تحول در موسیقی ایران''{{efn|dir=ltr|''La musique iranienne: tradition et évolution''}} (۱۹۷۰). در این آخری، دورینگ مدعی میشود که برخی از انواع ردیف (از جمله ردیف درویشخان و ابوالحسن صبا) سادهتر هستند و عموم موسیقیدانان را هدف گرفتهاند اما برخی ردیفهای سازی مخصوص سهتار یا کمانچه پیچیدگی بیشتری دارند و برای نوازندگان قهار طراحی شدهاند. او همچنین در مورد این که ردیف موسیقی ایرانی از موسیقی آذربایجان و قفقاز تأثیر گرفته صحبت میکند. این کتاب به خاطر اطلاعات وسیعی که در مورد سازهای موسیقی ایرانی طرح کرده مورد ستایش قرار گرفتهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Blum|1988|ک=Review of The Radif of Persian Music|ص=272-4|زبان=en}}</ref> همچنین این کتاب شامل نسخهای از ردیف میرزاعبدالله است که توسط نورعلی برومند جمعآوری و به دورینگ عرضه شده بود.<ref dir=ltr>{{پک|Hajarian|1999|ک=Ghazal as a Determining Factor|ص=7|زبان=en}}</ref>
خط ۲۱۹:
نتل همچنین در کتابی با نام ''ردیف موسیقی ایران، مطالعاتی در مورد ساختار و کالبد فرهنگی موسیقی سنتی ایران''{{efn|dir=ltr|''The Radif of Persian Music, Studies of Structure and Cultural Context in the Classical Music of Iran''}} (۱۹۸۷) بهطور مبسوط ردیف موسیقی ایرانی را مورد تحلیل قرار دادهاست. او با مقایسهٔ نسخههای مکتوب و ضبطشدهٔ ردیف، به تحولات و ناهماهنگیهای ردیف اشاره میکند. این کتاب به خاطر بحثهایی که در خصوص تکوین ردیف و مقایسهٔ ردیفها انجام داده، مورد ستایش قرار گرفتهاست. این مقایسهها شامل مقایسهٔ دستگاه چهارگاه در ۱۲ ردیف، ماهور در ۴ ردیف، و شور در ۱۸ ردیف مختلف میشود.<ref dir=ltr>{{پک|Caton|1989|ک=Review of The Radif of Persian Music|ص=349-352|زبان=en}}</ref> [[لوید میلر]] بر این کتاب نقدهایی وارد کردهاست، از جمله این که مانند آثار بیشتر محققان آمریکایی، از افرادی چون [[فرامرز پایور]] متأثر بودهاست، که جزو تجددگرایان زمان خود بوده و خود را محدود به سنتها نمیکردهاست؛ او این را در مقابل آثار بیشتر محققان اروپایی قرار میدهد که عمدتاً متأثر از آثار [[داریوش صفوت]] و [[محمود کریمی (موسیقیدان)|محمود کریمی]] بودهاند که دیدگاه اصولگرایانه و سنتی در مورد تئوری موسیقی ردیف داشتند.<ref dir=ltr>{{پک|Miller|1993|ک=Review of The Radif of Persian Music|ص=272-275|زبان=en}}</ref> این کتاب همچنین بابت نثر تحلیلی نویسنده به خصوص در فصلهایی که به مقایسهٔ ردیفها پرداخته مورد تحسین قرار گرفتهاست اما به خاطر پوشش کمی که از ردیفهای آوازی دارد، مورد نقد بودهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Danielson|1994|ک=Review of the Radif of Persian Music|ص=619-621|زبان=en}}</ref>
[[استیون بلوم (پژوهشگر)|استیون بلوم]] نیز چند اثر در مورد ردیف نوشتهاست. پایاننامهٔ او با عنوان «''موسیقی در مفهوم: رشد و نمو [[رپرتوار]] آواز در مشهد ایران''»{{efn|dir=ltr|Musics in Concept: The Cultivation of Oral Repertoires in Meshhed, Iran}} متمرکز بر آواز بود. در این اثر اگر چه او به ردیف نپرداخت اما به گوشههایی با نام «چهاربیاتی» و «دوبیاتی» که در [[موسیقی بومی]] خراسان رایج بود پرداخت.<ref dir=ltr>{{پک|Hajarian|1999|ک=Ghazal as a Determining Factor|ص=8|زبان=en}}</ref> وی چندین مقاله هم در خصوص [[موسیقی نواحی خراسان]]، [[موسیقی کردی]]، و نیز در نقد مقالات و کتابهایی که در مورد ردیف موسیقی ایران چاپ شدهاند نوشتهاست.▼
