اسطورهشناسی ارمنستان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱۰:
ایزدان اساطیری، در طول ششصد سال از سوی ارمنیان به عنوان ایزدان ملی و مقدس پرستیده میشدند و به وسیله روحانیون، [[موبد|موبدان]] و اجرای مراسم و تشریفات مذهبی مربوط به [[ایزد|ایزدان]]، تأثیر شگفتی بر ریشه و ساختار روانی - اخلاقی جامعه ارمنی شد. وجود خدایان اساطیری در آن دوران، قدرت عظیمی در دستگاه روحانی، هیئت مذهبی و رهبری را ایجاد کرده بود که در نتیجه، استقلال ملی ارمنیان را به ارمغان آورد، از کشور در مقابل هجوم بیگانگان دفاع نمود و با شکل دادن به عالم معنوی، باعث پیشرفت علوم و هنرها در ارمنستان گشت.
مردم با عزت و احترام فراوان ایزدان را عبادت مینمودند، برای آنان [[کندر (گیاه)|کُندر]] دود میکردند، بدین امید که آرزوهای از دست رفته خود را بازیابند. ایزدان مشوق اصلی سربازان و مردم در زمان مبارزات سخت و فتوحات بودند. به احترام و افتخار آنها، مراسم جشن و پایکوبی، مسابقات ورزشی، تشریفات نظامی برگزار میشد. «گوسانها» ،(عاشقی ارمنی) و خنیاگران در وصف
تحقیقات [[اسطورهشناسی]] در ارمنستان این حقیقت را بیان میدارد که ارمنیان بسیاری از اساطیر ملی خود را همزمان با شکلگیری قوم ارمنی و در همان وضعیت نوپایی به وجود آورده و همواره آنها را پرستیدهاند و در ساخت پرستشگاه و تندیس ایزدان،
== معابد و پرستشگاههای ارمنستان ==
خط ۲۲:
== خدایان اساطیری ارمنی ==
[[پرونده:Aramazd.jpg|thumbnail|تندیس آرامازد در پرستشگاه [[کوه نمرود]]]]
باورهای قدیم ارمنیان یعنی دین،
* [[آرامازد]]
آرامازد دارای والاترین مقام در میان اساطیر ارمنی است. آرامازد فرزند زمان، ایزد آسمان و زمین، بخشاینده باروری و حاصلخیزی به زمین است. به آرامازد عناوینی چون دانا، بزرگ، قادر و تواناترین اطلاق شدهاست. پرستشگاههای او در قلعه [[آنی (شهر باستانی)]] و روستای «دارناقیاتس» در نزدیکی شهر [[ارزنجان]] (یرزنکا) کنونی قرار داشت. فرزندان او عبارت بودند از:آناهید (اساطیر ارمنی)، نانه، مهر (اساطیر ارمنی).<ref>تاریخ کلیسای ارمنی، نگارش دکتر ادیک باغداساریان. صفحه:۵۱</ref><ref name="ReferenceA">احمد نوریزاده. تاریخ و فرهنگ ارمنستان</ref><ref name="ReferenceB">بررسی ریشه شناختی واژههای آرامازد، اهورامزدا و ماشتوتس، نویسنده: آنوشیک ملکی</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۸۰</ref>
خط ۳۳:
* [[آرا (اساطیر ارمنی)]]
آرا یا آرام رهبر اساطیری ملت ارمنی است. آرا از نسل «هابت» فرزند [[هایک (اسطوره)|هایک]] بوده و او کسی بود که سرحدات ارمنستان را گسترش داد. آرا با سرکوبی مادها سرحدات جنوب شرقی ارمنستان را تا کوه «زاراسپ» گسترش داد و حکومت آنجا را به خاندان «سیساکیان» سپرد. در حوال [[کاپادوکیه]] حکومت «کاقیان تیتانی» را سرنگون کرده و «مشاک» را که از بستگان خودش بود به حکومت نشاند و او شهر «ماژاک» (کساریا) را بنا نهاد.
موسس خورناتسی میگوید:آرام به شهروندان آنجا دستور داد تا زبان ارمنی و گفتگو به آن زبان را بیاموزند. به همین دلیل یونانیان تا به امروز نیز این قسمت را به نام «پروتین آرمنیا» که مفهوم آن ارمنستان متقدم یا پیشین است، مینامند.
