مهرنرسه: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز تمیزکاری یادکردها (وظیفه ۱۹) |
جز تمیزکاری پانویسهای کوتاه (وظیفه ۲۱) |
||
خط ۳۱:
== نسب و لقب ==
مهرنرسه در سدهٔ چهارم میلادی در قریهٔ اَبرُوان در روستای [[دشت بارین]] در [[اردشیر خوره]] در جنوب [[پارس]] بهدنیا آمد. او نیز همچون [[اردشیر بابکان]]، بنیانگذار دودمان ساسانیان، نسب خود را به [[گشتاسپ|ویشتاسب]]، شاه [[کیانیان]] میرساند؛ با این تفاوت برجسته که به [[ارشک یکم]]، شاه [[اشکانیان|اشکانی]] نیز بهعنوان بخشی از دودمان خود اشاره میکند. در [[منبعشناسی تاریخ ساسانی#عربی|منابع عربی]]، نام پدرش «برازه» ذکرشده، که احتمالاً مالک سرزمینی بوده که مهرنرسه و دیگر فرزندانش در آن زادهشده و میزیستهاند.<ref>{{پک|Daryaee|2012|ک=Mehr‐Narseh|کد
== خانواده ==
مهرنرسه سه پسر داشت بهنامهای [[زروانداد|زُروانداد]]، که «رهبر روحانیون» یا «[[هیربدان هیربد]]» شد؛ کاردار که «فرماندهٔ نظامیان»، دومین طبقهٔ جامعهٔ ساسانی شد و [[ماهگشنسپ|ماهگُشنَسپ]] که «رئیس کشاورزان»، سومین طبقهٔ جامعهٔ ساسانی شد. این امر احتمالاً نشان میدهد که مهرنرسه با انتصاب هریک از پسرانش بر رأس هرکدام از طبقات، اقدام به سازماندهی دوباره و سامان بخشیدن به نظام اجتماعی طبقاتی ساسانی کرد.<ref>{{پک|Daryaee|2012|ک=Mehr‐Narseh|کد
== زندگی سیاسی ==
=== وزرگ فرمذار ===
{{اصلی|وزرگ فرمذار}}
مهرنرسه توانستهبود بلندپایهترین مقام در سلسلهمراتب اداری شاهنشاهی ساسانی در سدهٔ پنجم میلادی، یعنی مقام [[وزرگ فرمذار]] را بهدست آورد.<ref
دو موضوع در زندگی حرفهای مهرنرسه بهعنوان وزرگ فرمذار برجسته است: سیاستهای داخلی وی و مذاکراتش بهعنوان نمایندهٔ شاهنشاهی ساسانی با امپراتوری روم و سیاست او نسبت به ارمنستان و مسیحیان آن سرزمین.<ref
==== در دورهٔ یزدگرد یکم ====
خط ۵۷:
مهرنرسه در طول مذاکرات با رومیها در دوران پادشاهی [[بهرام پنجم|بهرام گور]] که به پیمان صلح سال ۴۲۲ میلادی انجامید، نقشی فعال داشتهاست. براساس این پیمان، آزار و اذیت مسیحیان در شاهنشاهی ساسانی و زرتشتیان در [[امپراتوری روم|امپراطوری روم]]، به پایان رسید. همچنین رومیها پذیرفتند که برای نگهبانی ساسانیان از تنگهها و گذرگاههای کوههای [[قفقاز]] از یورش جنگجویان شمالی، سالیانه هزینهای به ایرانیان بدهند. ایرانیان هزینهای را که رومیها برای نگهداری پادگانها و دژهای تنگهها و گذرگاههای قفقاز میدادند، با جو خراج از روم میخواندند و چون گهگاه خود رومیها هم این هزینهها را همچون باج به ایرانیان مینگریستند، همواره میکوشیدند از پرداخت آن خودداری ورزند.<ref>{{پک|نولدکه|۱۳۷۸|ک=تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان|ص=۱۳۸}}</ref>
به نظر میرسد که در ''[[شاهنامه فردوسی|شاهنامهٔ فردوسی]]''، بین برادر بهرام و مهرنرسه، بهدلیل آنکه نام مشابهی داشتند، سردرگمی وجود دارد. اما بسیاری از کارهای نسبتدادهشده به برادر بهرام، بهعنوان فرمانروای [[خراسان بزرگ]]، به حوزهٔ وظایف وزرگ فرمذار تعلق دارد.<ref
