۲۱ گرم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز انتقال از رده:فیلمهای فوکوس فیچرز به رده:فیلمهای فوکس فیچرز ردهانبوه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←داستان: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۳۰:
از این نظر، یعنی پیوند خوردن زندگی چند خانواده بر اثر یک تصادف، میتوان این فیلم را با فیلمهایی مانند ''تصادف'' (Crash) مقایسه کرد.
فیلم ''۲۱ گرم'' توسط کارگردان و نویسندهٔ آن مانند قطعات پازل در هم شکسته میشود؛ و با شروع فیلم، این پازلها بهتدریج و با نظمی خاص (که ممکن است دقیقاً خلاف این به نظر رسد، یعنی بیننده احساس آشفتگی و بینظمی در داستان داشته باشد) کنار هم چیده میشوند تا در چند فصل پایانیِ فیلم، این پازل تکمیل شود و معنا و مفهوم خود را بهدست آورَد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که اگر داستان این فیلم به صورت خطی بیان میشد، هیچ شاخصهای در فیلم وجود نداشت و یک داستان ساده مطرح میشد. در صورتی که این منتقدان اصلاً به این موضوع دقت نکردهاند که برخی از حوادث این فیلم
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، علاوه بر مورد بالا که بیان شد، فیلمبرداری آن است. این نوع فیلمبرداری، که طی آن، دوربین بر روی شانههای فیلمبردار حمل میشود، کاملاً با موضوع و درونمایهٔ فیلم هماهنگی دارد. آن زمان که کریستینا دچار سرگیجهای شدید و افکاری آشفته میشود و پس از قدمزدن در خیابان به چهارراه محل تصادف همسر و فرزندانش میرسد، دوربین نیز با وی حرکت میکند و پس از چرخیدنِ بیش از ۳۶۰ درجه حول او میایستد، که این کار دوربین حس درونی کریستینا را به بیننده منتقل میکند و آن سرگیجه و توهم و مشوش بودن ذهن به بیننده نیز منتقل میشود؛ و اما درونمایهٔ فیلم: خط سیر فیلم بر تقدیر و سرنوشت استوار است و تأثیر این تقدیر را در زندگی انسانها نشان میدهد، تأثیری گریزناپذیر و مطلق، بهطوریکه در میان فیلم این سرنوشت محتوم، احساس خفگی را به بیننده القا میکند. اما در بعضی از صحنهها همین تقدیر مورد تشکیک قرار گرفته و از سوی اختیار انسان تهدید میشود؛ مانند سکانسی که پل تفنگش را به سمت قاتل نشانه میرود و حتی شلیک هم میکند، اما با ارادهٔ خود گلولهها را به قاتل نمیزند، بلکه به کنار او برخورد میکند. این نوع جدل میان جبر و اختیار همواره با انسان بوده و موضوع بهروز و همیشگی مورد توجه فلاسفه
== معنای واژه ==
|