احمد شاه مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۵۹:
 
==پس از خروج قوای شوروی==
احمدشاه مسعود در جوزای 1367 که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد [[ارتش منظم]] را در رفتن به مرحلهٔ تعرض استراتژیک مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او هنوز گامهای نخست را باتوسعهٔ قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی "غافلگیر" کننده‌کننده محسوب می شد. چون کار و برنامهٔ او در مورد ایجاد ارتش و انجام تعرض استراتژیک غرض تصرف شهرها و سقوط حکومت مورد حمایت شوروی‌ها به انجام نرسیده بود. در حالیکه احزاب مجاهدین و رهبران شان در پیشاور و منابع مختلف خارجی از سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق در فردای خروج قوای شوروی سخن می گفتند، مسعود این ادعا و پیش‌بینی را غیرواقعی و قبل از وقت تلقی کرد. او اظهار داشت که سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق با تغییر وتحول وضعیت نظامی نیروهای مجاهدین از حالت دفاع به تعرض میسر است. این امر همآهنگی نیروها و ایجاد ارتش تعلیم دیده و منظم، اکمالات تسلیحاتی و لوژستیکی را می‌خواهد که دسترسی به آن را نه در چند هفته و چند ماه بلکه در چند سال باید مورد توجه قرارداد. اما در بیرون از افغانستان که آی اس آی (استخبارات نظامی ارتش پاکستان) فعالیت محاربوی احزاب مجاهدین به خصوص ولایات مرزی را تحت کنترول داشت بدون توجه به نظریات مسعود، جنگ جلال آباد را در نیمهٔ حوت 1367 به راه انداخت. جنگی که به شکست مجاهدین انجامید و صحت دیگاه احمدشاه مسعود را در همآهنگی و آماده شدن مجاهدین به مرحلهٔ تعرض استراتژیک نشان داد.
احمدشاه مسعود علی الرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی اس آی [[پاکستان]] و گلبدین حکمتیار [[پشتون]] ایجاد می شد، به تلاش خود در این مسیر چه در سال‌های اشغال و چه در سال‌های بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیون‌های که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را ازتصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحلهٔ جدید ی که آن را "[[مرحله ی تعرض استراتژیک]]" می خواند، دست یافت.
 
خط ۱۷۰:
احمدشاه مسعود در زمستان 1370 عملاً در برانداختن حاکمیت حزب دمکراتیک خلق با استفاده از زمینه‌ها وضعف‌ها ی داخلی حاکمیت مذکور دست به کار شد. او درگام نخست از سرپیچی جنرال [[مومن]] قوماندان لوای سرحدی حیرتان در برابر فرمان رهبری حاکمیت مبنی برتبدیلی اش از حیرتان حمایت به عمل آورد و به تمام جنرالان و نظامیان دولتی که با او در ارتباط بودند هدایت داد تا برای سرنگونی رژیم آماده شوند. در گام بعدی خواست تا شهر مزار شریف را از تسلط رژیم بیرون کند. اما داکتر نجیب الله با اعزام جنرال نبی عظیمی قوماندان گارنیزیون کابل و معاون وزارت دفاع به مزار شریف در حوت این سال تلاش کرد تا از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. با ورود نیروهای فرقه 53 به قوماندانی جنرال [[عبدالرشید دوستوم]] از جوزجان و فاریاب به شهر مذکور وضعیت در آن شهر تغییر یافت و احمدشاه مسعود غرض جلوگیری از جنگ و خونریزی، نیروهایش را به فرماندهی [[عطامحمد]] از پیشروی و تسلط به شهر مانع گردید. سپس برای رسیدن به دروازه‌های کابل و سرنگونی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق (حزب وطن) تمام مراکز نظامی و اداری رژیم را به همکاری افسران و نظامیان رژیم در ولایت پروان ـ کاپیسا و شمال کابل به شمول فرودگاه نظامی بگرام در حمل 1371 متصرف شد و کابل را به تسلیمی و پذیرش انتقال قدرت به مجاهدین فراخواند.
 
