حاجی میرزا آقاسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز اضافه کردن مرجه برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←دیدگاهها دربارهٔ میرزا آقاسی: replaced: هایش ← هایش با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۶۱:
راستش اینکه بساط دولت حاجی (میرزا آقاسی) از پای بست ویران بود. کج اندیشی و غلط کاریهایش، دولت را ناتوان کرد. در بیشتر ولایات آشوب بر پا کرد. دستگاه مالیه را به کلی ور شکسته کرد. دشمنی بزرگان دولت با او حساب جدایی داشت. اگر چه او خودش آدمکش نبود، مدر حکومتش بر سنت ظلم میگشت و عمّال او بیداد میکردند. خاصه فوج خوی و ماکو که به پشتیبانی وی دلگرم بودند و «از برای روز بد آنها را پیراهن خود میدانست»، انواع ستم و تعدی بر مردم روا میداشتند. حتی از شر آنان در خود دارالخلافه «غروب که میشد هیچ بچه و زنی جرأت بیرون شدن از خانه نداشت». مردم را راهی نبود که عرضحالی بکنند و اگر به «هیئت اجتماع میخواستند تظلمی کنند… به انواع و اقسام تهمتها مبتلا میشدند. حاجی به جز فحش کار دیگر نداشت». این تدبیر بزرگ او بود در فن سیاست…<ref>فریدون آدمیت، مقالات تاریخی، انتشارات دماوند، تهران: ۱۳۶۲، چاپ دوم، برگ ۷۰</ref>
اوژن فلاندن در سفرنامه خود در خصوص او چنین می نویسد:《این شخص دارای بینی دراز و خمیده و دهانی بدون دندان دارد. چند موی بدرنگ سبیلش را تشکیل میدهد. پلک یک چشمش خوابیده اما تیز و خیره است. حالتش ظریف لیکن بسیار زیرک و یکنفر ایرانی حقیقی است. گرچه طبعش حاضر نبود تفوق اروپائیان را قبول کند و لیکن چنین وانمود میکرد که علاقه تام باروپائیان دارد. نمیخواست نفوذ دول اروپائی را که با تهدید یا تحفه پا پیش میگذاشتند قبول بنماید و از عموم اعمالی که مربوط بخارج از ایران است بی اطلاع میباشد. تقرسش خشک و بمانند زائری که از مکه بیاید پیوسته خود را بعبادت وامیدارد و هیچ بفکر سیاست و حکمرانی نبوده خودفروشی و تکبرش بنظر عموم رسیده و یکی از
== نامه حاجی به مسیو کلمباری ==
|