جان باکوس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز replaced: شده است ← شده‌است، مولفه ← مؤلفه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۴۴:
در آن روزها یکبار بازدیدی از مرکز رایانه شرکت [[آی‌بی‌ام]] داشت و از نزدیک با ماشین حساب الکترونیکی SSEC که یکی از نخستین ماشینهای الکترونیکی آی‌بی‌ام (با لامپ خلاء) بود آشنا شد. این ماشین اتاق بزرگی را اشغال کرده بود و انباشته از سیمها و لامپهای خلاء بود. ناگهان فکری به سرش زد و به راهنمای تور گفت که به دنبال کار می‌گردد. او به بکوس گفت که باید با مدیر قسمت صحبت کند.
 
او ابتدا امتناع کرد زیرا سر و وضع مناسبی نداشت ولی با اصرار راهنمای تور به دیدار مدیر مربوط رفت و سپس در آزمونی شرکت کرد. نتیجه آزمون رضایت‌بخش بود و او به استخدام آی‌بی‌ام در آمد تا بر روی SSEC کار کند. SSEC یک رایانه به مفهوم امروزی نبود. حافظه‌ای برای ذخیره نرم‌افزار نداشت و برنامه‌ها را باید از طریق نوار منگنه کاغذی به آن می‌خوراندند. همچنین به دلیل به کار رفتن هزاران مولفهمؤلفه الکترومکانیکی، این ماشین [[قابلیت اطمینان]] پائینی داشت.
{{سخ}}
<blockquote>«کار کرد با SSEC جالب بود. همه چیز در اختیار خود آدم بود. باید بالاسر آن حاضر می‌بودیم زیرا هر دو سه دقیقه یکبار از کار می‌افتاد و باید می‌دانستیم که چگونه آن را دوباره به راه اندازیم.»
خط ۶۴:
<blockquote>«او برنامه‌سازی را مسائله مهمی نمی‌دانست. فکر می‌کنم یکی از دلایل عمدهٔ مخالفت او این بود که از دقت محاسبات با ممیّز شناور اطمینان نداشت. در مورد محاسبات با ممیز ثابت، اگر اشکالی وجود می‌داشت حداقل می‌شد به راحتی محل آن را یافت. دیگر اینکه وی هیچ گونه حساسیتی نسبت به موضوع هزینهٔ برنامه‌سازی نداشت. او واقعاً احساس می‌کرد فورترن یک تلاش بیهوده است.»
</blockquote>
سر انجام هرد پروژه را تصویب کرد و فن نویمان هم دست از مخالفت برداشت. بَکوس تعدادی برنامه ساز با تجربه و چند ریاضیدان جوانِ تازه فارغ‌التحصیل شده استخدامشده‌استخدام کرد. در پاییز [[۱۹۵۳ (میلادی)|۱۹۵۴]] تیم برنامه‌سازی و تحقیقاتی او هدف روشنی پیش رو داشت: تولید زبانی که برنامه‌سازی را برای ماشین آی‌بی‌ام ۷۰۴ ساده‌تر کند. آن‌ها به زودی دریافتند که طراحی زبان، بخش سادهٔ کار است و چالش اصلی، ترجمهٔ آن به زبان قابل درک برای ماشین است. یعنی برنامه‌ای که امروز، مترجم (کامپایلر) خوانده می‌شود. بَکوس و تیم او الگوریتم‌هایی را که این روزها هر دانشجوی دورهٔ کارشناسی می‌تواند به کمک آن‌ها در طول یک ترم به طراحی و پیاده‌سازی یک کامپایلر جدید برپردازد در دست نداشتند. مخصوصاً روش خوبی برای طراحی قلب کامپایلر که تجزیه گر خوانده می‌شود به نظرشان نمی‌رسید.
پس از مدتی اولین [[نرم‌افزار کاربری]] که به زبان فورترن نوشته شد با موفقیت اجرا گردید ولی دانشمندان وستینگهاوس بزودی تعداد زیادی خطا در کامپایلر فورترن پیدا کردند. تیم بکوس ضرف مدت ۶ ماه خطاهای گزارش شده را تصحیح کردند.