مرتضی یزدان‌پناه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز replaced: ه اند ← ه‌اند ، شده است ← شده‌است، آنها ← آن‌ها (5)، می خواهد ← می‌خواهد با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۷۱:
 
== خدمات نظامی ==
یزدان‌پناه و دو سه تن از نظامیان مورد اعتماد در روزهای سخت قدرت در مقابله با جنبش «قیام سعادت» که طرفداران [[احمدشاه قاجار|احمد شاه]] بودند و نیز شورش عشایر قشقایی مقاومت کردند. آنهاآن‌ها باید همه چیز را به دقت بررسی می‌کردند و به محض دیدن نشانه‌های شکست و توطئهٔ مخالفان، تهران را سرکوب و مجلس را ببندند و در هر صورت حکومت را برای رضا شاه حفظ کنند. یزدان‌پناه با عنوان فرماندار نظامی تهران با اختیار تام و تمام افراد بانفوذ حتی طرفداران رضا شاه و عوامل سفارت بریتانیا و اعضای دولت را هم زیر نظر داشت. وی دو نوبت نیز ریاست «سازمان بازرسی شاهنشاهی» (در دورهٔ محمدرضا شاه) را عهده‌دار بود، هنگام ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی می‌کوشید افسران و قضات و کارمندان درستکار و وفادار را جمع کرده و در سازمانی متمرکز سازد که بر تمام امور کشور نظارت داشته باشد. همهٔ سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها در عین حال که به کار بازرسی شاهنشاهی اهمیت می‌دادند به منزلهٔ چشم و گوش شاه بودند و گزارش‌های خود را در دفتر مخصوص برای نخست‌وزیر و وزرا می‌فرستادند و موجب بسیاری از تغییرات و نقل و انتقالات و پرونده‌های تعقیبی می‌شدند.<ref>الموتی، مصطفی، ''رجال عصر پهلوی''، لندن، بیتا، 1367، ج2، ص389ـ390.</ref> بعد از فوت سپهبد یزدان‌پناه، [[حسین فردوست]] به این مقام گماشته شد که بعدها از او نقل کرده اندکرده‌اند که گفته است خیلی از پرونده‌های سوء استفاده در این سازمان زیر گرد و غبار مدفون شده استشده‌است.<ref>فردوست، حسین، ''ظهور و سقوط پهلوی''، تهران، اطلاعات، 1376، ص 417.</ref> یزدان‌پناه هیچ گونه دانش نظامی نداشت و هیچ دانشکده و دانشگاهی را ندیده بود. زبان روسی را در حد مکالمات روزمره در قزاقخانه یاد گرفته بود؛ ولی از روز اول خدمت خود را به رضا خان نزدیک کرد و تمام ترقیاتش را مدیون اوست. یزدان‌پناه اولین کسی است که در [[۱۳۰۰]] رضا خان را اعلیحضرت خطاب کرد. [[۱۳۰۷]] به ریاست بازرسی کل ارتش برگزیده شد و در [[۱۳۰۸]] ریاست ژاندارمری کل کشور ضمیمهٔ کار او شد. در سال [[۱۳۱۲]] به درجهٔ سرلشکری رسید و فرماندهی لشکر دوم و سپس فرماندهی دانشکدهٔ افسری ر ا عهده‌دار گردید. یزدان‌پناه از جمله افسران وفاداری بود که مورد احترام و اعتماد رضا خان بود و رضا خان در سفر خوزستان برای سرکوب قیام [[شیخ خزعل]]، حفظ امنیت پایتخت و کنترل در مراقبت فعالیت مخالفان را به عهده داشت. رضا خان در ''سفرنامهٔ خوزستان'' تلگرافی را از سرتیپ مرتضی خان یزدان‌پناه نقل می‌کند که ضمن آن این افسر قزاق ظاهراً ضعیف و نحیف از رضا خان اجازهٔ گوشمالی و حتی اعدام مخالفان وی را می خواهدمی‌خواهد. در این تلگراف سرتیپ مرتضی خان پس از اشاره به دسیسه در بین وکلای مجلس آمده است آن اشخاص نه فقط [[سید حسن مدرس|مدرس]] و [[محمدتقی بهار|ملک‌الشعرا]] هستند، بلکه یک عدهٔ دیگری هم هستند که فدوی مدرس و رفقای او را در مقابل آنهاآن‌ها به درجات بهتر می شمارم و آنهاآن‌ها رهنما و سرکشیک‌زاده (اشاره به مدیران دو روزنامه پایتخت است) و غیره هستند که شب و روز مشغول هر گونه عملیات خرابکارانه می‌باشند... این است که فدوی آرزومندم روزی که حضرت اشرف اشاره فرمود، این قبیل خائنین را با خاک یکسان و خود فدوی ایستاده و فرمان آتش به طرف خائنین بدهم.<ref>طلوعی، محمود، ''بازیگران عصر پهلوی''، تهران، علمی، 1377، ج2، ص932.</ref> بعد از رسیدن رضا خان به حکومت، سپهبد یزدان‌پناه همراه نظامیان دیگر همچون [[احمد امیراحمدی|امیراحمدی]]، [[حسین خزاعی|خزاعی]]، [[محمدحسین آیرم|آیرم]]، [[عبدالله امیرطهماسبی|طهماسبی]] و [[محمد شاه‌بختی|شاهبختی]] و [[محمد درگاهی|درگاهی]] و دیگر نظامیانی که فرمانده خود را در تخت سلطنت نشانده بودند، بیش از دیگران در دل سردار سپه جای گرفتند و در واقع ابزار اصلی قدرت او به حساب می آمدند. همیشه در کنار او بودند تا روزهای تلخی که رضا شاه باید کاخ گلستان را ترک می‌کرد آنهاآن‌ها در کنارش بودند و با اصرار خواستند او را بدرقه کنند که خود رضا شاه نپذیرفت.
 
