مانیفست حزب کمونیست: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FarsiSoc (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
FarsiSoc (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵:
 
== چکیده ==
''مانیفست کمونیست'' شامل یک مقدمه، چهار بخش و در نهایت یک جمع‌بندی کوتاه است. مقدمه با اعلام صریح این نکته آغاز می‌شود که: «شبحی در اروپا در گشت و گذار است - شبح کمونیسم. همه نیروهای اروپای کهن برای تعقیب مقدس این شبح متحد شده‌اند.» و تصریح می‌کند که تمامی احزاب در اروپا- هم احزاب دولتی و هم احزاب اپوزیسیون- یکدیگر را به «انگ [[کمونیسم]]» متهم می‌کنند. این موضوع نویسندگان بیانیه را به این نتیجه می‌رساند که قدرت‌های موجود [[کمونیسم]] را به عنوان یک قدرت به رسمیت می‌شناسند. در ادامه، متن مقدمه کمونیست‌ها را برمی‌انگیزد تا دیدگاه‌ها و اهدافشان را به روشنی منتشر کنند و تلاشترغیبشان می‌کند تا ترغیبشان کند تا «در مقابل افسانه شبح کمونیسم، مانیفست حزب خود را قرار دهند.»
 
بخش نخست ''مانیفست''، «بورژواها و پرولتارها»، مختص تشریح [[ماده‌باوری تاریخی|شکل‌گیری ماتریالیستی تاریخ]] است، که «تاریخ همه جوامع تا کنون، تاریخ مبارزات طبقاتی بوده‌است.» جوامع همواره به شکل اکثریتی سرکوب شده به زیر یوغ استعمار اقلیتی سرکوبگر درآمده‌اند. در نظام [[سرمایه‌داری]]، [[طبقه کارگر]] صنعتی، یا [[پرولتاریا]]، درگیر [[مبارزه طبقاتی]] علیه [[بورژوازی]] یا همان صاحبان [[ابزار تولید]] می‌شود. این مبارزه همانند گذشته، به انقلابی منجر خواهد شد که یا ساخت جامعه را تغییر می‌دهد، یا به «فنای مشترک طبقات متخاصم» می‌انجامد. بورژوازی از طریق «تحولات لاینقطع در تولید، تزلزل بلا انقطاع کلیهٔ اوضاع و احوال اجتماعی» و فروپاشیدن قدرت‌های کهن [[ارباب‌رعیتی|فئودالیسم]] تبدیل به طبقه مسلط اجتماع شده‌است. بورژوازی دائماً در حال بهره‌کشی از [[:en:Labour_power|نیروی کار]] پرولتاریا و در نتیجه سودآوری و انباشت سرمایه است. هرچند، بورژوازی با این کار «گور خود را حفر می‌کند»؛ پرولتاریا ناگزیر از ظرفیت خود آگاه خواهد شد و از طریق انقلاب به قدرت خواهد رسید و بورژوازی را برخواهد انداخت.
 
بخش دوم، با عنوان «پرولتارها و کمونیست‌ها» با تشریح مناسبات کمونیست‌های آگاه و سایر گروه‌ها در طبقه کارگر آغاز می‌شود. حزب کمونیست به مقابله با سایر احزاب طبقه کارگر نخواهد پرداخت، اما برخلاف آن‌ها، مبیّن خواست [[:en:General_will|اراده عمومی]] و مدافع منافع عمومی پرولتارهای جهان به عنوان یک کل واحد و فارغ از هرگونه ملّی گرایی است. این بخش با دفاع از کمونیسم در برابر ایرادات مختلفی که به آن وارد می‌شود ادامه می‌یابد، از جمله این اتهام که کمونیسم مدافع فحشاء عمومی یا مروّج تنبلی و بی‌انگیزگی مردم برای کار است؛ و درنهایت بخش دوم با طرح اقداماتی عاجل پایان می‌یابد که از میان آن‌ها می‌توان به [[قدرت پرداخت|مالیات تصاعدی بر درآمد]]؛ الغای [[مالکیت خصوصی]] و موروثی؛ منع [[کودکان کار|به کار گرفتن کودکان]]؛ [[:en:State_school|آموزش عمومی]] رایگان؛ ملّی کردن وسایل ارتباطی و حمل و نقل؛ متمرکز کردن اعتبارات از طریق یک بانک ملّی؛ توسعه مالکیت عمومی و غیره اشاره کرد. اقداماتی که اجرای آن‌ها منجرمقدمه‌ای بهبرای شکل‌گیری جامعه‌ای جهان‌وطنبی‌دولت و [[:en:Classless_society|رها از تمایزات طبقاتی]] بود.
 
