جلال‌الدین خوارزمشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اشتباهات اصلاح شد, دستور زبان اصلاح شد
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۵۷:
از این پس جلال الدین به جنگ با گرجیان مشغول شد<ref>تاریخ جهانگشای جوینی - عطاملک جوینی - شابک ۶-۱۲۴-۳۶۳-۹۶۴-۹۷۸ صفحه: ۴۹۳</ref>
 
در فاصله سالهایسال‌های ۶۱۹ ق/[[۱۲۲۲ (میلادی)|۱۲۲۲]] م و ۶۲۳ ق/[[۱۲۲۶ (میلادی)|۱۲۲۶]] م جلال الدین به [[کرمان]]، [[استان فارس|فارس]]، [[اصفهان]]، [[خوزستان]]، [[شوشتر]]، [[اربیل]]، [[آذربایجان]]، [[اران]]، [[مراغه]]، [[تبریز]]، [[خوی]]، [[تفلیس]]، [[ارمنستان]]، [[اخلاط]] و نواحی دیگر لشکر کشی نمود. فتح [[تفلیس]] که بیش از یک قرن در دست [[گرجی‌ها|گرجیان]] بود و حتی [[سلجوقیان]] در اوج قدرت خویش از تصرف آن عاجز بودند، جلال الدین را به اوج شهرت رساند. جلال الدین هنگام این لشکر کشی‌ها در برخی شهرها (مانند اخلاط) اقدام به قتل‌عام یا غارت (تفلیس و حوالی شهر بغداد) می‌کرد.<ref>تاریخ جهانگشای جوینی - عطاملک جوینی - شابک ۶-۱۲۴-۳۶۳-۹۶۴-۹۷۸ صفحه: ۴۹۷–۵۲۷</ref>
 
پس از مراجعت وی از هند، اولین برخورد او با مغولان در سال ۶۲۴ ق/[[۱۲۲۷ (میلادی)|۱۲۲۷]] م رخ داد. جنگ‌های جلال الدین با مغولان عمدتاً با پیروزی مغولان همراه بود و تنها پیروزی جلال الدین در رمضان ۶۲۵ ق/[[۱۲۲۸ (میلادی)|۱۲۲۸]] م رخ داد. سرانجام [[اوگتای‌خان|اوکتای]] پسر [[چنگیز خان]] در سال ۶۲۸ ق/[[۱۲۳۰ (میلادی)|۱۲۳۰]] م سپاهی مرکب از سی هزار مرد جنگی را برای اتمام کار جلال الدین به سمت [[اران]] گسیل داشت. سرعت عمل لشکریان مغول حیرت‌انگیز بود. جلال الدین در همین اثنا در ۲۸ رمضان ۶۲۷ از [[سلطان علاءالدین کیقباد]] از [[سلاجقه روم]] در نزدیکی [[ارزنجان]] شکست خورد و به [[آذربایجان]] گریخت و لشکریان خود را به [[دشت مغان]] به استراحت فرستاد و خود به باده گساری پرداخت.
خط ۶۸:
سردار مغول جورماغون نویان که در جنگ‌های ایران بوده‌است برای خاتمه کار جلال الدین خوارزمشاه و کار فتح آذربایجان و کردستان که هنوزمفتوح باقی‌مانده بود انتخاب شد. وی به سنه ۶۲۸ ابتدا با ۵۰ هزارتن حرکت نمود ولی با کمک‌هایی که ازجانبامرا و حکام ترکستان و حکام مغولی خوارزم گرفت و نیز به اضافهٔ حشرهایی که در خراسان به چنگ آورد تعداد نفرات اردو به صد هزارنفررسید. از راه اسفراین وری خویش را به مناطق غربی ایران رسانیدند و در آن موقع جلال الدین درخوی به سر می‌برد. پایان کار جلال الدین پس از چند زد و خورد با مغولان رفتن به دیاربکر و فرار به کوه‌های میافارقین و ناپدیدی یا مقتولی اش بود.
بعد از ماجرای جلال الدین، مغولان به سه دسته شدند که دسته اول به سراغ تسخیر و غارت دیاربکر و ارزروم ومیافارقین و ماردین و نصیبین و موصل رفتند و تا سواحل رود فرات تاختند و در این حمله چگونه خون ریخته و ویران کردند که دیگرهیچ نیرویی تاب جنگ با مغول را نداشت. دسته دوم به سوی شهربدلیس روان شدند و بعد از تصرف آن همه جا را به آتش کشیده و غارت کردند، مردم را یکسره به قتل کشیدند، باغ‌ها را ویران و ریشه کن کردند، مزارع را به آب بستند و همین کار را بعضی از نواحی اخلاط انجام دادند. دسته سوم به ۱۹ ذیقعده ۶۲۸ هجری برمراغه مسلط یافته و سپس از راه آذربایجان به اربل آمدند و کشتاری فجیع برپا کرده و پس به انتظار رسیدن خبری از سرنوشت جلال الدین، مدتی دراربل ماندند؛ و پس به سنه ۶۲۹ هجری عازم فتح تبریز شدند. به صلاح دید قاضی شهر، مردم شهر را به اطاعت درآورد و هدایایی نفیس و زیاد برای اکتای قاآنئ و فرمانده سپاه جورماغون تقدیم نمود؛ و متعهد شده و هرسال خراجی گزاف بپردازند و عدهٔ زیادی از صانع و هنرمندان نام آوازه تبریز را نیزبرای تزیین بارگاه اکتای قاآن، به نزد وی روان کردند و به این عمل تبریز از شرکشش مردم، ویرانی و سوختن نجات یافت.
سپس مغولان متوجه عراق و بین‌النهرین گرید. درآندر آن وقت المستنصرخلیفه عباسی از سلاطین ممالک خویش طلب کمک خواست؛ که الملک الکامل شاه مصروالملک ناصرداود والملک الاشرف شاهان ایوبی شام و نیز علاءالدین کی قباد شاه سلجوقی روم به کمک وی شتافتند ولی قبل از این که این ارتش بتواند با مغولان رودررو شوند، چند دستگی و نفاق میان آنان به وجود آمده بود ازهم پاشیده شدند و هرکدام ازروسای ممالک، راه خویش را جدا درپیش گرفتند و سپس به جان یکدیگر افتاده تا ممالک یکدیگر را تسخیرکنند درحالی که مغولان مشغول تسخیرنواحی دیگری آذربایجان، گیلان و ارمنستان بودند.
جورماغون در این سرزمین‌ها، به عنوان داروغه چی یا حاکم نظامی باقی ماند وطی ده سال بسیاری تاز کشورهای کوچک قفقاز در مجاورت قلمرویش را تصرف کرد و در سنه ۶۳۴ راه خویش را به جانب پادشاهی گرجستان گشود. داروغه چی دیگری برای تحکیم سلطه بر آسیای غربی اعزام گشت، که مغولان با تحکیم اقتدار خویش براین حوالی زمینه را برای یورش به غرب فراهم آورد.<ref>تاریخ مغول، عباس اقبال آشتیانی</ref>