در نتیجهٔ این وضع تضاد و تفرقه در داخل حزب حاکم در کابل تشدید یافت. داکتر نجیب الله رهبر حزب و دولت در 26 حمل 1371 به دفتر سازمان ملل پناه برد. عبد الوکیل وزیر خارجهٔ دولت او دو روز بعد به شهر چاریکار آمد و در ملاقات و مذاکره با احمدشاه مسعود، پذیرش انتقال قدرت را از سوی رژیم به مجاهدین اعلان کرد. جنرال عبدالرشید دوستم [[اوزبک]] قوماندان فرقه 53 با عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی [[هزاره]]‌ها و جمعی از فرماندهان احزاب مجاهدین و جنرالان دولتی از مزارشریف نیز به پروان آمدند و از مسعود خواستند تا در مشارکت هم به تشکیل دولت و تسلیمی قدرت از کابل بپردازند. آن‌ها طرح تشکیل دولتی را ارائه کردند که در آن [[احمدشاه مسعود]] مقام رهبری و ریاست دولت، عبدالعلی مزاری صدر اعظم حکومت و عبدالرشید دوستم پست وزارت دفاع را به عهده داشته باشد. اما احمدشاه مسعود با رد طرح مذکور کار تشکیل دولت را به عهدهٔ همه رهبران احزاب مجاهدین گذاشت و از آن‌ها خواست تا برای تسلیم گیری قدرت از رژیم در حال سقوط، دولت خود را تشکیل بدهند. همچنان او تشکیل "شورای جهادی" متشکل از فرماندهان مجاهدین و جنرالان مخالف رژیم را مطرح کرد که در صورت عدم تسلیمی کابل و عدم پذیرش انتقال قدرت به مجاهدین به عملیات مشترک دست زده شود. وی به بسیاری از رهبران احزاب جهادی در پیشاور و فرماندهان عمدهٔ مجاهدین در ولایات جنوب و شرق کشور تماس گرفت و آن‌ها را در جریان مذاکرات خود با مقامات دولت حاکم کابل و آمادگی کابل به تسلیمی و انتقال قدرت به مجاهدین قرارداد. اما در میان رهبران احزاب مجاهدین [[گلبدین حکمتیار]] رهبرحزب اسلامی از قوم [[پشتون]] طرح تشکیل دولت مجاهدین و انتقال قدرت را ازسوی رژیم حزب حاکم به این دولت نپذیرفت و کابل را به حملهٔ نظامی تهدید کرد. احمدشاه مسعود خواستار آن بود تا نیروهای مختلف مسلح احزاب به کابل وارد نشوند. نظم و ثبات پایتخت برهم نخورد و زمینه برای انتقال قدرت به دولت مجاهدین مساعد باقی بماند. یکی از اهداف و برنامه‌های او جلوگیری از فروپاشی ارتش و پولیس و نابودی وسایل و امکانات نظامی آن بود تا بعد از تشکیل و استقرار دولت مجاهدین از پرسونل مسلکی و امکانات آن‌ها و نیروهای مسلح احزاب مجاهدین یک ارتش و پولیس منظم ملی شکل بگیرد. بنا بر اینبنابراین او در یک گفتگوی مفصل از طریق مخابره با حکمتیار به روز 28 حمل 1371 تلاش به عمل آورد که مذکور را ازحمله به کابل منصرف نماید تا زمینهٔ انتقال آرام و مسالمت آمیز قدرت از میان نرود. و نظم اداره و مدیریت دولتی در پایتخت متلاشی نشود. گلبدین حکمتیار که در جنوب کابل به سر می برد به این گفتگو قانع نشد و همچنان کابل را به حملهٔ قریب الوقوع تهدید کرد. احمدشاه مسعود پس از این گفتگوی بی نتیجه با حکمتیار در صدد دفاع از کابل برآمد. او با استفاده از چرخبالهای پایگاه هوایی بگرام هزاران تن از نیروهای خود را به کابل اعزام کرد تا باسایر نیروهای رژیم که آمادهٔ انتقال قدرت و پذیرش دولت مجاهدین بودند، مانع هجوم نیروهای حزب اسلامی حکمتیار به شهرشوند و از شکستن کمربندهای امنیتی شهر و فروپاشی نظم و ثبات پایتخت جلوگیری کنند. اما در حالیکه رهبران احزاب مجاهدین در پشاور روزچهارم ثور 1371 حکومت انتقالی خود را به ریاست [[صبغت الله مجددی]] اعلان کردند، نیروهای حزب اسلامی حکمتیار در فردای آن روز در زدوبند پنهانی با بخشی از جناح خلق و پرچم به رهبری رازمحمد پکتین، محمداسلم وطنجار وزرای داخله و دفاع و جنرال محمدرفیع معاون رئیس‌جمهور وارد حوزه‌های امنیتی شهر و نقاط مهم پایتخت شدند. در نتیجهٔ این وضع کمربندهای امنیتی اطراف پایتخت شکست و دسته‌های مختلف مسلح احزاب و گروه‌های مجاهدین و غیر مجاهدین وارد شهر شدند. گلبدین حکمتیار ظهر آن روز از تصرف کابل و به پایان رسیدن عمر حکومت احزاب مجاهدین قبل از تسلیم گیری قدرت که حتی نمایندگان وی در پای توافقنامهٔ این حکومت امضاء کرده بودند، سخن گفت.
 