* [[واهاگن]]
واهاگن والاترین مقام در اساطیر ارمنی، ایزد جنگ، شجاعت و فتح و پیروزی است. در بعضی از روایات اساطیری، به عنوان ایزد خورشید نیز آمدهاست. در یکی از دستنوشتههای مربوط به خلقت جهان چنین آمدهاست: «خورشید را پرستیدند و واهاگن نامیدند.»
خط ۳۹:
بنابر اسطورهشناسی واهاگن به عنوان شکارچی شجاع با تاریکی و قوای اژدهایان شر و مضر مبارزه میکند. به همین دلیل لقب «اژدهاکش» را به او دادهاند.
* [[میهر (اساطیر ارمنی)]]
میهر که نام او از [[اسطوره مهر]] ایرانی برگرفته شده مربوط به شکل هند و ایرانی میترا به معنی دوست، خیرخواه، عهد و پیمان است. میهر در مجموعه ایزدان ارمنی فرزند آرامازد است و
* [[تیر (اساطیر ارمنی)]]
در اسطورههای ارمنی باستان، تیر ایزد کتابت، سخنوری، علوم و هنر بودهاست. او منشی و قاصد ایزد بزرگ آرامازد، تعبیرکننده خواب و پیشگوی سرنوشت، ثبت یادداشتکننده اعمال نیک و بد انسانها و راهنمای ارواح مردگان در «دنیای زیرین» بودهاست. معبد تیر، «یرازاموین» نامیده شدهاست که در نزدیکی [[آرتاشات]] پایتخت آن زمان ارمنستان قرار داشت که در سال ۳۰۱ میلادی به دست [[گریگور روشنگر]] ویران شد.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۹۸ تا ۹۹</ref><ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم)، صفحه: ۷۳</ref>
* آمنابق، آمانور
آمنابق، نزد ارمنیان ایزد حامی و پشتیبان محصولات کشاورزی محسوب میشدهاست. گرچه این ایزد در ردیف خدایان جای داشته و بعدها نیز در تألیفات ارمنی بسیار کم از او یاد شده، اما نزد ارمنیان بسیار محبوب بودهاست زیرا به عقیده آنها او زمینهای کشاورزی و
این جشن هرساله طی مراسم و تشریفات خاصی، با حضور پادشاه، امیران، فرماندهان و مردم برگزار میشدهاست و مردم با انواع بازیهای مفرح، مسابقات و تفریحات گوناگون چون اسب سواری، مبارزه میان حیوانات، پرواز دادن کبوتران و غیره روز خود را سپری میکردند. این جشن هرساله در ابتدای سال جدید، از اول تا ششم «[[ناواسارد]]» (۱۱ اوت روز اول ماه ناواسارد است) برگزار میشدهاست و به همین دلیل به نام جشن «آمانور» (سال نو) نیز معروف بودهاست.
خط ۷۴:
«زمین و آسمان زن و شوهرند. آسمان پدر و زمین مادر است. در میان آنها دریای ارغوانی جای گرفتهاست. آسمان شهری است که گاه آن را شهر گرانبها مینامند، شهری با دروازههای مسی که با باروهای سنگی محصور شدهاست. این شهر آسمانی، معبدی است نورانی یا کاخی است از جنس رنگین کمان با ستونهای بلند درخشان. همه چیز در آن براق، نورانی و شگفتانگیز است. در آنجا نه سرما وجود دارد و نه تاریکی. آن جایگاه و ماوی جاودانگی است.»<ref name=ToolAutoGenRef3/><ref>تاریخ کلیسای ارمنی، نگارش دکتر ادیک باغداساریان، صفحه:۳۹</ref><ref name=ToolAutoGenRef1>باورها، دین، پرستش اسطورههای ارمنیان کهن. چاپ ایروان سال 2001 میلادی</ref>
* کوهها
در بخش باورهای کهن و
«کوههای ارمنستان قبلاً برادران غول پیکر بودهاند. آنان عادت داشتند که صبحها زود از خواب بیدار شوند و پس از بستن کمربندهایشان به همدیگر سلام کنند. روزی از روزها که این برادران پیر شده بودند، دیر از خواب برخاستند و بدون بستن کمربندهایشان به همدیگر سلام گفتند. خداوند این عمل را دید و آنان را تنبیه کرده، به صورت سنگ درآورده و کمربندهایشان به رشته کوههای سبز و خرم تبدیل کرد و اشکهایشان را به چشمهها مبدل ساخت.»<ref name=ToolAutoGenRef1/>
