وحدت وجود: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Telluride (بحث | مشارکت‌ها)
به نسخهٔ 25881736 ویرایش Hootandolati برگردانده شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۶:
# وحدت عددی: وجود یا خدا از باب اعداد یکی است. (شناخت قشری و عوامانه<ref>علی بن ابی طالب: من عد حده (هر که او را به عدد آرد او را -مانند مخلوقات- محدود گردانده‌است</ref>)
# وحدت مفهومی: همه آنچه هست در مفهوم وجود اشتراک معنوی دارند. ('''فلسفه مشا''')
# وحدت حقیقی غیرکثیر: جز ذات حقیقی (خدا) چیز دیگری (حتی تجلیات او) تحقق ندارد یا موهوم است. (بعضی مستصوفه یا عرفانهایعرفان‌های نوظهور)
# وحدت حقیقی تشکیکی: حقیقت وجود واحد ذاتی دارای حقیقت مراتب تشکیکی (هم وحدت هم کثرت ذاتی) است. ('''حکمت متعالیه''')
# وحدت حقیقی اطلاقی: ذات حقیقت وجود (خدا) واحد بالذات دارای تجلیات (کثرت عرضی) است.. ('''عرفان اسلامی''')
خط ۴۴:
با بیانی علمی تر: ذات خداوند که وجود صرف است با تعیّن و شکل‌پذیری و خروج از حالت اطلاق، به صورت مخلوقات درآمده‌است؛ در نتیجه موجودات نیستند مگر همان ذات باری تعالی، و ظهور او بدین صورتهاست و تفاوت بین خالق و مخلوق نیست مگر به اطلاق و تقیید (محدود و نامحدود) یعنی ذات خدا عین وجود و نا محدود است؛ در حالی که همین وجود در اشیاء به صورت مقید و محدود می‌باشد.<ref>http://www.orafaa.com/sarab-erfan/enheraf-erfani/2012-10-15-20-41-46/114</ref>
 
برخی از صوفیه براینبر این عقیده‌اند که وحدت وجود یک اصل است و نه یک فلسفه. [[جواد نوربخش]] دربارهٔ اصل بودن وحدت وجود گوید: صوفیه عالم هستی را جدا از وجود حق نمی‌دانند. … در تفسیر «الله نورالسماوات و الارض» صوفیه اظهار می‌دارند که خداوند وجود آسمانهاآسمان‌ها و زمین و حقیقت آنهاست. براینبر این اساس، دانش و بینشی را که براینبر این اصل اساسی استوار است که: «در همه کاینات جز یک وجود مطلق هیچ نیست و هرچه هست موجود به وجود اویند» وحدت وجود گفته‌اند. اما ما این مطلب را فلسفه نمی‌دانیم زیرا فلسفه چیزی است که بافته عقل باشد و و قابل تغییر در حالیکه این بینش بافته دل است و لایزال و زوال ناپذیر. … بینش وحدت وجود با عشق و کشف و شهود ارتباط دارد؛ بنابراین بهتر است به جای «فلسفه وحدت وجود» آن را '''اصل وحدت وجود''' بنامیم.<ref>چهل کلام و سی پیام، دکتر [[جواد نوربخش]]، چاپ دوم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۱، شابک ۸-۲۶-۵۷۴۵-۹۶۴</ref>
 
=== [[ابن عربی]] ===
خط ۵۹:
شبستری نیز که از بزرگان صوفیه می‌باشد می‌گوید:
;مسلمان گر بدانستی که بت چیست
;یقین کردی که دین در بت‌پرستی است.
 
