بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید |
||
خط ۳۴:
== انفجار به گفته یکی از نجات یافتگان ==
[[مرتضی محمدخان]] که از این انفجار جان به در بردهاست این واقعه را چنین شرح میدهد: «بهشتی هم پشت همین میز نشسته بودند و مدت کوتاهی از شروع جلسه نگذشته بود که بمب عمل کرد و دفتر حزب منفجر شد، در ردیف جلوی من [[محمد منتظری]] نشسته بود، باغانی و [[محمود قندی|قندی ]] هم در اطراف من بودند. [[جواد سرافراز]]، در ردیف پشت من بود… وقتی بمب منفجر شد ما یک زردیای دیدیم و دیوار را من دیدم که زرد شد و انفجار… در آن شرایط همه قرآن میخواندند و ناله هم شنیده میشد ولی بیشتر همه قرآن میخواندند و شهادتین میگفتند، صداها به تدریج کمتر میشد، و بعد هم از بالا مثل اینکه یک جرثقیل آوردند که این طاق یکتکه را بردارند. جرثقیل نتوانست سقف را بلند کند و زنجیرش پاره شد و دوباره این طاق افتاد روی آوار، البته در این شرایط افراد در لابهلای صندلیها قرار گرفته بودند. عبدالکریمی نماینده لنگرود، که در حال قرائت قرآن بود، در همین شرایط شاید با افتادن مجدد طاق، شهید شد. از بعضی دوستان دیگر هم صداهایی میآمد، بعداً متوجه شدم که تقریباً سرم روی سینه آقای باغانی بود و این بنده خدا داشت به لقاءالله میرفت. صداها، از هزاران نفری که روی پشتبام ایستاده بودند شنیده میشد، که هیچ کاری هم از دستشان برنمیآمد. گویا در فضای روی طاق گرد و خاک بوده، اینها با پاشیدن آب، قصد رفع کردن گرد و خاک را داشتند، غافل از اینکه این کار تمام منافذی که برای تنفس ما وجود داشت مسدود میکرد. با حدود ۴ ساعت، احساس کردم که مقداری راه تنفس ایجاد شد و دست چپم را از زیر خاک بردم بالا و دست مرا پیدا کردند.»<ref>[http://tebyan-hormozgan.ir/ImageGallery/TMP_Template/vijheh/7tir/revayat.htm تبیان]</ref>
== نامهای کشتهشدگان بمبگذاری ==
|