جیکوب ال. مورنو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:یهودیان اهل اتریش
Unknownfauser (بحث | مشارکت‌ها)
←‏فعالیت‌ها: ابرابزار
خط ۲۲:
== فعالیت‌ها ==
در سال [[۱۸۹۵]]، در عصر خلاقیت‌های فکری بزرگ و غوغاها و آشفتگی‌های سیاسی، این خانواده به وین نقل مکان کردند. او [[پزشکی]]، [[ریاضیات]] و [[فلسفه]] را در [[دانشگاه وین]] مورد مطالعه قرار داد و دکترای پزشکی را در سال [[۱۹۱۷]] اخذ کرد. او [[نظریه فروید]] را در حالی که هنوز یک دانشجوی پزشکی بود رد کرده بود، و علاقه‌مند به پتانسیل‌های نظام‌های گروهی برای عملکردهای درمانی شده بود.
در کتاب خاطرات خود، دکتر مورنو مواجهه خود با زیگموند فروید در سال ۱۹۱۲ را چنین به یاد می‌آورد: «من در یکی از کلاس‌های فروید شرکت کردم. او تازه تجزیه و تحلیل یک رویایرؤیای تله‌پاتیک را تمام کرده بود. به عنوان یک دانش‌جوی ثبت‌نام کرده، او به ناگاه از میان جمعیت به روی من انگشت گزارد و از من پرسید چه می‌کرده‌ام. من پاسخ دادم "خوب، دکتر فروید، من از آن‌جایی که شما آن را رها کرده‌اید شروع کرده‌ام٬کرده‌ام، شما مردم را در دم و دستگاه تصنعی دفتر خود ملاقات می‌کنید٬می‌کنید، من آن‌ها را در کوچه و خیابان و در خانه‌های‌شان ملاقات می‌کنم٬می‌کنم، در محیط طبیعی خودشان.. شما رویاهایشان را تجزیه و تحلیل می‌کنید و من آن‌ها را به داشتن دوباره رویاهارؤیاها تشویق می‌کنم. شما به تحلیل وسرازیر کردن اشکشان آن‌ها را از هم می‌گسلید٬می‌گسلید، و من می‌گزارم که آن‌ها نقش‌های متضادشان را بازی کنند و کمکشان می‌کنم دوباره این بخش‌ها را دوباره کنار هم قرار دهند.»
مورنوورنو با برداشتن آن‌چهآنچه که فروید آن را دور انداخته بود، نظریه خود را با نام «روابط بین فردی»، و و سایر فعالیت‌های خود از قبیل [[جامعه سنجی]]، [[روان درمانی گروهی]]، [[سایکودراما]] و [[روان‌کاوی اجتماعی]] را توسعه داد.
 
در پی مهاجرت به [[ایالات متحده]] در سال [[۱۹۲۵]] ٬، او کار در شهر [[نیویورک]] را آغاز کرد. او در شرح حال خود می گویدمی‌گوید که از تمام مکان‌هایی در جهان "تنها در نیویورک٬نیویورک، که ملیت‌ها همچون مواد مذاب در کورهای درغلیان‌اند٬درغلیان‌اند، در این کلان‌شهر پهناور، با تمام آزادی‌های آن برای پیش‌فرض‌های هنوز تأیید نشده٬نشده، تنها همین‌جا بود که من آزاد بودم بر جامعه‌سنجی گروهی به همان سطح وسیعی که در نظر گرفته بودم پژوهش کنم.
مورنو با برداشتن آن‌چه که فروید آن را دور انداخته بود، نظریه خود را با نام «روابط بین فردی»، و و سایر فعالیت‌های خود از قبیل [[جامعه سنجی]]، [[روان درمانی گروهی]]، [[سایکودراما]] و [[روان‌کاوی اجتماعی]] را توسعه داد.
 
در پی مهاجرت به [[ایالات متحده]] در سال [[۱۹۲۵]] ٬ او کار در شهر [[نیویورک]] را آغاز کرد. او در شرح حال خود می گوید که از تمام مکان‌هایی در جهان "تنها در نیویورک٬ که ملیت‌ها همچون مواد مذاب در کورهای درغلیان‌اند٬ در این کلان‌شهر پهناور، با تمام آزادی‌های آن برای پیش‌فرض‌های هنوز تأیید نشده٬ تنها همین‌جا بود که من آزاد بودم بر جامعه‌سنجی گروهی به همان سطح وسیعی که در نظر گرفته بودم پژوهش کنم.
او بعدها در [[دانشگاه کلمبیا]] مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی فرصت‌های آکادمیکی را به دست آورد.
 
در سال [[۱۹۳۲]] ٬، برای اولین بار مورنو روان درمانی گروهی به [[انجمن روان‌شناختی آمریکا]](APA) معرفی کرد. او ۴۰ سال آتی زندگی خود را بر توسعه و معرفی نظریه خود در روابط بین فردی و ابزارهایی برای علوم اجتماعی پرداخت و آن‌ها را از قبیل سایکودراما٬سایکودراما، جامعه‌سنجی٬جامعه‌سنجی، و [[سوسیودراما]] نام نهاد. او در رساله‌ای تحت عنوان "«آینده دنیای انسان"» توضیح می‌دهد که چگونه او این علوم را از «ماتریالیسم اقتصادی مارکس»٬ ، «ماتریالیسم روانی فروید»، و «ماتریالیسم فناوری» از عصر مدرن صنعتی ما برون برآورده است.
 
== منابع ==