* بتهها، درختان و گیاهان
یکی از آیینهای قدیم، آیین پرستش درختان و
پس از گرویدن ارمنیان به [[مسیحیت]]، آیین صنوبرپرستی نیز شکل دیگری به خود گرفت، زیرا پیروان این پرستش معتقد بودند که صلیب از چوب درخت صنوبر (سپیدار) ساخته شده بود.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۳۶</ref>
خط ۸۷:
* آب
نزد بسیاری از ملل ازمنه باستان آب به معنی نیروی حیات بودهاست و لاجرم شایسته پرستیدن. پرستش آب در میان ارمنیان نیز متداول بوده و آن را مانند خدائی میپرستیدهاند. برای پرستش آب مجسمه هائی ساخته میشد به صورت اژدها، مار بزرگ و ماهی که جملگی سمبول آب بودهاند. در اساطیر ارمنی برای آب و رود و دریا و باران الههای به نام «نار» پرستیده میشد که معنی روح آب از آن اراده میشد. مردم به هنگام خشکسالی مترسکی به شکل زن میساختند که «نورین» نامیده میشد و آن را در روستاها میگرداندند و آواز مخصوصی میخواندند تا باران ببارد.<ref name=ToolAutoGenRef5/><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۴۱ تا ۴۶</ref>
یکی از کهنترین
دربارهٔ منشاء معنی و مفهوم واژه وارداوار چند دیدگاه وجود دارد که تفاوت آنها با یکدیگر مربوط به تفسیر ماهیت جشن است و دیگری این که این جشن با کدام یک از ایزدان در پیوند است. برخی وارداوار را با آستقیک و دیگران با آناهید و برخی دیگر با [[طوفان نوح]] در پیوند میدانند.
خط ۹۶:
درخت و جنگل نیز به نوبه خود از سوی ملت ارمنی پرستیده شدهاست. جنگل و درختان چنار مقدس و پاک بحساب میآمدند و قابل پرستش بودند. از همهمه برگهای درخت [[چنار]] پیشگوئی نیز میکردند. کیش پرستش درخت چنار زمان درازی در ارمنستان رواج داشته و برای آن معبد ویژهای نیز ایجاد شده بود.<ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم) صفحه:۷۸</ref>
* رعد و برق
در بخش باورهای کهن و
«به صاعقه در ارمنی «هراچک» نیز میگویند. او زنی با چشمانی درخشان و براق است. نام او «تسوویان» یا «تسووینار» است و در آسمان علیا زندگی میکند. او بر اسبی آتشین سوار میشود و از چشمهای او و اسبش آتش میجهد. هیچکس نمیتواند به صورت نورانی و آتشی او نگاه کند. تسوویان بعضی وقتها به صورت ناشناس و به شکل مرد نیز دیده میشود. در شبهایی که آسمان ابری است، تسوویان از زیر ابرها سرش را بیرون کرده، پایین را نگاه میکند و در همین هنگام در آسمان صاعقه بوجود میآید، اصطلاحاً میگویند:(تسوویان دارد بازی میکند). زمانی که او در آسمان و در نور و آتش میدرخشند، باران شروع به بارش میکند و کوه و دره با نَمی که باعث حاصلخیزی است پوشیده میشوند.»<ref name=ToolAutoGenRef1/>
خط ۱۰۵:
این افسانه ملی ارمنی به وسیله [[موسس خورناتسی]] برگرفته از مورخان دیگر و بنابر روایات قدیمی نگاشته شدهاست. بنابر گفته موسس خورناتسی ملکه آشور، [[سمیرامیس]] مفتون زیبایی آرا، پادشاه ارمنستان شده بود و در پی به دست آوردن او به هر وسیلهای متوسل میشد. دادن هدایا و قولها به جایی نرسید و سمیرامیس تصمیم گرفت تا به زور اسلحه به خواسته خود برسد. آرای زیبا در این جنگ کشته میشود. سمیرامیس جسد او را به امید زنده شدن در بالاخانه قصر قرار میدهد «من به خدایان خود فرمان دادم تا زخمهای او را بلیسند و او زنده خواهد شد.» در عین حال ملکه امید داشت به سحر و جادو و افسونگری آرای زیبا را زنده کند. اما چون جسد فاسد شد، دستور داد که آن را در گودالی انداخته بپوشانند و یکی از محبوبین خود را مخفیانه به لباس فاخر ملبس کرده شایعهای دربارهٔ [[آرای زیبا]] اشاعه داد که «خدایان با لیسیدن و زنده کردن آرای زیبا نیت و آرمان ما را برآوردند.»