بازیهای گرسنگی (رمان): تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹) |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←داستان: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۴۸:
هر پیشکش در مصاحبهای تلویزیونی با یک مجری به نام [[سزار فیلکرمن]]{{efn|dir=ltr|Caesar Flickerman}} شرکت میکند؛ آنها با استفاده از این فرصت سعی میکنند نظر «حامیان» را به خود جلب کنند، چون حامیان میتوانند در طول پخش مسابقات، برای آنان هدایایی با خواص نجاتبخش ارسال کنند. پیتا در مصاحبهاش از عشق دیرین و نافرجامش به کتنیس صحبت میکند. در ابتدا کتنیس فکر میکند این ترفندی ساده برای جلب نظر حامیان بوده و واکنش شدیدی به آن نشان نمیدهد (مدتها بعد او درمییابد که صحبتهای پیتا صادقانه بود). هیمیچ هم نشان دادن تصویری از «[[عاشقان بد طالع]]»{{efn|dir=ltr|Star-crossed}} برای این دو را ترویج میکند.
نزدیک به نیمی از پیشکشها در اولین روز بازیها کشته میشوند؛ در پیرامون نقطهٔ شروع مبارزه سلاح و تدارکات روی زمین پخش است. کتنیس مشاورهٔ هیمیچ به فرار بیدرنگ را نادیده میگیرد و از این رو تا آستانهٔ مرگ پیش میرود. او از تمرینهای خوب شکار و مهارتهایش برای بقا و پنهان شدن در جنگل بهره میجوید. چند روز بعد، یک دیوار آتشین مصنوعی کتنیس را وادار میکند به سوی دیگران برود. «کاریرها» {{efn|dir=ltr|Careers}} (پیشکشهایی از منطقهٔ ثروتمند و وفادار که به شدت برای شرکت در بازیها آموزش دیدهاند) او را مییابند و در تنگنا قرار میدهند و به نظر میرسد پیتا نیز با آنان متحد
کتنیس و رو به متحد و دوست یکدیگر بدل میشوند؛ اما رو توسط یکی دیگر از پیشکشها به سختی زخمی میشود و کتنیس آن پیشکش را با پیکان تیری میکشد. کتنیس تا هنگامی که رو نمرده، برای او آواز میخواند و بر روی جسد او گل میریزد که نشان از تمرد او در برابر خواستهٔ کاپیتول دارد. در حرکتی بیسابقه برای کتنیس از منطقهٔ رو، نانی به عنوان هدیه میفرستند.
|