پیر (تصوف): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز تمیزکاری پانویس‌های کوتاه (وظیفه ۲۱)
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: دکتر⟸
خط ۱۱:
اصطلاح «پیر» از سدهٔ ۵ق/۱۱م به بعد در متون عرفانی فارسی بار معنایی جدیدی به خود گرفت و به معنای راهنمای درونی و باطنی‌ای که پس از طی مراتب سلوک و کسب آمادگی لازم بر سالک ظاهر می‌شود و او را هدایت می‌کند و پرسش‌های درونی او پیرامون حقایق هستی را پاسخ می‌گوید درآمد و «پیر» در این اصطلاح در آثار مختلف در این دوره ازجمله رسالهٔ ''[[حی بن یقظان]]'' [[ابن سینا]]، ''[[سیرالعباد]]'' و ''[[حدیقةالحقیقه]]'' اثر [[سنایی]] و نیز قصیده‌ای از دیوان او، و در ''مصیبت‌نامهٔ'' [[عطار نیشابوری]]، ''فوائح الجمال و فواتح الجلال'' نجم‌الدین کبری و ''مصباح‌الارواح'' شمس‌الدین بردسیری کرمانی به کار رفته‌است و پیرامون آن سخن رفته‌است. [[شهاب‌الدین سهروردی]] نیز در ''عقل سرخ''، ''مونس‌العشاق''، و ''رسالةالابراج'' خود پیرامون این مفهوم سخن به میان آورده‌است <ref name="lajvardi"></ref>.
 
روزبهان بقلی شیرازی: «… پیری میراث حق است که در آن خود را به مریدان می‌نماید. خلیفه است که از روی خویش حیات می‌افزاید. او متأدب است به آداب حق. عالم است به تعلیم حق. عامل است به امر حق، در عشق مونس است، و در توحید یگانه و در معرفت راسخ.»<ref>[[رسالة القدس]] و [[رساله غلطات السالکین]]، روزبهان بقلی شیرازی، به کوشش دکتر [[جواد نوربخش]]، چاپ دوم، انتشارات یلدا قلم، تهران، ۱۳۸۱، شابک ۷-۱۸-۵۷۴۵-۹۶۴</ref>
 
در غزلیات [[حافظ شیرازی]] نیز اصطلاح «پیر» و ترکیبات آن<sup>*</sup><ref>همچون «پیر مغان»، «پیر دُردی‌کش»، «پیر خرابات»، «پیر می‌فروش»، «پیر گلرنگ»، «پیر میخانه»، «پیر طریقت»، «پیر پیمانه‌کش»، «پیر صحبت» و...</ref> بسیار به کار رفته‌است. [[مولانا جلال‌الدین بلخی]] نیز در ''[[مثنوی معنوی]]'' «پیر» را در معنی اصطلاحی‌اش بسیار به کار برده‌است.<ref name="lajvardi"></ref>