[[هرمز فرهت]]، در پایاننامهٔ دکترای خود که به زبان انگلیسی و در دوران تحصیلش در [[دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس]] نوشت، به بررسی ردیف موسیقی ایرانی پرداختهاست. این اثر که با نام ''[[دستگاه در موسیقی ایرانی]]'' {{efn|dir=ltr|''The dastgah concept in Persian music''}} ابتدا در سال ۱۹۶۵ به انگلیسی، و بعداً به فارسی منتشر شد، از جهت تفاوتهایی که با تقسیمبندیهای رایج ردیف دارد مورد توجه بودهاست، از جمله این که تعداد دستگاهها را نه هفت که دوازده عدد ذکر میکند.<ref dir=ltr>{{پک|Farhat|2004|ک=The Dastgah Concept|ص=|زبان=en}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Nooshin|1992|ک=Review of the Dastgah Concept|ص=338|زبان=en}}</ref> فرهت که در نوجوانی ایران را ترک کرده بود، ابتدا تمرکزش روی موسیقی غربی بود و مدرک [[کارشناسی ارشد]] در موسیقی را نیز از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس گرفته بود. در سال ۱۹۵۵ وی با [[منتل هود]]، موسیقیدان برجستهٔ آمریکایی آشنا شد و توسط او به تحقیق در مورد موسیقی ایرانی علاقهمند گردید. کتاب فرهت اولین کتابی دانسته میشود که مشخصات گوشهها (از جمله نت شاهد، نت ایست و غیره) را ذکر کردهاست. این کتاب همچنین به خاطر ضمیمهاش که شامل ۱۴۰ نسخهٔ نتنویسی شده از ردیف [[نصرالله زرینپنجه]] (برای تار) و [[احمد عبادی]] (برای سهتار) میشد، مورد توجه قرار گرفتهاست. فرهت همچنین در این کتاب، با بررسی نسخههای ضبطشدهٔ ردیفهای مختلف، به این نتیجه میرسد که پنج [[فاصله (موسیقی)|فاصله]] در کوک سازهای ایرانی به کار برده میشوند؛ [[نیمپرده]]ای به اندازهٔ ۹۰ [[سنت (موسیقی)]]، فاصلهٔ [[دوم خنثی]] بین ۱۲۵ تا ۱۴۵ سنت، یک فاصلهٔ دوم خنثی بزرگتر با اندازهٔ ۱۵۰ تا ۱۷۰ سنت، پردهٔ کامل به اندازهٔ ۲۰۴ سنت، و یک فاصلهٔ بزرگتر از پرده به اندازهٔ ۲۷۰ سنت. کتاب فرهت به خاطر ارائهٔ نظریهای که در آن فواصل اندازهٔ ثابتی ندارند، مورد توجه قرار گرفتهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Blum|1992|ک=Review of The Dastgah Concept|ص=422-425|زبان=en}}</ref> از جمله نقدهایی که به این کتاب وارد شده، وجود برخی ناهماهنگیها بین تعاریفی که برای گوشهها عنوان شده و چیزی که در نتنویسی دیده میشود، و تمرکز بیش از حد روی یک تقسیمبندی منطقی و در نتیجه عدول از برخی سنتها است.<ref dir=ltr>{{پک|Nooshin|1992|ک=Review of the Dastgah Concept|ص=339|زبان=en}}</ref> همچنین، دیدگاه فرهت در خصوص افول موسیقی ایرانی پس از [[انقلاب اسلامی ایران]]، به چالش کشیده شدهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Nooshin|1992|ک=Review of the Dastgah Concept|ص=340|زبان=en}}</ref>
▲[[استیون بلوم (پژوهشگر)|استیون بلوم]] نیز چند اثر در مورد ردیف نوشتهاست. پایاننامهٔ او با عنوان «''موسیقی در مفهوم: رشد و نمو [[رپرتوار]] آواز در مشهد ایران''»{{efn|dir=ltr|Musics in Concept: The Cultivation of Oral Repertoires in Meshhed, Iran}} متمرکز بر آواز بود. در این اثر اگر چه او به ردیف نپرداخت اما به گوشههایی با نام «چهاربیاتی» و «دوبیاتی» که در [[موسیقی بومی]] خراسان رایج بود پرداخت.<ref dir=ltr>{{پک|Hajarian|1999|ک=Ghazal as a Determining Factor|ص=8|زبان=en}}</ref> وی چندین مقاله هم در خصوص [[موسیقی نواحی خراسان]]، [[موسیقی کردی]]، و نیز در نقد مقالات و کتابهایی که در مورد ردیف موسیقی ایران چاپ شدهاند نوشتهاست. به جز استیون بلوم، دو محقق دیگر نیز در همین دوره آثاری در مورد اجرای آوازی دستگاهها پژوهشهای شایانی کردند؛ یکی مارگارت کیتون{{efn|dir=ltr|Margaret Caton}} که پایاننامهاش را در سال ۱۹۸۳ در [[دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس]] با عنوان «''تصنیف سنتی: سبکی از موسیقی آوازی ایران''»{{efn|dir=ltr|The Classical Tasnif: A Genre of Persian Vocal Music}} با تمرکز بر اجرای دستگاه به صورت ریتمیک و آوازی نوشت؛ دیگری رابرت سیمز{{efn|dir=ltr|Robert Simms}} که در سال ۱۹۹۵ نتیجهٔ تحقیقاتش روی اجراهای آوازی [[محمدرضا شجریان]] را منتشر کرد و در آن بخشهایی از اجراهای شجریان در دورههای مختلف فعالیتش را به نت در آورد.<ref dir=ltr>{{پک|Hajarian|1999|ک=Ghazal as a Determining Factor|ص=8-9|زبان=en}}</ref>
== یادداشت ==
|