هونوریوس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۴۴:
 
=== تهاجم ویزیگوت‌ها به امپراتوری روم غربی ===
در ۴۰۳ [[ایتالیا]] در خطر حملهٔ ویزیگوت‌هایی قرار گرفت که ادوکسیا، همسر آرکادیوس و نایب‌السطنهٔ روم شرقی، توجهشان را از یورش به قسطنطیه به سوی غرب منحرف کرده بود. استالیکو برای مقابله با آنهاآن‌ها تمامی نیروهای مستقر در [[راین]]، بریتانیا و هرکجای دیگری که امکانش بود را فراخواند و توانست جلوی پیشروی ویزیگوت‌ها را گرفته و از ایتالیا بیرونشان راند. به دنبال این اتفاق هونوریوس در ۴۰۴ تصمیم گرفت تا اقامتگاه خود را از مدیولانوم ([[میلان]] امروزی) به راونا که دارای امنیت بیشتری بود منتقل سازد. با این وجود ایتالیا همچنان در وضعیتی ناامن به‌سر می‌برد و ویزیگوت‌ها که در طول چند سال گذشته توانسته بودند از نواحی میانی دانوب عبور کنند، در ۴۰۵ و با رهبری [[راداگایسوس]] از کوه‌های [[آلپ]] گذشته و به سوی ایتالیا سرازیر شدند. اما استیلیکو باردیگر توانست با شکست نیروهای مهاجم امپراتوری را نجات دهد.<ref name="RE"/>
 
=== یورش بربرها، شورش در بریتانیا و اعدام استیلیکو ===
در ۴۰۶ گروه عظیمی از وندال‌ها، [[آلامانی]]ها، [[آلان]]ها، [[سوئبی]]ها و [[بورگوندی]]ها از رودخانهٔ یخ‌زدهٔ راین گذشتند و با ویران‌سازی هرآنچه که در مسیرشان بود وارد [[گل]] شدند و موگونتیاکوم ([[ماینز]] امروزی) و ترویری ([[تریر]] امروزی) را به اشغال خود درآوردند. این تهاجم گسترده سبب شد تا استیلیکو که در فکر حمله به روم شرقی بود برای مقابله با بربرها وارد عمل شود.<ref name="RE"/> اما در همین زمان نیروهای مستقر در [[بریتانیای روم|بریتانیا]] سر به شورش برداشتند و پس از یک سری خونریزی بر سر انتخاب امپراتور سرانجام [[کنستانتین سوم]] قدرت را در دست گرفت. طولی نکشید که بخش‌هایی از گل و [[اسپانیا]] نیز به او پیوستند.<ref name="RE"/>
 
استیلیکو که راه چاره‌ای نمی‌دید تصمیم گرفت تا برای نجات امپراتوری با آلاریک و ویزیگوت‌ها وارد معامله شده و با پول تطمیعشان نماید. آنهاآن‌ها درخواست ۴ هزار پاوند طلا کردند اما سنا حاضر نبود این مبلغ را بپردازد و استیلیکو آنهاآن‌ها را مجبور به انجام این کار کرد. سناتورها که از این تحت فشار قرار گرفتن ناراضی بودند در برابر او جبهه گرفته و تصمیم به سرنگونی استیلیکو گرفتند. دیری نپایید که استیلیکو متهم به همدستی با آلاریک و توطئه برای براندازی هونوریوس به‌منظور بر تخت نشاندن پسر خودش اوکریوس شد. پس از این اتهام سپاهیان تطمیع‌شدهٔ استیلیکو در تیکینوم ([[پاویا]]ی امروزی) علیه او شوریدند و استیلیکو خود را در ۴۰۸ در راونا به امپراتور تسلیم نمود و در همان سال اعدام شد.<ref name="RE"/>
 
