حقوق طبیعی و قانونی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
لوکاس (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح جزئی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
لوکاس (بحث | مشارکت‌ها)
←‏تاریخچه: اصلاح جزئی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱:
این ایده که حقوق معینی، طبیعی یا غیرقابل قبول است، دارای تاریخی است که حداقل به [[رواقی گری]] [[دوران باستان متأخر]] و تومیسم ابتدای [[قرون وسطی]] بر می‌گردد؛ و از طریق [[اصلاحات پروتستانی]] و [[عصر روشنگری]] به امروز می‌رسد.
 
وجود حقوق طبیعی توسط افراد مختلف در زمینه‌های مختلف، از جمله استدلال فلسفی [[پسینی و پیشینی]] یا اصول دینی، مطرح شده‌است.<ref name="us-doi">{{cite web |url=https://www.archives.gov/exhibits/charters/declaration_transcript.html |title=America's Founding Documents &#124; National Archives |website=Archives.gov |date=2016-10-12 |accessdate=2017-03-10}}</ref> به همین ترتیب، فیلسوفان و سیاستمداران مختلف لیست‌های متفاوتی از آنچه را که آنها معتقدند حقوق طبیعی است، طراحی کرده‌اند. تقریباً همه آنها حق [[زندگی]] و [[آزادی]] را به عنوان دو اولویت بالاتر می‌دانند. [[هربرت لیونل آدولفوس هارت]] استدلال می‌کند که اگر اصلاً حقی وجود دارد، بایستی حق آزادی باشد، زیرا که بقیه تماماً به این وابسته هستند. [[تامس هیل گرین]] می‌گوید اگر چیزی بنام حقوق وجود دارند بایستی حق زندگی و آزادی، یا به زبان مناسب تر "حق زندگی آزاد" باشد.<ref>''Lectures on the Principles of Political Obligation'', T. H. Green, 1883, p.114.</ref>
 
ایده نوین حقوق طبیعی در [[سده ۱۷ (میلادی)|سده ۱۷]] با اوج‌گیری انگاره‌های [[فردگرایی|فردگرایانه]] بر پایه نظریات قدیمی [[حقوق فطری]] پدیدار شد. نظریه سنتی حقوق فطری بر این مبنا استوار بود که انسان‌ها به عنوان آفریدگان [[طبیعت]] و [[خداوند]] می‌بایست بر مبنای فرمان‌ها و قوانین طبیعت و خداخدا، زندگی خود را اداره و اجتماع خود را سازمان دهند.
 
مهمترین توصیف‌ها از حقوق طبیعی در مستعمره‌نشین‌های [[آمریکای شمالی]] صورت گرفت. جائی‌که نوشته‌های [[توماس جفرسون]]، [[ساموئل آدامز]] و [[توماس پین]] نظریه حقوق طبیعی را ابزار قدرتمندی برای مشروعیت بخشیدن به [[انقلاب آمریکا|انقلاب]] کرد.<ref>natural rights. Answers.com. The Columbia Electronic Encyclopedia, Sixth Edition, Columbia University Press. , 2003. http://www.answers.com/topic/natural-right, accessed April 12, 2009.</ref>
خط ۲۲:
[[استیون کینزر]]، روزنامه‌نگار [[نیویورک تایمز]] و نویسنده کتاب «[[همه مردان شاه]]»، در همین کتاب می‌نویسد:
 
مذهب [[زرتشت]]ی به [[ایران]]یان یاد داد شهروندان یک حق غیرقابل انکار برای رهبری روشنفکر دارند و اما وظیفه افراد صرفاً اطاعت از پادشاهان عاقل نیست بلکه برخاستن علیه کسانی که شرور هستند نیرنیز می‌باشد. رهبران به عنوان نماینده خدا بر روی زمین دیده می‌شوند اما آنها فقط تا زمانی که «فر» دارند شایسته وفاداری هستند؛ و |آن نوعی برکت الهی است که آنان باید با رفتار اخلاقی به دست آورند.<ref>[http://www.020.ir/تاریخ-ایران/اصول-دین-زرتشتی،-اولین-دین-یکتاپرستی-ایرانیان اصول دین زرتشتی، اولین دین یکتاپرستی ایرانیان]</ref>
 
رواقیون معتقد بودند که هیچ‌کس بطور طبیعی برده نیست. بردگی وضعیت بیرونی بود که در جوف آزادی درونی روح قرار می‌گرفت.<ref>[http://ensani.ir/file/download/article/20110204133522-(384).pdf تاریخ فلسفه حقوق]</ref>
 
=== مدرن ===
یکی از متفکران غربی که ایده معاصر حقوق طبیعی را کاربررسی کردکرد، مذهب‌شناس فرانسوی ژان شرلیه بود که رساله De Vita Spirituali Animae<ref>[https://books.google.al/books/about/De_Vita_spirituali_anime_magistri_Johann.html?id=3Et7XwAACAAJ&redir_esc=y De Vita spirituali anime magistri Johannis Gerson]</ref>او در ۱۴۰۲یکی۱۴۰۲، یکی از تلاشهایی به حساب می‌آید که آنچه را که بعداً فرضیه "حقوق طبیعی مدرن" نامیده شد را آورد.<ref>Richard Tuck, ''Philosophy and Government 1572–1651'' (1993), pp. 25-7.</ref>
 
قرن‌ها بعد دکترین رواقیون که «بخش داخلی را نمی‌توان به اسارت تحویل داد» در دکترین [[اصلاحات پروتستانی]] آزادی وجدان ظهور جدیدی یافت.<ref>Davis, David Brion. ''The Problem of Slavery in Western Culture.'' Cornell University Press, 1966, p. 77.</ref><ref>[https://legalref.knoji.com/natural-rights-vs-legal-rights/ Controversy over the Concept of Natural Rights through the Ages]</ref>