*وزارت دفاع دولت
خط ۲۲۴:
 
==در زمان طالبان==
احمدشاه مسعود همانگونه که در سه سال حاکمیت مجاهدین به خاطر تحقق صلح و ثبات در افغانستان به هرصدایی در این جهت لبیک گفت و با هر گامی در این مسیر همراه شد، از نخستین ادعا و فریاد [[طالبان]] در پایان دادن به جنگ و استقرار صلح نیز استقبال کرد. او حرکت طالبان را که با شعار صلح خواهی و تحقق امنیت از جنوب کشور و از [[قندهار]] سر برآورد مورد تشویق و حمایت قرارداد. و در دسترسی به صلح به گونهٔ شگفت آور و متهوارنه ای بدون سپاه و لشکر به پیشواز آن‌ها در22 دلو 1373 به میدان شهر رفت. اما طالبان که یک گروه جاهل و وابسته به بیگانه بودند و نه برای صلح بلکه برای ایجاد حاکمیت جهل و بیداد و نابودی استقلال و هویت ملی افغانستان ماموریتمأموریت داشتند راه جنگ را برگزیدند. احمدشاه مسعود که در سه سال گذشته برای دفاع از استقلال و حاکمیت ملی کشورش در برابر حملات و جنگ‌های خونین حکمتیار پشتون علیه کابل و دولت تاجیکی مجاهدین و در مقابل دسایس و توطئه‌های گوناگون ایستاده بود، این بار در برابر نیروی جهل و وحشت طالبی نیز ایستاد. مسعود ۱۸ ماه و دوازه روز (از 21 حوت 1373 تا 5 میزان 1375) نیروی طالبان را درپشت دروازه‌های پایتخت نگهداشت و در این مدت سخت‌ترین و خونین‌ترین حملات آن‌ها را در تصرف کابل دفع کرد. او چند بار برای جلوگیری از سقوط هرات و ولایات غربی کشور صدها تن نیروی خود را از مرکز به شیندند و هرات اعزام داشت و تا میزان 1374 مانع سقوط آن مناطق به دست طالبان شد.
طالبان بعد از تسلط بر هرات و ولایات غربی با دریافت امکانات هنگفت مالی، لوجستیکی و نظامی از سوی آی اس آی پاکستان و ممالک عربی نفتخیز خلیج فارس در مشارکت با صدها تن جنگجوی مدارس پاکستان و داوطلبان دیگر خارجی با تصرف ولایات شرقی در میزان 1375 به کابل پایتخت کشور دست یافتند. احمدشاه مسعود یک روز قبل از ورود طالبان به شهر کابل در پنجم میزان 1375 در حالی نیروهای خود را از پایتخت به سوی شمال عقب برد که یک روز تأخیر در این عقب نشینی پیامد بسیار خونین وغم انگیزی را هم برای مردم پایتخت و هم برای آن نیروها درقبال داشت. طالبان و جنگجویان خارجی که از سه استقامت جنوب، شرق و غرب کابل در حال هجوم به شهر بودند با بستن راه شمال شهر به آسانی نیروهای مدافع را در محاصرهٔ کامل قرار می دادند. در چنین حالتی یک جنگ خونین و مرگبار کوچه به کوچه و خانه به خانه در شهر با آیندهٔ غیر قابلغیرقابل پیش‌بینی برای نیروهای مدافع پایتخت واقع می شد. در حالیکه برای احمدشاه مسعود تداوم مقاومت در برابر سلطهٔ طالبان و تجاوز پاکستان از اهمیت و اولویت برخوردار بود و درگیری نیروهای او در داخل شهر محاصره شده از سوی دشمن ضربهٔ جبران ناپذیری به آیندهٔ مقاومت وارد می کرد.
احمدشاه مسعود بعد از ترک پایتخت هزاران تن نیروهای خود را داخل دره [[پنجشیر]] ساخت و مدخل دره را با قسمتی از سرک غرض جلوگیری از ورود نیروهای طالبان منفجر نمود. او بستن دهانهٔ پنجشیر را به صورت مؤقت از یکسو غرض تنظیم و سازماندهی دوبارهٔ نیروهای خود و از سوی دیگر به منظور ایجاد زمان و فرصت برای مردم پایتخت و شمال پایتخت در شناخت بهتر طالبان ضروری تلقی کرد. در حالیکه مسعود مؤفق به سازماندهی مجدد نیروها غرض تداوم مقاومت گردید، مردم در کابل و شمال کابل با طالبان نه به عنوان نیروی آورندهٔ امنیت و ثبات بلکه به نیروی وحشی وسرکوبگر ضد فرهنگ و مدنیت که توسط صدها تن از افراد جنگجوی پاکستانی وعرب همراهی می شدند، روبروگردیدند. احمدشاه مسعود نیروهای طالبان را دوهفته بعد در یک حملهٔ سریع و ناگهانی از دهانهٔ پنجشیر و سالنگ تا دامنه‌های کوتل خیرخانه درهم شکست و اولین بار ده‌ها نفر ازجنگجویان خارجی را که بیشترشان پاکستانی بودند به اسارت درآورد.