سقوط شاهین سیاه (فیلم): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
رئال بارسلون (بحث | مشارکتها) برچسب: دارای ادبیات عامیانه |
رئال بارسلون (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳:
یکی از تکاوران دلتا فورس ماشین دلال اسلحه سومالیایی را به تیر می زند به طوری که ماشین فقط از کار بیافتد و دلال اسلحه را بازداشت کنند... دلال را به پیش فرمانده ارتش آمریکا می برند... او به کنایه می گوید این سیگار کوبایی (کمونیستی) را مهمون من باش... آمریکایی می گوید سیگار خودم خوب است، نیازی ندارم... می گوید که سیگارت هر چه باشد کوبایی نیست... وقتی مشاجره بالا می گیرد، دلال اسلحه می گوید فکر نکن در بیابان بزرگ شدم عقلی در کله ام نیست... این جنگ داخلی ماست، به آمریکایی ها ربطی ندارد... فرمانده ارتش می گوید که 300 هزار نفر کشته شدند و کشتار هنوز ادامه دارد... این دیگر جنگ نیست، نسل کشی است.
در طول فیلم مشاجره کوتاهی بین یکی از افراد ارشد رنجرها با همتای دلتافورسش (به نام
در طول فیلم آمریکایی ها به سومالیایی ها لقب نی قلیونی می دهند و مذهبشان را مسخره می کنند. آنها به اسلحه های خودشان می نازند... افسر رنجر به افراد زیردستش می گوید نباید غرور داشت و آنها را دست کم گرفت...
خط ۳۹:
در طول فیلم دو هلیکوپتر یکی پس از دیگری توسط آر پی چی زن های سومالیایی ساقط می شوند... یکی از افراد رنجر گلوله می خورد و خونریزی شدید می کند... مافوقش درخواست هلیکوپتر نجات می دهد ولی جواب منفی است... فرد زخمی بر اثر شدت جراحت می میرد... در حالی که افسر دلتا فورس خشاب فرد متوفی را بر می دارد، افسر رنجر می پرسد چه می کنی؟ دلتافورس می گوید ما وسط جنگ هستیم، نباید احساساتی بشویم... می گوید این جنگ است و کاریش نمی شود کرد... او فوت کرده و نمی توان او را زنده کرد...
بعد از تخلیه افراد که توسط دشمن زمینگیر شده اند، دوباره دو فرد (رنجر و دلتافورس) همدیگر را می بینند...
== منابع ==
|