<ref>احمد نوریزاده، صد سال شعر ارمنی (از اواخر قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم). صفحه:۸۵</ref><ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۱۳۳</ref>
* '''تیگران و جنگ با اژدها'''
[[تیگران یرواندونی]] پادشاه ارمنستان که با کوروش متحد شده بود و به جنگ آژداهاک پادشاه ماد میرود،
«تیگران در شجاعت و دلاوری بیهمتا و از جمله تواناترین و مال اندیشترین پادشاه ما بود. در سرنگون کردن سلطنت مادها با کوروش همدست شد و بر یونانیان ظفر یافته مدتی آنها را تحت اطاعت خود نگاهداشت و مملکت ما را توسعه داده آن را به منتهای سرحدات باستانی رساند. تیگران در ابتدا با آژداهاک متفق بود و همشیره خود ([[تیگرانوهی]]) را که آژداهاک به التماس و عجز و لابه او را درخواست میکرد، به زوجیت او داد. آژداهاک در نهان فکر میکرد که در اثر چنین خویشاوندی، یا دوستی و اتحاد او با تیگران مستحکم تر و پایدارتر خواهد شد یا از طریق این خویشاوندی به سهولت خواهد توانست خائنانه او را به قتل برساند. شبی آژداهاک خوابی دید که به وقت بیداری نه به چشم دیده و نه به گوش شنیده بود. از خواب پریده و با آنکه نیمه شب بود فوراً مشاوران خود را فراخواند و باقیافه محزون، چشمانش را بر زمین دوخته از ته دل آه کشید.»
خط ۱۳۶:
او فرزند «پاسکام»، نوه هایک بزرگ بود. دورک بسیار زشت، بلند قامت، با اندامی درشت دارای دماغی پهن، چشمانی گود رفته و نگاهی بی رحم بود. به روایتی او را به خاطر زشتی بی حدش، در زبان ارمنی آنگِق یعنی زشت مینامیدند.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۱۳۷ تا ۱۳۹</ref>
در مورد خصوصیات او چنین روایت شده که دارای قدرت بسیار بوده، با
* '''افسانه آرتاشس و ساتنیک'''
این داستان افسانه عامیانهای است که به ازدواج [[آرتاشس اول]] و ساتنیک، شاهدخت قوم [[الانان]] - آلانها مربوط است.
«تورا میگویم، گوش فراده و آن نوجوان را بازگردان، زیرا شایسته نیست که پهلوانان در اثر کینهتوزی همدیگر را همچون خدمتگزاران بکار گیرند. دربین بردگان نگاه دارند و میان دو قوم دلاور عداوتی جاودانی ایجاد کنند.»
آرتاشس، عاشق و شیفته ساتنیک و ذکاوت او میشود و دایهاش «سمبات» را برای خواستگاری از ساتنیک، نزد پادشاه آلانها میفرستد. پادشاه برای دخترش وجه زیادی مطالبه میکند. آرتاشس از کجا، هزاران هزار و ده هزاران ده هزار برای شاهدخت آلانها بپردازد؛ ولی آرتاشس سوار بر اسب سیاه زیبایش، همچون عقابی تیز پرواز با گذر از رودخانه، کمند زرینش را گرد کمر شاهزاده آلانها میپیچاند و کمر ظریف او را به درد میآورد، سپس با شتاب او را به اردوگاه خود میرساند.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان، صفحه:۱۴۸ و ۱۴۹</ref>
بعد از این واقعه دو پادشاه با هم پیمان صلح میبندند. جشن و پایکوبی که شایسته شاهان بود، برپا میکنند. گفته میشود که در هنگام دامادی آرتاشس و ساتنیک بارانی از طلا و مروارید باریدن گرفت. بنا به گفته
== پرستش روح ==