=== یورش آلاریک به رم و غارت شهر ===
[[پرونده:Solidus Honorius 402 76001657.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|سکهٔ سولیدوس طلای منقوش به نگارهٔ امپراتور هونوریوس]]
اعدام استیلیکو اقدامی فاجعه‌بار بود و منجر به پیوستن بسیاری از سربازان ژرمنی‌تبار او به آلاریک شد تا به دست رومیان کشته نشوند. آلاریک نیز که با مرگ استیلیکو امیدی به دریافت رشوهٔ پیشنهادی او نداشت به سوی رم لشکر کشید و رومیان تنها با پرداخت مبلغ کثیر دیگری توانستند جلوی پیشروی او را بگیرند. اما اردوگاه آلاریک در ۴۱۰ مورد حملهٔ [[ساروس]]، یکی دیگر از رهبران ویزیگوت‌ها قرار گرفت و آلاریک که او را دشمن خود می‌دانست گمان برد که هنوریوس در این کار دست داشته استداشته‌است. پس بدون توجه به مذاکرات صورت گرفته بین دو طرف بار دیگر به سوی رم لشکر کشید. عمال او که در شهر حضور داشتند دروازه‌ها را در ۲۴ اوت ۴۱۰ بر روی آلاریک گشوده و ویزیگوت‌ها تا ۳ روز به غارت شهر پرداختند.<ref name="RE"/> آلاریک سپس آئلیا گالا پلاچیدیا، خواهر ناتنی و ۲۰ سالهٔ هونوریوس را با خود برد و برای فتح آفریقا به سوی جنوب ایتالیا حرکت کرد اما پیش از عملی کردن نقشه‌اش در کنسنتیا درگذشت.
 
در این میان هونوریوس که بار دیگر به راونا گریخته بود تنها از آنجا نظاره‌گر این بود که چگونه فرماندهان وفادارش در سال‌های آتی، شورشیان و غاصبانی همچون پریسکوس آتالوس، ماکسیموس و یووینوس را سرکوب و برکنار می‌کنند.<ref name="Britannica"/>
خط ۶۰:
در ۴۱۱ فرماندهٔ توانایی به نام فلاویوس کنستانتیوس به مقام ارشد سربازان هونوریوس رسید تا جای خالی استیلیکو را پر نماید.<ref name="RE"/> او سپس در همان سال توانست کنستانتین سوم، امپراتور خودخواندهٔ گل و بریتانیا را که حکومتش رو به زوال بود شکست داده و او را سرنگون سازد.<ref name="Britannica"/> او سپس در ۴۱۲ به ایتالیا بازگشت و توانست ویزیگوت‌های تحت رهبری آتولف، برادر آلاریک را با موفقیت از ایتالیا به سوی گل بیرون راند.
 
اما در همین زمان فردی به نام یووینوس در گل ادعای امپراتوری کرد و به دنبال او در ۴۱۳ [[هراکلیانوس]]، کنت آفریقا که ناوگان عظیمی را هم فراهم آورده بود خود را امپراتور خواند و به سوی ایتالیا حرکت کرد. با این وجود او به سختی شکست خورده دستگیر و اعدام شد. پس از آن کنستانتیوس با آتولف وارد معامله شد تا یوونیوس را سرکوب نماید چرا که رومیان خود درآندر آن زمان نمی‌توانستند مستقیماً در گل وارد عمل شوند. برای معامله با بورگوندی‌های قدرتمند متحد یوونیوس نیز به آنهاآن‌ها حق داشتن پادشاهی خودشان به صورت هم‌پیمان با روم در داخل خاک امپراتوری داده شد تا به عنوان متحدان امپراتور عمل کنند.<ref name="RE"/>
 
با این وجود خواهر امپراتور هنوز در دست ویزیگوت‌ها بود و قرار شد که او را در ازای دریافت ذرت برای سربازان به روم پس بدهند. اما ذخیرهٔ ناچیز امپراتوری جوابگوی خواستهٔ ویزیگوت‌ها نبود و آتولف در ۴۱۴ با گالا پلاچیدیا ازدواج کرد. او سپس فردی به نام پریسکوس آتالوس را به عنوان امپراتور دست‌نشانده خود در گل منصوب نمود. به‌دنبال این حرکت کنستانتیوس به گل حمله کرد، آتالوس را دستگیر و آتولف را مجبور به عقب‌نشینی به اسپانیا نمود. آتولف در ۴۱۵ به قتل رسید و جانشینش [[والیا]] با رم مصالحه کرده و گالا پلاچیدا را به آنهاآن‌ها بازگرداند. او در بازگشتش با بی‌میلی به همسری کنستانتیوس درآمد.<ref name="RE"/>
 
=== امپراتوری مشترک با کنستانتیوس سوم ===