جلال‌الدین شاه‌شجاع: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mofid2 (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵:
== پایان زندگی ==
[[پرونده:Shah Shuja Shiraz2.JPG|300px|چپ|بندانگشتی|[[آرامگاه شاه‌شجاع]] در پای کوه چهل مقام یا چهل دختران در شیراز]]
وفات شاه شجاع در سال 886 هجری786هجری قمری و در پی یک سفر طولانی جنگی رخ داد. وی که در سال 885785 برای انتظام امور سلطانیه بدان سامان سپاه کشیده بود، نامه‌ای از اتابک شمس الدین پشنگ، فرماندار [[ایذج]] مبنی بر دست اندازی‌های شاه منصور از شوشتر به ایذج دریافت داشت. شاه شجاع پاسخ فرستاد که پس از فیصله دادن امور سلطانیه، از راه لرستان عازم شوشتر خواهد شد. در آن حین، درد کهنۀ پای شاه شجاع که ناشی از آسیب در نبردهای پیشین بود، سربرآورده بود و شاه را در مِحَفّه (تخت روان) می بردند. شاه شجاع به سبب فشارهای فزاینده‌ای که بر اتابک شمس الدین وارد می شد، برای رعایت کوتاهی راه، سپاه خویش را از میان کوههای زاگرس به سمت خوزستان رهبری کرد و در میان راه، اتابک ملک عزالدین، حاکم خرّم آباد را به سبب ابراز تعلق به سلاطین ایلکانی، گوشمال داد و دختر او را به نوا (گروگان در قالب ازدواج) گرفت. از بد حادثه در آن زمستان، برف بسیار بارید و در راه‌های کوهستانی، آسیب شدید به سپاه و شخص شاه رنجور و بیمار وارد شد و سلامت وی را مختل ساخت، چندان که پس از رسیدن به شوشتر، غرضی که در خاطر داشت، یعنی برداشتن شاه منصور از آن شهر، حاصل نیامد و تنها دیداری میان پادشاه و برادرزاده رخ داد. شاه شجاع از شوشتر، سپاه را به سوی شیراز راند و در ادامۀ مسیر، سلامت جسمانی وی بحرانی تر شد و وصول اخبار موحش تهاجمات تیمور به خراسان و مازندران نیز ضرباتی سخت بر روان شاه بیمار وارد ساخت، چندان که پس از وصول به شیراز، در روز یکشنبه بیست و دوم شعبان سال 886 هجری قمری در 53 سالگی (51 سالگی به تاریخ خورشیدی) و در مقطعی که کسی باور نمی داشت، وفات یافت<ref>محمود کتبی، تاریخ آل مظفر، ص 110-116</ref>.
با مرگ شاه شجاع سلطنت آل مظفر که که پس از قرن‌ها حکومت ترکان و مغولان بر ایران، نوید سلطنتی ایرانی را به همراه آورده بود، رو به زوال رفت.دو پسر بزرگتر شاه شجاع، [[سلطان شبلی]] و [[سلطان اویس]] پیش از آن به جرم طغیان بر پدر، دستگیر و سیاست شده بودند. پس پسر کوچکتر شاه شجاع، [[سلطان زین العابدین]] به جانشینی پدر نشست، اما در برابر تیمور کاری از پیش نبرد و برادرزاده شاه شجاع، [[شاه یحیی]]، مقام سلطنت را با منصب امارت از جانب تیمور عوض کرد. پس شاه منصور، برادرزادهٔ دیگر شاه شجاع که برادر کوچک شاه یحیی بود، این خواری را تاب نیاورد و بر شیراز تاخت و از حکم تیمور خارج شد.