همانند اقوام باستانی، بسیاری از روستاییان ارمنی، هنوز هم باور دارند که [[روح]] همان باد و جان و نفس است و باور داشتند که روح انسان میتواند از کالبدش جدا شده، پرسه زده و چیزهای بسیاری ببیند. آنها این تصور را نیز داشتند که ارواح مردگان قادرند در کالبدهای مختلف همچون پرندگان، حیوانات و
همانگونه که ایرانیان به وجود فره وشیها معتقد بودند، در نزد ارمنیان نیز پرستش ارواح مردگان و اعتقاد به داشتن رابطه با ستارگان، وجود داشتهاست که در مورد این ارتباط در حماسه [[داوید ساسونی]] به آنها اشاره شدهاست. اکنون نیز باقیمانده این اعتقاد میان ارمنیان وجود دارد و معتقد هستند که هر فردی یک ستاره در آسمان دارد که این ستاره زمانیکه خطر آنان را تهدید میکند به تاریکی میگراید. ستارگان درخشانی که هرگز افول نمیکنند مربوط به اشخاص عادلی هستند که بر روی این ستارهها نشستهاند.<ref>اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی، نویسنده:ماریا آیوازیان. صفحه:۵۵ تا ۷۱</ref><ref>تاریخ کلیسای ارمنی، نگارش دکتر ادیک باغداساریان. صفحه:۲۷ تا ۴۷</ref><ref>یشت فرزانگی: جشن نامه دکتر محسن ابوالقاسمی</ref>
همانگونه که فره وشی پرهیزگاران با ستارگان یکی بودند و به عنوان ارواح نیک به حساب میآمدند، نزد ارمنیان نیز به عنوان ارواح محافظ یا نگهبان به حساب آمدهاند و با فرشتگان نیک همردیف محسوب شدهاند. به همین دلیل به ستارگان و به قبر پدران قسم میخوردند و برای ستارگان دعا میخواندند. تمامی
* آل
[[آل (افسانه)|آلها]]، موجودات افسانهای یا ارواح شَر و بَد، در میان باورهای کهن برخی از اقوام و
[[رافی]] در روایتی میگوید:
خط ۱۵۷:
* آرالز
[[پرونده:Aralez.jpg|thumbnail|یک آرالز در میدان نبرد]]
آرالزها قادرند با لیسیدن زخمهای جنگجویان، آنها را مداوا کنند و مردگان را زنده کنند. مثل افسانه آرای زیبا و شامیرام. در مورد آرالزها اتفاق نظر مشترکی وجود ندارد به عنوان مثال
* اورواکان
در باورهای مردم، اورواکان روح مردگانی هستند که به ویژه
* ایشاتسول یا هوشکاپاریک
در ارمنستان
* پاریک
پری دریایی خبیث، پری دریایی یا فرشته. بر اساس عقاید بومی، پاریک روح نیک مؤنث است و اغلب در هیبت زن ظاهر میشود. آنها پریهای دریایی بودند که معمولاً در مکانهای زیبا در طبیعت میرقصیدند.
خط ۱۸۵:
روح مؤنث آب محسوب میشود. در وجود ایزد آب، روح یا ایزدی مؤنث به نام «نار» وجود دارد که این نام در اسامی مرکبی مانند «تسووینار»، «هقینار» دیده میشود.
* نهانگ
نهانگ دیوی است که قادر بوده به
* ویشاپ
در افسانهها و
* هامبارو
هامبارو یکی از موجودات افسانهای و میرا است. هامبارو یکی از
* هاورژاهارسونک
ارواح مؤنث و خبیثی هستند که معنی آن به شکل جمع، «عروسهای جاودان»، «عروسهایی که همواره جوان میمانند» است.
خط ۲۱۱:
* آیین مهر و تأثیر آن بر فرهنگ ایرانی، اسلامی، ارمنی، مسیحی و فرهنگ مشترک جهانی، نویسنده: گارگین فتایی، فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره ۳۳ - سال نهم - پاییز ۱۳۸۴
* امشاسپندان و ایزدان در تاریخ اساطیری ایران، فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره ۲۸ - سال هشتم - تابستان ۱۳۸۳
* [[مانوک آبقیان]]، افسانههای ملی ارمنی در نگارش تاریخ ارمنیان
* یشت فرزانگی: جشن نامه دکتر محسن ابوالقاسمی، نشر: هرمس (۲۹ بهمن، ۱۳۸۴)، شابک:۰–۳۶۳–۲۱۸–۹۶۴
* باورها، دین، پرستش اسطورههای ارمنیان کهن. چاپ ایروان سال ۲۰۰۱ میلادی
|