زویا کوسمودمیانسکایا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
PlanespotterA320 (بحث | مشارکت‌ها)
Zoya Kosmodemyanskaya, 1941.png
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۲۰:
 
== خانواده ==
نام خانواده کوسمودمیانسکایا از ترکیب سنت کاماس ساخته شده استشده‌است. خانواده کوسمودمیانسکی از قرن هفدهم در [[کلیسای ارتدکس روسی|کلیسای ارتدوکس]] روسیه کشیش بودند. پدر بزرگ زویا در سال ۱۹۱۸ توسط شبه نظامیان بخاطر مخالفت با توهین به مقدسات کشته شد. پدر زویا به نام آناتولی در یکٰ حوزه دینیtheological seminary تحصیل کرد ولی از آن فارغ‌التحصیل نشد. او بعدها بعنوانبه عنوان یک کتابدار مشغول به کار شد. مادرش لیوبوف معلم مدرسه بود. در سال ۱۹۲۵ برادر زویا الکساندر متولد شد او نیز مانند خواهرش بعنوانبه عنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی (Hero of the Soviet Union) شناخته شد. در سال ۱۹۲۹ خانواده زویا به دلیل ترس از تعقیب به [[سیبری]] فرار کردند. در سال ۱۹۳۰ آنهاآن‌ها به [[مسکو]] نقل مکان کردند.<ref name=":0" />
 
== زندگی ==
نام زویا نامی روسی برگرفته شده از نامی [[یونانی]] به معنی خدا Zoe است. او در سپتامبر ۱۹۲۳ در روستای اوسینو گی Osino-Gay (Осино-Гай) به معنی جنگل صنوبر در کنار شهر [[تامبوف]] بدنیابه دنیا آمد.
در دوران مدرسه رشته مورد علاقه زویا [[ادبیات]] بود. معلمین او تأکید داشتند که نوشته‌های او بیانگر فهمی عمیق است. سطح دانش او به مراتب فراتر از سطحی بود که در دبیرستان وجود داشت. او آثار نویسنده‌هایی مانند [[لئو تولستوی]]، [[الکساندر پوشکین|پوشکین]]، [[میخائیل لرمونتوف|میخائل لرمونتوف]]، [[کارامزین ۳۷۱۹|کارامزین]]، [[واسیلی ژوکوفسکی]]، بایرون، [[مولیر]]، میگول سروانتز، [[چارلز دیکنز]]، ولفگانگ [[یوهان ولفگانگ فون گوته|گوته]] و [[ویلیام شکسپیر]] را مطالعه می‌کرد.
زویا نقطه نظراتش را در مورد کتابهایی که مطالعه می‌کرد را در یک دفترچه ثبت می‌کرد. برای مثال در یکی از نوشته‌هایش آمده است: «در تراژدی‌های شکسپیر مرگ یک قهرمان همواره با پیروزی یک آرمان همراه است.»
خط ۳۱:
 
== مبارزات ==
در سال ۱۹۳۸ زویا به کوسموسول یا اتحادیه لنینیستی جوانان کمونیست پیوست. در اکتبر سال ۱۹۴۱ در جریان [[جنگ دوم جهانی]] وی هنوز در مسکو دانش آموز دبیرستان بود ولی داوطلب عضویت در یک واحد پارتیزانی شد. به مادرش که تلاش می‌کرد او را منصرف کند گفت وقتی که دشمن اینقدر نزدیک است من چه می‌توانم بکنم؟ اگر آنهاآن‌ها به اینجا بیایند من نمی‌توانم به زندگی ادامه بدهم.
زویا یکی از داوطلبان خدمت در [[سرویس اطلاعاتی]] شد و به عضویت واحد [[جنگ چریکی|پارتیزانی]] شماره ۹۹۰۳ درآمد. این واحد در جبهه غرب روسیه فعال بود. از هزار نفر که در اکتبر سال ۱۹۴۱ به این واحد پیوستد تنها نیمی از آنهاآن‌ها بعد از جنگ زنده ماندند. او و پارتیزانهای دیگر در روستای ابوخووو در نزدیکی [[نارو-فومینسک]] از خط مقدم جبهه عبور کرد و به سرزمین‌های اشغال شده توسط [[آلمانی‌ها|آلمانها]] وارد شد. آنهاآن‌ها در پشت جبهه آلمانی‌ها به جمع‌آوری اطلاعات مشغول بودند. همچنین جاده‌ها را مین گذاری کردند و خطوط تلفن را قطع کردند. در بیست و هفتم نوامبر سال ۱۹۴۱ زویا حکمی را دریافت کرد که روستای [[پتریشیوا]] Petrishchevo جایی که در آن یک گردان [[سواره‌نظام|سواره نظام]] آلمانی اردو زده بود را به آتش کشیده است.
در روستای پتریشیوا زویا توانسته بود یک استبل اسب و چند خانه را به آتش بکشد. یک روسی او را شناخته بود و به آلمانها خبر داده بود. آنهاآن‌ها زویا را هنگامی که یک مشعل در دست داشت و می‌خواست یک خانه دیگر را به آتش بکشد دستگیر کردند.
سربازان آلمانی نام او را تانیا گذاشته بودند.<ref name="greeklish.org">[http://www.greeklish.org/features/zoya/home.html]</ref>
در طول شب او شکنجه و بازجویی شد ولی تسلیم نشد و هیچ اطلاعاتی را افشا نکرد. صبح روز بعد او را به مرکز شهر بردند و در حالی که نوشته‌ای به گردنش آویزان کرده بودند که روی آن نوشته شده بود «خانه آتش زن» او را به دار کشیدند.
خط ۴۶:
 
== پس از اعدام ==
جسد زویا بیش از یک ماه بر سر [[دار زدن|دار]] قرار داشت و آلمانی‌ها به کسی اجازه نمی‌دادند که آنراآن را بردارند. فقط پس از آغاز تهاجم متقابل اردوی شوروی به حومه مسکو در ژانویه ۱۹۴۲ بود که جسد وی به خاک سپرده شد.
 
مدفن زویا را در ۲۴ ژانویه ۱۹۴۲ نبش کردند اما چهره‌اش را نمی‌شد شناخت. در ابتدا کسی وی را نمی‌شناخت تا اینکه بعداً عکسی از وی در روزنامه چاپ شد و خواهرش او را شناخت و نام حقیقی‌اش فاش شد.
 
زویا در [[گورستان نووودویچی]] مسکو بخاک سپرده شده استشده‌است.
 
برادر زویا نیز در نبردی در [[کالینینگراد|کالیننگراد]] در جریان [[جنگ جهانی دوم]] جان باخت و به کسب لقب [[قهرمان اتحاد شوروی]] نایل آمد؛ و لوبوف مادر زویا داستان غمناک دو فرزندش را در کتابی نوشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" />