امپراتوری آلمان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۹:
 
== وحدت آلمان ==
سرزمین آلمان در نیمه اول قرن نوزدهم سرزمینی چند پاره بود که میان شاهزاده نشین های آلمانی تقسیم شده بود و بخشی از [[امپراتوری مقدس روم]] بود پس از آنکه [[ناپلئون بناپارت|ناپلئون]] امپراتوری مقدس روم را منحل نمود این شاهزاده نشین ها استقلال کامل پیدا کردند در این میان دو پادشاهی بزرگ ژرمن ها یعنی [[اتریش-مجارستان|اتریش]] و [[پروس]] برای کسب نفوذ بیشتر در اروپای مرکزی با هم رقابت می‌کردند، البته قسمتی از کشور اتریش ژرمن نژاد بودند و نژادهای مجار ، اسلاو و کروات نیز در بخش های از این امپراتوری زندگی می‌کردند و نژاد ژرمن تنها حدود یک سوم جمعیت این امپراتوری را تشکیل می‌دادند درحالیکه پادشاهی پروس یک حکومت کاملا ژرمن بود و تقریبا تمام مردم این کشور را ژرمن ها تشکیل می دادند .
 
پادشاهی پروس با اتحاد با [[امپراتوری روسیه]] ابتدا پادشاهی لهستان را که در اوج ضعف قرار داشت نابود کردند و سرزمین لهستان میان دو قدرت تقسیم شد گرچه سهم بزرگتر به روسیه رسید اما [[پروس]] با به دست آوردن سرزمین های جدید توانست تفاوت بارز نظامی و اقتصادی خود با سایر [[پادشاهی های آلمانی]] را آشکار سازد سپس فتح [[پادشاهی هانوفر]] نفوذ پروس را در کرانه های رود راین تثبیت نمود،در سال [[۱۸۴۸ (میلادی)|۱۸۴۸]] در اروپا موج انقلاب های آزادی خواهانه اتفاق افتاد تحت تاثیر این موج بزرگ حکومت [[پادشاهی اسپانیا]] از حالت [[پادشاهی مطلقه]] به [[پادشاهی مشروطه]] تغییر پیدا کرد ، پادشاهان [[امپراتوری سوئد|سوئد]] و [[نروژ]] و [[دانمارک]] که کشور هایشان با اعتراضات مردمی مواجه شد نیز فورا به نظام [[پادشاهی مشروطه|مشروطه]] تن دادند ، در [[فرانسه در سده نوزدهم|فرانسه]] دوباره جمهوری به پا گشت ، مردم بلژیک توانستند استقلال کشورشان را از پادشاهی هلند به دست بیاورند و مردم اتریش نیز که خونین ترین مبارزات را علیه حکومت پادشاهی مطلقه که در دست صدراعظم مستبد [[اتریش-مجارستان|اتریش]] ، [[کلمنس ونتسل فون مترنیخ|مترنیخ]] به یک دیکتاتوری تمام عیار تبدیل شده بود نیز موفق شدند مترنیخ را سرنگون و پادشاه وقت اتریش را عزل نمایند در [[پادشاهی ایتالیا|ایتالیا]] موج وحدت گرایی آغاز شد و ملی گرایانی چون گاریبالدی با مبارزاتشان توانستند ایتالیا را یک کشور متحد نمایند و در سرزمین های چند پاره آلمانی نیز موج انقلابات آغاز شد این موج در این سرزمین ها با رشد روزافزون ملی گرایی آلمانی همراه شد بسیاری از فیلسوفان، اندیشمندان ، تاریخ دانان و جامعه شناسان آلمانی سخن از لزوم اتحاد سرزمین های آلمانی نژاد میکردند و جوانان پرشور ملی گرا نیز از این فکر حمایت میکردند ، در سال ۱۸۶۱ ویلهلم یکم به پادشاهی پروس رسید و یکی از مهم ترین طرفداران ملی گرایی آلمانی به نام [[اتو فون بیسمارک|اتوفون بیسمارک]] را صدر اعظم پروس نمود با برقراری نظام مشروطه بیشتر اقتدارات نیز در اختیار نخست وزیر قرار گرفت [[ویلهلم یکم، امپراتور آلمان|ویلهلم یکم]] اداره ارتش را نیز به بیسمارک واگذار کرد و [[اتو فون بیسمارک|بیسمارک]] عملا به قدرتمند ترین فرد پروس تبدیل شد ، او از همان ابتدا شرایط را برای اتحاد سرزمین های آلمانی آماده کرد و در چند جنگ کوچک پادشاهی های مکلنبورگ ، براونشویک و آنهالت را وادار کرد برتری پروس را بپذیرند و پادشاهی ساکسونی و شهر های آزاد هامبورگ و برمن نیز از طریق دیپلماتیک به زیر نفوذ پروس رفتند . سپس بیسمارک میان پروس و شاهزاده نشین های آلمانی که تصرف کرده بود اتحادی برقرار نمود و یک سرزمین واحد را در سال ۱۸۶۷ به وجود آورد به نام کنفدراسیون آلمان شمالی ، او در سال ۱۸۶۴ در جنگ با دانمارک موفق شد ایالت [[شلسویگ-هولشتاین|شلسویک]] را تصرف نماید سپس در سال۱۸۶۶ با اتریش وارد جنگ شد که پیروزی بزرگی را به همراه داشت و دست اتریش را از سرزمین ها و ایالت های آلمان جنوبی کوتاه کرد و این ایالت ها را تحت سیطره پروس درآورد ، سپس در این ایالت ها نیز با [[کنفدراسیون آلمان شمالی]] پیمان اتحاد بستند ، از طرف دیگر در فرانسه ناپلئون سوم که از نوادگان ناپلئون بناپارت بود ابتدا موفق شد به ریاست جمهوری برسد اما بعد با کمک ارتش نظام [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری]] را منحل و پادشاهی ایجاد نموده بود و سعی داشت در اروپا نفوذش را گسترش دهد سرانجام دو قدرت در سال ۱۸۷۱ در برابر هم قرار گرفتند ، پروس به [[ناپلئون سوم]] شکست سختی داد و ارتش پروس شهر پاریس را اشغال کردند ، بیسمارک در کاخ ورسای رسما اتحاد آلمان را اعلام کرد و کشور جدید را بنیان نهاد ، ویلهلم یکم پادشاه پروس نیز در [[کاخ ورسای]] به عنوان پادشاه آلمان با القاب امپراتور و قیصر تاج گذاری کرد پادشاهان ایالت های مختلف آلمانی که زیر سیطره پروس و در داخل آلمان متحد قرار داشتند نیز از استقلال درونی برخوردار ماندند و نوعی نظام فدرال در کشور باقی ماند ، کشور فرانسه نیز پذیرفت منطقه آلزاس را به آلمان واگذار نماید و ارتش آلمان فرانسه را تخلیه کرد ، مردم فرانسه نیز در یک همه پرسی رای به بازگشت نظام جمهوری دادند و برای آخرین بار نظام جمهوری در فرانسه برقرار گشت و تا امروز باقی مانده است .
 
<br />