عبدالبهاء: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sadeqrashidi (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
Sadeqrashidi (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۶۲:
نیروهاى انگلیس،در جنگ جهانی اول شهر "عکّا" را که تبعیدگاه عدهاى از بهائیان از جمله "حسینعلى" و "عبدالبها" بود فتح کرد و آنجا را از دست دولت عثمانى بیرون آورد. فرمانده انگلیس (ژنرال آلامبى) وقتى که وارد "حیفا" و "عکّا" شد، نخستین بار با "عباس افندى" ملاقات کرد، و در این ملاقات که با عکس بردارى ها و تفصیلاتى همراه بود، مدال "سر" (نایت هود) نشان انگلیس را به "عبدالبهاء" اعطاء کرد <ref>https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=25&catid=23048&pageindex=18&mid=245546</ref> <ref>https://www.balagh.ir/content/1241</ref> <ref>http://bahairesearch.org/discussion/%D9%84%D9%82%D8%A8-%D8%B3%D8%B1-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3</ref>
 
یکی از راه‌های پیوند دستگاه جاسوسی بریتانیا با فرقه بهائیت، ارتباط دوستانه و نزدیک مأموران مهم سرویس جاسوسی انگلستان با سران و اعضای شاخص بهائیت بود؛ در این بین می‌توان به رابطه صمیمی سِر رونالد استورز با عباس افندی اشاره کرد. وی مأمور سرویس اطلاعات و جاسوسی ارتش انگلیس در مصر، و حاکم بعدی حیفا پس از اشغال نظامی توسط بریتانیا بود. کلنل لورنس که در جای‌جای کتابش از او تعریف می‌کند به مأموریت وی به عنوان منشی قسمت شرق اداره اطلاعات و جاسوسی ارتش اشاره دارد <ref>http://www.haadi.ir/News-390/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%9B-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D9%84%DB%8C%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/?id=390</ref> <ref>http://farsi.al-shia.org/%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%88-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%81%D9%86%D8%AF%DB%8C/</ref>
يك افسر عالي رتبه ارتش عثماني درباره '''جاسوسي عباس افندي برای انگلیس''' به انور ودود مي گويد: «عباس افندي را محرمانه در عكا دستگير كرديم و او را با بيست سرباز مسلح شب هنگام به عاليه (لبنان) نزد احمد جمال پاشا آورديم. بازپرس او من بودم و هنگامي كه او را با مدارك جاسوسي روبه رو كرديم، چاره اي جز سكوت نداشت و ما بي درنگ حكم اعدام او را صادر و در همانجا به او ابلاغ نموديم. اما چون مي خواستيم از اعتماد انگليسيها نسبت به او استفاده و آنها را گمراه نماييم، با اين شرط از اعدامش صرف نظر كرديم كه طبق دستور ما اطلاعات دروغ به نيروي انگليس برساند. او هم تعهد كتبي سپرد و سه سال به اين عمل ادامه داد كه ما توانستيم جبهه مصر را در آن مدت اداره كنيم و پيشرفت نيروي انگليس را سه سال عقب بياندازيم.<ref>http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2137660</ref>