=== [[عامر بصری]] ===
خط ۶۸:
 
=== [[مولوی]] ===
مولانا از حیث مشرب قائل به وحدت وجود است و مثالهایمثال‌های بیشمار لطیفی برای تبیین وحدت وجود در مثنوی و سایر آثارش آورده‌است و کسی در این باره به گرد او نرسیده‌است. اما وی در این عقیده، راه اعتدال پیموده‌است.<ref>زمانی، کریم.''میناگر عشق'' شرح موضوعی مثنوی معنوی. تهران: نشر نی ۱۳۸۲ ص ۶۳ {{شابک|964-312-666-8}}</ref>
 
مولوی گوید:
;تفرقه برخیزد و شرک و دویی
;وحدت است اندر وجود معنوی
;مثنوی ما دکان وحدت است.
;غیر واحد هرچه بینی آن بُت است.
;ما عدم‌هاییم و هستی‌ها نما
;تو وجود مطلق و هستی ما
خط ۸۲:
 
و در جای دیگر گوید:
;آنهاآن‌ها که طلبکار خدایید، خدایید
;بیرون ز شما نیست، شمایید شمایید
;ذاتید و صفاتید، گهی عرش و گهی فرش
خط ۱۰۰:
 
از دیدگاه عرفا راه رسیدن به خدا و حقیقت وحدت [[وجود]] نه از طریق عقل و تفکر، بلکه از طریق شناخت نفس، شهود قلبی و تأمل در نفس می‌باشد، و به سخنی منسوب به پیامبر اسلام اشاره می‌کنند که می‌گوید: «من عرف نفسه فقد عرف ربه».<ref>مقاله دکتر قاسم کاکایی، دانشیار دانشگاه شیراز، فصلنامه اندیشه دینی بهار ۱۳۸۰; ۳(۱):۶۷–۹۴</ref>
علیرغم اینکه نظریه وحدت وجود از دیدگاه منطقی تناقض آمیز و پارادوکسی به نظر می‌آید. عرفا معتقد بودند که توان تبیین یا تعبیر عقلانی و فلسفی وحدت وجود را نداشته، و از روی ناچاری به تمثیل روی آورده‌اند.<ref>[http://www.kakaie.com/fa/node/27 مقاله در فصلنامه اندیشه دینی تابستان و پاییز ۱۳۸۰; ۳(۴-۳):۷۹-۱۱۲، دکتر قاسم کاکایی، دانشیار دانشگاه شیراز]</ref> نویسندگان زیادی «وجود» یا «بودن» را اسم مناسب برای حقیقت خدا می‌دانند. در حالی که تمامی مسلمانان حقیقت خدا را یکی می‌دانند، منتقدین «وحدت وجود» استدلال می‌کنند که کلمه وجود برای وجود چیزهای در این عالم هم بکار می‌رود و اینکه این مفهوم تمایز بین وجود خالق و مخلوق را محو می‌کند. مدافعین استدلال می‌کردند که ابن عربی و پیروانش یک مبحث مربوط به علوم ماوراء طبعیی را مطرح می‌کنند که دنباله دیدگاه اشعریان که «صفات خدا نه خدا هستند و نه چیزی جز خدا» می‌باشد.<ref name=autogenerated1>John Esposito, Islam: The Straight Path. Oxford University Press, 1998, p.121</ref> نشانهاینشان‌های (آیات) خدا و آثار او، یعنی مخلوقات، نه مثل خدا هستند و نه متفاوت از او، زیرا فهم از خداوند باید بصورتبه صورت هم حاضر و هم غایب، هم برتر و هم مجرد باشد. در نظر مدافعین وحدت وجود «تعادل لازم را بین این دو دیدگاه دربارهٔ خدا فراهم می‌آورد».<ref name="EoIMW" /> [[شاه ولی‌الله دهلوی]] استدلال کرد که مفهوم وحدت وجود بر اساس تجربه شخصی روحانی و خلسه‌ای بوده، و دربارهٔ کاوش ماهیات ذاتی خداوند نیست.<ref name=autogenerated1 />
 
=== اختلاف علاءالدوله سمنانی با ابن عربی ===
خط ۱۱۲:
== منابع و پانویس ==
{{پانویس|۲}}
* مجله پژوهشهایپژوهش‌های فلسفی - کلامی، شماره‌های ۵ و ۶ , ویلیام چیتیک / مترجم: ابوالفضل محمودی
 
== پیوند به بیرون ==