یک گزارش طبری، آشکارا چیرگی خاندان مهرنرسه را در دستگاه پادشاهی بهرام نشان میدهد؛ چنانکه او میگوید در دورهٔ بهرام گور، زروانداذ، بزرگترین پسر مهرنرسه، پایگاه [[هیربذان هیربذ]] داشت، کاردار کوچکترین پسر او، [[ارتشتاران سالار]] و گُشنَسپ پسر میانی مهرنرسه، [[واستریوشان سالار]] بودند. همچنین طبری گزارش میدهد که مهرنرسه در دیهها و باغهای بزرگ خود در اردشیرخوره، آتشکدههایی را برای بزرگداشت روان خود و فرزندانش ساخته بود.<ref>{{پک|جلیلیان|۱۳۹۶|ک=تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان|ص=۲۷۶}}</ref>
خط ۷۲:
[[لازار فاراپی]] که نزدیک پنج دهه پس از این رخدادها میزیست، نامهٔ مهرنرسه را چنین آوردهاست: «ما اصول دیانت خود را که متکی بر حقیقت و مبتنی بر اساس و قواعد محکم است، نوشته و برای شما فرستادیم. میل داریم که شما که وجودتان برای کشور تا این اندازه مفید و تا این حد عزیز است، کیش مقدس و حقیقی ما را بپذیرید و دیگر در آن دیانت، که همه میدانیم باطل و بیفایده است، باقی نمانید؛ بنابراین، پس از استحضار از این فرمان بدون اینکه خیالات دیگری در خاطر راه دهید، باید اصول دیانت ما را با کمال میل بپذیرید. ما در راه موافقت تا آنجا پیش آمدیم که به شما اجازه دادیم دیانت موهوم خود را که تا امروز باعث خرابکاری شما شدهاست، برای ما بنویسید. اگر شما با ما هم اعتقاد شوید، گرجیان و آلبانیها یارای آن نخواهند داشت که از فرمان ما سرپیچی کنند». گویا همراه با این فرمان، اصول مهم دین زرتشتی نوشته و با این امید که ارمنیان مسیحی به کیش زردشتی درآیند، برای آنها فرستاده شدهاست. اسقفها و بزرگان مسیحی ارمنستان پاسخی درشت و گستاخانه به نامهٔ مهرنرسه دادند و سخت به دین زرتشتی تاختند.<ref>{{پک|P’arpec’i|1991|ک=The History of Lazar P’arpec’i|زبان=en|ص=22}}</ref>
یزدگرد پس از وصول جواب اسقفان، رؤسای خاندانهای بزرگ ارمنی را طلب کرد، همه را به زندان فرستاد و سپس به جنگ [[کوشانیان]] رفت و چند سالی در شرق کشور اقامت گزید، تا به سرحدات که دستخوش غارت و هجوم قبایل [[هون]] بود نزدیکتر باشد. در این اثنا ارمنیان به رهبری [[وارتان مامیکونیان]]، علیهٔ چنین سیاستهایی شوریدند و از امپراتور روم یاری جستند، ولی نتیجه نداد؛ زیرا دولت [[بیزانس]] مشغول دفاع از سرحدات خود و دفع [[هون]]ها بود. در نتیجه در [[نبرد آوارایر]] که در ۲ ژوئن ۴۵۱ میلادی رخ داد، ساسانیان بر ارمنیان غلبه کردند و ارمنیان بسیاری جان خود را از دست دادند. خاطرهٔ این رویداد در طول تاریخ توسط مردم ارمنی زنده نگاه داشته شدهاست.<ref
== زندگی مذهبی ==
خط ۸۹:
[[پرونده:Mehrnarseh 5.jpg|بندانگشتی|300px|بقایای [[پل مهرنرسه]] بر روی رودخانهٔ تنگآب در [[شهر گور]] (فیروزآباد کنونی)]]
[[پرونده:Mehrnarseh 4.jpg|بندانگشتی|300px|سنگنوشتهٔ مهرنرسه]]
