باوندیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز افزودن ناوباکس ۷.۵> الگو:شاهنشاهی ساسانی (درخواست کاربر:فلز)+ |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۴۹:
== شاخهها ==
سلسلهٔ آل باوند از آغاز تا زوال به سه شاخه تقسیم میشود:<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=حکیمیان |نام=ابوالفتح |کتاب=علویان طبرستان | ناشر=الهام |سال=1363}}</ref>
* کیوسیه: که منسوب به [[کاووس (ساسانی)|کیوس]] برادر انوشیروان بودند. او که مردی با
* اسپهبدیه: که فرمانروایان آنان در طبرستان و گیلان و ری و قومس حکومت داشتند و شهر ساری پایتخت ایشان بود. پیدایی این سلسله مربوط به سالهایی است که خاندان [[علویان طبرستان]] منقرض شده بود. اسپهبدان این خاندان میان ۴۶۶ تا ۶۰۶ حکومت داشتند و با حمله مغول به افول گراییدند. مشهورترین حاکم این شاخه [[شاه غازی رستم]] بودهاست.
* کینخواریه: بدون حکومت ماندن طبرستان پس از [[حمله مغول به ایران|حمله مغولان]]، موجب شد مردم [[اردشیر دوم باوندی|حسامالدوله اردشیر]] ملقب به کینخوار را به عنوان حاکم بخشی از طبرستان برگزینند. پایتخت کینخواریه به شهر [[آمل]] منتقل شد و این شاخه از باوندیان از سال ۶۳۵ تا ۷۵۰ هجری قمری بر طبرستان حکومت داشتند. ابتدا مغولان در حکومتشان دخالت میکردند. آنان پس از سلطنت [[حسن دوم]]، توسط [[کیا افراسیاب چلاوی]] منقرض شدند.<ref name="بریل">Frye, R.N., “Bāwand”, in: Encyclopaedia of Islam, Second Edition, Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Consulted online on 28 March 2018 </ref>
خط ۶۵:
== تأسیس ==
[[پرونده:Iran-anarchy era.svg|300px|چپ|بندانگشتی|ایران در زمان ملوک الطوایفی{{سخ}}باوندیان در [[تبرستان]] دیده میشوند.]]
بدین ترتیب کیوس به [[طبرستان]] رفت و
پس از مدت کوتاهی خواهر شیرویه که [[آزرمی دخت]] نام داشت با کشتن برادرش شهبانوی ایران میشود و زندانیان، که باو در بین آنان بود، را آزاد میکند. سپس به باو پیشنهاد فرماندهی ارتش ایران را به باو میدهد ولی باو که از زنان خوشش نمیآمد قبول نمیکند و در [[آتشکده|آتشکده ای]] گوشهگیر میشود؛ ولی پس از به حکومت رسیدن یزدگرد سوم دوباره به مقامات بالا میرسد.
با هجوم [[مردم عرب|اعراب]] به ایران، [[یزدگرد سوم]] قصد کرد تا بگریزد و باو نیز به همراه یزدگرد راهی شد ولی در راه باو به دلیل زیارت [[آتشکده کوسان]]، که کاووس آن را بنا نهاده بود، از یزدگرد جداشد و تصمیم بر این شد تا همدیگر را در [[گرگان]] ملاقات کنند.
خط ۷۶:
از جمله سلالهٔ محلّی که در زمان [[عباسیان|خلفای عباسی]]، هنوز حکومتهای محدود و منطقهای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در فرمانروایان باوندی لقب [[اسپهبد]] داشتند و گاهی نیز '''ملوکالجبال''' خوانده میشدند و این به این دلیل است که گاهی با آنکه سیطره خود را در دشتها از دست میدادند ولی قدرت خود را در در نواحی کوهستانی نگهداری میکردند. سه شاخه این سلسله شامل: [[کیوسیان (باوندیان)|کیوسیان]]، [[اسپهبدان (باوندیان)|اسپهبدان]] و [[کینخواریان (باوندیان)|کینخواریان]] است.<ref>{{یادکرد|کتاب=سلسلههای اسلامی |نویسنده=کلیفورد ادموند بوسورث |ترجمه=فریدون بدرهای |ناشر =مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه) |چاپ= |شهر= |سال=۱۳۷۱|صفحه=ص۱۳۶ |شابک=}}</ref>
هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح [[ایرانیها|ایرانی]] باقیماند. از دوران خلافت [[مأمون]] هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به [[عباسیان]] میدادند، آیین پدران خود را حفظ کردند. با آن که شورش [[مازیار (قارنوندیان)|مازیار]] در طبرستان، ادامه حکومت
== سالشمار ==
|