اقتصاد خانواده: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۸:
کتاب‌هایی مانند [[فریکونومیک]] <ref>[[:w:en:Freakonomics|فریکونومیک]]</ref> این کاربرد جدید اقتصاد را نشان می‌دهند، موفقیت این کتاب‌ها در کسب محبوبیت بین مخاطبین نشان می‌دهد که تقاضا برای استفاده از اقتصاد در زمینهٔ روشن کردن بسیاری از [[مسائل اجتماعی]] وجود دارد.
یکی از اولین نهادهای اجتماعی که شخصی به نام [[گری بکر]] <ref>[http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/economics/laureates/1992 ]</ref> در این روش مطرح کرد خانواده بود.
سی سال پیش، گریپیش،‌گری بکر نظریه بازار ازدواج را مطرح کرد. این نظریه در عمق تحلیل طیف وسیعی از رفتار زناشویی نفس می‌کشید. اقتصاددانان و دیگر دانشمندان [[علوم اجتماعی]] کار او را دنبال کرده‌اند.
 
== تئوری ==
خط ۱۴:
زمانی که اقتصاددانان برای اولین بار شروع به تجزیه و تحلیل اقتصادی مسائل مربوط به خانواده به این شکل را کردند، بسیاری اعتراض کردند که این کار باعث کاهش محبت در خانواده می‌شود؛و قائل بودند که این گونه نگاه به ازدواج اشتباه و [[آسیب زا]] می‌باشد. ولی مطالعات بعدی نشان داد این نگرانی‌ها بی جاست.
 
در اقتصاد خانواده، مثل بقیه شاخه‌هایی که نحوه تصمیم گیریتصمیم‌گیری انسان مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد، هزینه‌ها و منافع به [[صورت مالی]] و نقدی مورد بررسی نمی‌شود بلکه تمرکز روی هزینه و سود حاشیه‌ای است که تجزیه و تحلیل اقتصادی را ممکن می‌کند.
یکی از بخش‌های عمدهٔ اقتصاد خانواده اقتصاد ازدواج و تحلیل و بررسی آن است که در ذیل به آن می‌پردازیم:
 
خط ۲۲:
سود ازدواج: هزینه سرانه غذا کاهش می‌یابد، دیگر نیازی به دو تا از وسایل خانه مثل جارو، یخچال و.. نیست
 
هزینه‌های ازدواج: به اشتراک گذاری فضا و منبع باعث هزینه‌هایی خواهد شد مثلاً یکی از هزینه‌ها نتایج تصمیم گیریتصمیم‌گیری مشترک است در این صورت در مقایسه با حالتی که فرد به تنهایی تصمیم می‌گیرد، یک یا دو فرد به آن چیزی که می‌خواهند نمی‌رسند. هم چنین ازدواج یک تعهدنامه بلند مدت است که پایان دادن به آن ارزان نمی‌باشد.
 
==== نرخ ازدواج ====
برای مثال اقتصاد دان‌ها می دانندمی‌دانند که نرخ ازدواج در قرن ۲۰ کاهش یافته و هم چنین در طول ۵۰ سال گذشته مردم رفته رفته دیرتر و دیرتر ازدواج می‌کنند.
یک راه برای بررسی این دو پدیده این است که مشاهده شود که آیا منافع خالص حاصل از ازدواج (به خصوص برای افراد جوان تر) در دهه‌های اخیر کاهش یافته‌است؟
 
خط ۳۳:
دلیل آن را می‌تواند درتولید خانگی جستجو کرد. خانواده مجموعه‌ای از تولیدات دارد و اعضای خانواده سرمایه‌های انسانی فرایند تولید می‌باشند. خروجی تولیدات خانگی شامل موارد بسیاری ماند: فرزندان و پرورش آنان، غذاها، تمیز کردن منزل و [[مدیریت مالی]] خانوار به حساب می‌آورند. مانند هر فرایند تولید دیگر، تولید خانگی نیز نیازمند تقسیم [[نیروی کار]] است که در اینجا این تقسیم بین زن و مرد انجام می‌شود.
 
در طول زمان، هزینه و مزایای ازدواج تغییر کرده‌است. به خصوص، از زمانی که زنان در بازار کار سهم بیشتری را به خود اختصاص دادند و همچنین به دلیل رشد تکنولوژی نیروی کمتری برای تولیدات خانگی لازم است. در نتیجه مزایای مرتبط با تخصیص نیروی کار در بخش خانگی به‌طور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته‌است. زنان دیگر نیازی ندارند تا به درآمد مردان دستیابی داشته باشند و مردان نیز دیگر به فردی برای مدیریت منزل احتیاج ندارند زیرا وسایلی مثل مایکرویو، [[ماشین لباسشویی]]، کاهش در هزینه تهیه غذا از بیرون از خانه و استفاده گسترده از ارائه دهندگان مراقبت از کودکان باعث شده که خانوارها کالا و خدمات کمتری خودشان تولید کنند و بنابراین نیروی کارکمتری نیز لازم است. این تغییرات در هزینه و مزایای ازدواج باعث شده که زنان و مردان انتخاب‌های متنوعی پیش رو داشته باشند. این تغییرات به خوبی می‌تواند کاهش نرخ ازدواج و تاخیرتأخیر در آن را توضیح بدهد.
 
=== اقتصاد فرزند ===
تئوری‌های اقتصادی هم چنین می‌توانند دربارهٔ چگونگی تصمیم گیریتصمیم‌گیری برای [[بچه داری]] و تعداد آن‌ها ارائه بدهد.
منطق هزینه و منافع حاشیه‌ای هم چنان منطق اصلی این آنالیز است. منافع فرزندان هم اقتصادی و هم عاطفی است؛آنهااست؛آن‌ها به عنوان سرمایه‌های اقتصادی به حساب می‌آیند، به خصوص به عنوان پشتیبانان والدین در دوران کهولت؛ هم چنین آن‌ها به عنوان نیروی کار در بازار کار یا بازار تولیدات خانگی به حساب می‌آیند. و از طرف دیگر آن‌ها لذت زیادی برای والدین خود به همراه دارند. تمام این منافع باید در مقابل هزینه‌های آن سنجیده شود.
 
مشخصاً، هزینه‌های خوراک، غذا و تحصیل کودکان از جمله هزینه‌هایی است که باید توسط والدین برای کودکان پرداخت شود. کودکان هم¬چنین بیشتر زمان والدین را می‌گیرند و در نتیجه آن‌ها زمان کمتری برای تخصیص در دیگر بازارها خواهند داشت. علاوه بر این بچه‌ها باعث کاهش آزادی پدر و مادر خواهند شد، زیرا که برای هر تصمیم گیریتصمیم‌گیری آن‌ها باید توجه کنند که این تصمیم آن‌ها چه اثری روی بچه‌های آن‌ها دارد.
 
به‌طور خلاصه می‌توان گفت که در تولد کودکان صرفه ناشی از مقیاس وجود دارد؛ یعنی هزینه متوسط افزایش تعداد فرزندان در هر کودک بعدی کاهش می‌یابد، زیرا [[هزینهٔ حاشیه‌ای]] کودکان بعدی کاهش می‌یابد.