بهگفتهٔ طبری، مهرنرسه چهار آتشکده در نزدیکی زادگاهش ساخت و سه باغ بزرگ بنا کرد که در یکی از آنها ۱۲٬۰۰۰ درخت [[خرما]]، در دیگری ۱۲٬۰۰۰ درخت [[زیتون]] و در سومی، ۱۲٬۰۰۰ درخت [[سرو]] کاشت، که تا دورهٔ پس از ساسانیان نیز وضعیت خوبی داشتند و بهدست اعقاب او نگهداری میشدند. او چهار روستا را بنیان نهاد و در درون هریک از آنها برای آمرزیدگی روان خویش و سه پسرش، آتشکدهای برقرار کرد و آنها را «فراز مراآور خدایا» (برای خودش)، «زرواندادان»، «کاردادان» و «ماهگُشنَسپان» نام نهاد. افزون بر این، در [[دشت برین]] نیز ساختمانهایی بنا کرد و آتشکدهای دیگر برای خویش ساخت، که مهرنرسیان نامیده میشد.<ref>{{پک|Daryaee|2012|ک=Mehr‐Narseh|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|مصطفوی|۱۳۷۵|ک=اقلیم پارس|ص=۱۱۲|زبان=fa}}</ref> این آتشکده ممکن است یکی از آتشکدههایی باشد که در سدهٔ دهم توسط [[اصطخری]] از آنها یاد شدهبود و میگفت که مردم آن را بارین مینامند و بر عمارت آن سنگنوشتهای وجود دارد، که اشاره میکند برای ساخت این آتشکده، ۳۰٬۰۰۰ درهم هزینه شدهاست.<ref
مهرنرسه بر روی رودخانهٔ تنگآب در استان فارس، پلی ساخت. این پل در پنج کیلومتری قلعهٔ دختر، بر جادهٔ اصلی منتهی به شمال شهر گور که امروزه [[فیروزآباد]] نامیده میشود و در کنار سنگنگارهای که در آن مراسم اعطای نشان پادشاهی به [[اردشیر بابکان|اردشیر یکم]] نقش شدهاست، قرار دارد.<ref>{{پک|مصطفوی|۱۳۷۵|ک=اقلیم پارس|ص=۹۹–۱۰۰|زبان=fa}}</ref> هدف از ساخت این پل، متصلکردن دو جادهٔ اصلی منتهی به شهر گور بود، که بهترین نمونهٔ تاریخدار از سنگتراشی ساسانیان در سدهٔ پنجم میلادی است.<ref>{{پک|Bier|1986|ک=Mihr Narseh’s Bridge|ص=263|زبان=en}}</ref> در کنار پل، سنگنوشتهای مهم از مهرنرسه وجود دارد. علاوه بر [[کرتیر]]، روحانی زرتشتی سدهٔ سوم، [[شاپور سگانشاه]] و [[کتیبه سلوک|سلوک]] در سدهٔ چهارم، تنها بزرگزادهای که در دورهٔ ساسانیان توانست از خود سنگنوشته برجای بگذارد، مهرنرسه بود. این سنگنوشته دربارهٔ دینداری و فعالیتهای دینی مهرنرسه دارای اطلاعات مفیدی است، که توسط طبری و دیگر تاریخنگاران عرب و ایرانی نیز تأیید میشود.<ref>{{پک|Henning|1954|ک=Inscription of Firuzabad|ص=98-102|زبان=en}}</ref> این فعالیتهای ساختمانی و کشاورزی مهرنرسه از جملهٔ کارهای دینی او بهخاطر آمرزیدگی روان خویش و خانوادهاش بودهاست.<ref>{{پک|Boyce|1968|ک=Mihr Narseh’s Bridge|ص=282-283|زبان=en}}</ref>
خط ۱۰۶:
}}
امروزه دو مُهر از مهرنرسه باقیمانده که تصویر او و لقب وزرگ فرمذار را به ما نشان میدهند.<ref>{{پک|Gyselen|2008|ک=Great-Commander|ص=12|زبان=en}}</ref> او همراه با کلاه، نشان رسمی و [[روبان]] مخصوصی از اشراف و مقامات شاهنشاهی ساسانی به تصویر کشیده شدهاست. نوشتهٔ روی مُهر بهصورت mtrnrs[hy] ZY LBʾ plmtʾr «مهرنرسه، وزرگ فرمذار» خوانده میشود.<ref
== نظرات دربارهٔ او ==
|