مکتب التقاطی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
در سال ۱۸۴۶ مجادلهٔ بین دو سبک ''نئو کلاسیسیسم و نئو گوتیک'' به اوج شدت خود رسیده بود. که به پیروزی هیچکدام از این دسته‌ها منجر نشد و از آن زمان به بعد اکثر معماران نه تنها از سبک کلاسیک و گوتیک استفاده کردند بلکه سبک‌های رمانتیک، بیزانس، مصری، عربی و رنسانس را هم بکار گرفتند. از این طریق بود که مکتبی که با نام اکلکتیزم مشهور است بوجودبه وجود آمد. مکتبی که هستهٔ آن در مکتب‌های نئوکلاسیک ورمانتیک نهفته‌است. شناخت بهتر سبک‌ها و بناهای کشورهای متفاوت، رواج مکتب اکلکتیزم را تسریع کرد.
 
از نظر فلاسفه هریک از این مکتب‌ها دنبالهٔ مکتب پیشین بوده، دارای ارزشی متساوی هستند و جمع کثیری از آنان تئوری‌هایی بر این پایه وجود آورده‌اند. [[هگل]] سعی می‌کند سلسله مراتب سبک‌های متفاوت را به صورت یک گفتمان و دیالکتیک حل کند. وی این مکتب‌ها را سلسله‌ای از تز، آنتی‌تز و سنتز می‌داند و چون مکتب اکلکتیزم را نتیجهٔ برخورد سبک‌های متفاوت می‌داند، آن را توصیه می‌کرد.ولی در عمل از اکلکتیزم به صورت ناخوشایندی استفاده شد..<ref name="تاریخ معماری مدرن،">تاریخ معماری مدرن،</ref>
 
== آراء وارده بر مکتب ==
که از همان ابتدا نویسندگان روشنفکر و پیشرو به مخالفت با آن پرداختند، از مخالفان گوتیه می‌گوید: اگر قرار است فلسفهٔ اکلکتیزم درست باشد من هم بی میل نیستم دزدی کنم که این خود فلسفهٔ اکلکتیک است.از طرف دیگر نیز تعداد زیادی از افراد بصراحت از اکلکتیزم دفاع می‌کردند. اروی می‌گوید: هنر هرگز تا این حد آزاد نبوده‌است، زیرا که ناچار نیست که از قیودی که مد روز بوجودبه وجود می‌آورد تبعیت کند. این برای زمان ما افتخاری ست که از تمام سبک‌ها، بهر نحو و عنوان، استقبال می‌کند.زیرا با بالا رفتن سطح آموزش هنری، مردم بهتر می‌توانند ارزش سبک‌های مختلف را درک کنند.
''پیروان مکتب اکلکتیزم'' (مثل گارنیه) بر این نظر بودند که باید از مدل‌های گذشته آزادانه استفاده کرد.با احیای مجدد مدل‌های گذشته مخالفت داشتند. ولی در عمل آنه هرگز استفادهٔ صحیح از این سبک‌ها نکردند، یعنی به خلق ترکیب‌های تازه راضی نشدند و خود را در چهارچوب اصلاحات فرهنگی مکتب اکلکتیزم محدود کردند.درک این مسئله که چطور یک معمار تحصیل کرده مرتباً از شاخی به شاخی می‌پرد و بدنبال تجربه در سبک‌های مختلف است، تا حدی مشکل است. معماران نمایندهٔ فرهنگ از هم گسیختهٔ زمان هستند. فرهنگی که پیوند خود را با گذشته از دست داده و درهای خود را بسوی تجربیات نا متناجس و تازه‌ای گشود، بدون اینکه قادر باشد از این میان راه مشخص و معینی را انتخاب کند.<ref>تاریخ معماری مدرن</ref>