== بعد از [[۱۳۲۰]] ==
خط ۷۷:
در شهریور [[۱۳۲۰]] به جای سرلشکر [[عزیزالله ضرغامی]] به ریاست ستاد ارتش گمارده شد. یک سال در آن پست باقی ماند و درجهٔ سپهبدی گرفت. سپهبد یزدان‌پناه بعد به ترتیب ریاست شورای عالی ارتش، ریاست دفتر نظامی و ژنرال آجودانی را عهده‌دار بود. در دی ماه [[۱۳۲۶]] در کابینهٔ [[ابراهیم حکیمی]] به وزارت جنگ معرفی شد و از جملهٔ افراد خدومی بود که در لایحهٔ «تصفیهٔ کارمندان» جزء بند الفی‌ها بود که باید سر سفرهٔ قدرت می ماند. در سال [[۱۳۲۸]] در کابینهٔ [[محمد ساعد]] وزارت راه را به عهده گرفت و در ترمیم همان کابینه، وزیر جنگ شد. در [[۱۳۲۹]] در کابینهٔ [[علی منصور]] همچنان وزیر جنگ بود. در [[۱۳۳۱]] مجدداً به وزارت جنگ معرفی شد؛ ولی آن شغل را نپذیرفت و با سمت ریاست هیئت نظامی به آمریکا رفت.<ref>بهنود، مسعود، ''نخست وزیران ایران''، تهران، جاودان، 1377، ص305.</ref> از دورهٔ دوم سنا با سمت سناتور انتصابی در مجلس سنا عضویت داشت. یزدان‌پناه که در لحظات حساس و بحرانی، رضا شاه و اکنون فرزندش را یاری کرده بود، در قضیهٔ نفت و ملی کردن آن از طرف شاه مأمور بود تا در مجلس مجری نظرات او باشد. مجلس سنا از طرفداران انگلیس تشکیل شده بود: سید علی بهبهانی، شاهبختی، [[منوچهر اقبال]]، [[جمال امامی]]، سپهبد یزدان‌پناه و...
 
یزدان‌پناه نه تنها جزو سناتورهای انتصابی ابدی بود، بلکه چند تن از قبیل سرلشکر [[ایرج مطبوعی|مطبوعی]] را هم در این سمت یدک می‌کشید که همواره فرمان‌های سناتوری در جیب داشتند. تنها یک بار مورد غضب محمدرضا شاه قرار گرفت، آن هم بعد از [[۲۸ مرداد]] [[۱۳۳۲]] وقتی شاه تصمیم گرفت رجال قدیمی را به تدریج کنار بگذارد، هر یک را به بهانه‌ای کنار گذاشت. عیب بزرگ این رجال این بود که بعضی دوستان پدرش بودند و برخی رؤسای پدرش و قبل از او بارها نخست‌وزیر شده بودند. بعد از این وقایع عده‌ای از سران احساس خطر کردند، جلسات مشورتی تشکیل دادند و تصمیم گرفتند به دیدار شاه بروند و از او بخواهند در روش مملکت‌داری خود بازنگرد و اشخاص فاسد را طرد کند. از جملهٔ این سران حسین علاء، [[عبدالله انتظام]] و ارتشبد [[عبدالله هدایت|هدایت]] اند که نزد شاه رفتند. در آن زمان سپهبد یزدان‌پناه به عنوان رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی انتخاب شده بود تا تحقیقات وسیعی دربارهٔ فساد و نابسامانی ادارات انجام دهد و خودش هم که ادعای فداکاری نسبت به شاه و عشق به وطن داشت، با آنهاآن‌ها همگام شد. او مأمور شده بود که برای این سران دلسوز وقت ملاقات بگیرد و علت ملاقات را نیز به شاه گفت. شاه از او و آن عده بسیار عصبانی شد و گفت: حالا کار شما به جایی رسیده که می‌خواهید به من نصیحت کنید! روز بعد حسین علاء از وزارت دربار و هدایت از ریاست ستاد معزول شدند و یزدان‌پناه نیز مدت‌ها مغضوب شاه بود؛ اما به زودی در سلک همراهان و نزدیکان او درآمد.<ref>بهزادی، علی، ''شبه خاطرات''، تهران، بینا، 1375، ج 3، ص238.</ref>
 
یزدان‌پناه همانطور که گفته شد، پنجاه سال در مشاغل مهم بود. غیر از مقام سناتوری و ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی، ریاست شورای عالی بانک سپه هم با او بود. سپهبد یزدان‌پناه در'''۱۴ بهمن''' سال [[۱۳۵۱]] در حالی که شورای عالی بانک سپه را اداره می‌کرد، پشت میز اداره با سکتهٔ قلبی درگذشت.<ref>الموتی، مصطفی؛ همان،389ـ 390</ref>