نقد قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Saied110 (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
Saied110 (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۶۱:
* عدم ازدواج با زنِ پدر که در دوران جاهلی هم مرسوم بود.
* صدقه دادن یک پنجم از گنجی که یافت می‌شود: در قرآن نیز آمده که: بدانید آنچه غنیمت به چنگ آورید یک پنجم آن مال خداست.
*[[عبدالمطلب]] خونب‌هاخون بها را صد شتر قرار داد و مورد مشابه آن در قرآن.
* تعداد دور طواف کعبه نزد قریش تعداد مشخصی نداشت، عبدالمطلب دستور داد هفت مرتبه دور کعبه بگردند. خدا نیز در قرآن همین حکم را قرار داد.
* عبدالمطلب آب [[چاه زمزم]] را وقف حاجیان کرد و اسم آن را سقایةالحجان (آب‌دانآب‌ دادن حاجیان) گذاشت. خداوند نیز در قرآن همین کار را کرد.
 
به عقیدهٔ [[هانری کوربن|هانری کربن]] «اگر اندیشهٔ محمد خرافی بود و اگر وحی او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمی‌کرد بشر را به علم دعوت کند. هیچ‌یک از افراد بشر و هیچ شیوهٔ تفکری به اندازهٔ محمد و قرآن، انسان را به دانش دعوت نکرده‌اند، تا آنجا که در قرآن، نهصد و پنجاه بار از علم، فکر و عقل سخن به میان آمده‌است».<ref>۶. قرآن از دیدگاه ۱۱۴ دانشمند، محمد مهدی علیقلی</ref>
خط ۷۰:
آیات ۲۲۶-۲۲۷ سوره بقره در رابطه با نمونه‌ای از سوگندهای لغو و بیهوده و ناسنجیده می‌گویند:<ref name=":7">[[نقد قرآن#%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DB%8C%DB%8C|نیکویی]]، صص ۳۴۳-۳۴۷.</ref><blockquote>آنان که سوگند می‌خورند تا [برای همیشه] از همخوابگی با زنان خود اجتناب کنند، چهار ماه مهلت دارند [تا از سوگند خود برگردند و با همسر خود آشتی کنند] پس اگر بازآیند، خداوند آمرزگار مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردند، هر آینه خداوند شنوا و داناست.</blockquote>به زعم منتقدین روش عادلانه و حکیمانه این بود که قرآن به مردانی که چنین سوگند ظالمانه و نابخردانه‌ای خورده‌اند تذکر دهد که سوگندشان باطل، نامشروع و بی‌اعتبار است و باید فورا به آغوش همسران خود بازگردند، و یا این‌که -اگر مایل به ادامه زندگی با آن‌ها نیستند- طلاق بگیرند، تا حق زناشویی، پایمال سنت‌های غلط جاهلی نشود، نه این که چهار ماه به مردان مهلت دهد و بگوید که پس از آن اگر خواستید آشتی کنید، خدا مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردید، خدا شنوا و داناست.<ref name=":7" />
 
اگر پس از چهار ماه، مرد تصمیم بگیرد که همسر خود را طلاق دهد، «زن بیچاره پس از طلاق، سه ماه نیز باید عده طلاق را نگه دارد، یعنی مجموعهمجموعا هفت ماه بلاتکلیفی و محرومیت از ارضاء غریزه جنسی»، که به این شکل این انتقاد مطرح است که این اولا، ظلمی بزرگ در حق زن است و دوما،ثانیا، ممکن است زمینه‌ساز انحرافات جنسی و فساد و فحشاء شود؛<ref name=":7" /> و این مسئله مطرح است که معلوم نیست چرا میزان مهلت باید چهار ماه باشد نه به عنوان مثال چهار روز و اگر در پاسخ گفته شود «به دلیل شیوع این سنت در زمان جاهلیت و جا افتاده بودن آن در میان اعراب، قرآن نمی‌توانست به یک‌باره مهر بطلان بر آن بزند و آن را نامشروع اعلام کند. روش قرآن در این مورد، مبارزه تدریجی بوده است.» سه مشکل عمده به این توجیه وارد دانسته می‎‎شود:<ref name=":7" />
 
# از ظاهر آیه مورد بحث چنین مطلبی استفاده نمی‌شود. در این ضمن منتقد با ذکر این که مبارزه تدریجی مرحله به مرحله است، می پرسد مراحل بعدی این مبارزه در کجای قرآن آمده است.
# شرک و بت‌پرستی رواج و رسوخ بیشتری در زندگی و فرهنگ مردم دوران جاهلیت داشت، اما قرآن به یک‌باره علم مخالفت و دشمنی با این پدیده را برداشت. منتقد در ضمن این مطلب می‌پرسد «چرا [قرآن] در مورد چنین سنتی این‌گونه برخورد نکرد؟ کدامیک از این دو سخت‌تر و واکنش‌زا تر بود؟»
# با اشاره به حادثه «قصد ازدواج پیامبر با زینب» که زینب همسر پسرخوانده پیامبر بود، و این که در دوران جاهلیت هیچ مردی حق نداشت چنین ازدواجی را بکند، منتقد می پرسد «چگونه است که در چنین حادثه‌ای، قرآن فورا و قاطعانه سنت‌های غلط جاهلی را باطل و منسوخ اعلام می‌کند، اما در مواردی مانند آن‌چه در در آیه مورد بحث آمده‌است، مسامحه می‌کند و نسخ فوری آن را به مصلحت نمی داند».
# به زعم منتقدمنتقد، ماهیت این سنت غلط به گونه‌ای است که برخورد دفعی و قاطعانه با آن نه‌تنها موجب بروز واکنش‌های تند از طرف مردم نمی‌شود، بلکه به دلیل میل طبیعی مردان به همسر خود، زمینه پذیرش آن کاملا مساعد است. در شرح این مطلب گفته می‌شود که: چه بسا افرادی که چنین سوگند احمقانه‌ای را خورده‌اند پس از چند روز پشیمان شوند و در دلشان هوای بازگشت به آغوش همسر خود را داشته باشند، اما به غلط گمان کنند که شکستن این سوگند، ممکن است موجب خشم خدا و یا مجازات اخروی شود و همین گمان باطل موجب امتناع آن‌ها از آشتی با همسر خود گردد، «حال اگر به آن‌ها گفته شود که اساسا چنین سوگندهایی باطل وباطل، نامشزوعنامشروع و لذا بی‌اعتبارند و پایبندی به آن‌ها نه‌تنها واجب نیست، بلکه حرام است، مسلمانمسلمانان به راحتی و با میل و رغبت می‌پذیرند.»
 
منتقدین همچنین با بررسی آیات دیگری از قرآن استدلال می‌کنند که قرآن نه تنها با پدیده سوگند‌های باطل و ناسنجیده مبارزه نمی‌کند، بلکه به طور تلویحی جواز این کار را هم صادر می‌کند (آیه ۸۹ سوره مائده و آیه ۴۴ سوره ص).<ref name=":7" />