در بخش سوم، با عنوان «ادبیات سوسیالیستی و کمونیستی»، تمایزات میان کمونیسم و دیگر آموزه‌های رایج سوسیالیستی آن زمان برشمرده می‌شود و آن‌ها را متوسعاً ذیل عناوین سوسیالیسم ارتجاعی؛ [[:en:Bourgeois_socialism|سوسیالیسم بورژوایی]]<nowiki/>یا محافظه‌کار؛ کمونیسم و [[سوسیالیسم تخیلی|سوسیالیسم انتقادی- آرمانشهری]]. گرچه این آموزه‌ها هرکدام از وجهی خاص در مظان نقد و اتهام قرار می‌گیرند، همگی به دلیل حمایت از [[اصلاح‌طلبی]] و ضعف در درک نقش انقلابی چشمگیر طبقه کارگر مردود شمرده می‌شوند. «مناسبات کمونیست‌ها با احزاب مختلف اپوزیسیون»، بخش پایانی ''مانیفست''، اجمالاً به مواضع کمونیست‌ها در برابر نزاع‌های داخلی در اواسط قرن نوزدهم در کشورهایی مشخص مانند فرانسه، سوئیس، لهستان و آلمان اختصاص یافته‌است. در این بخش آلمان «در آستانه انقلاب بورژوایی» معرفی می‌شود و پیش‌بینی می‌شود [[انقلاب جهانی|انقلابی جهانی]] به زودی به دنبال آن به وقوع بپیوندد. این بخش با اذعان به اتحاد با [[:en:The_Mountain_(1849)|سوسیال دموکرات‌ها]]، حمایت آشکار از دیگر انقلاباتانقلاب‌های کمونیستی و دعوت به وحدت عمل میان پرولتارهای جهان به پایان می‌رسد. «[[کارگران جهان متحد شوید!|کارگران جهان، متّحد شوید!]]»
 
== تحریر ==
[[File:Iishmarx.jpg|thumb|upright|تنها صفحه به جا مانده از اولین پیش نویس ''مانیفست''، دست‌نوشتهٔ [[کارل مارکس]]]]
مارکس و انگلس در بهار ۱۸۴۷ به [[اتحادیه دادگران]] پیوستند، جمعی که سریعاً با ایده‌های دوگانه «کمونیسم انتقادی» متقاعد شده بودند. در کنگرهٔ اول اتحادیه (۲ الی ۹ ژوئن)، انگلس از سوی اتحادیه مأمور تهیه پیش‌نویس یک «اقرار ایمانی» شد اما بعداً، چنین سندی برای یک سازمان باز و مسالمت‌جو نامناسب پنداشته شد. با این وجود انگلس «طرح اعتقادات ایمانی کمونیستی» را نوشت تا دستور کار اتحادیه را شرح دهد. چند ماه بعد در اکتبر، انگلس به شاخهٔ پاریس اتحادیه شتافت تا [[موشه هس]]، که یک مانیفست ضعیف برای گروه (که اکنون اتحادیه کمونیست‌ها خوانده می‌شد) نوشته بود، را پیدا کند. در غیاب هس، انگلس به شدت از این مانیفست انتقاد کرد و اعتماد سایر اعضای اتحادیه را برای تدوین یک مانیفست جدید جلب کرد. این مانیفست به پیش‌نویس ''[[اصول کمونیسم]]'' تبدیل شد، جزوه‌ای «کمتر ایمانی و بیشتر یک مقاله امتحانیعملگرا» توصیف شده‌است.
 
در ۲۳ نوامبر، کمی پیش از آغاز کنگره دوم اتحادیهٔ کمونیست (۲۹ نوامبر – ۸ دسامبر ۱۸۴۷)، انگلس در نامه‌ای به مارکس، تمایلش برای بکارگیری قالب مانیفست به جای [[کتکیزم]] را ابراز کرد، چون احساس می‌کرد که سندشان «باید حاوی مقداری از تاریخ باشد». در ۲۸ نوامبر، مارکس و انگلس در اوستنده بلژیک دیدار کردند و چند روز بعد هم در سوهو، دفتر مرکزی انجمن آموزش کارگران آلمانی، برای حضور در کنگره گرد هم آمدند. در بازهٔ زمانی ده روز آینده، مباحثه‌ای شدید میان اعضای اتحادیه درگرفت و سرانجام مارکس بر سایرین مسلط شده و بر «اپوزوسیونی راسخ و دنباله‌دار» فائق آمد. این امر به نوشته هارولد لسکی، رای اکثریت اعضای اتحادیه را برای برنامه او تضمین کرد. بدین ترتیب اتحادیه به اتفاق آرا قطعنامه‌ای بسیار جدلی‌تر از قطعنامه کنگره اول در ژوئن را تصویب کرد. مارکس (به خصوص) و انگلس، متعاقباً مأمور تنظیم یک مانیفیستمانیفست برای اتحادیه شدند.
 
بر اساس بیوگرافی مارکس، نوشته فرانسیس وین، مارکس به محض بازگشت به بروکسل دچار «رخوتی عمیق» شد و فقط به شکلی غیرپیوسته بر روی مانیفست کار می‌کرد. او همزمان زمان زیادی را صرف ایراد سخنرانی‌هایی دربارهٔ [[اقتصاد سیاسی]] در انجمن تحصیلات کارگران آلمان، نوشتن مقالاتی برای Deutsche-Brüsseler-Zeitung و ایراد سخنرانی‌های طولانی حول تجارت آزاد، می‌کرد. بعدتر، او حتی یک هفته را در خنت گذراند (۱۷ الی ۲۶ ژانویه ۱۸۴۸) تا شعبه‌ای از انجمن دموکراتیک را تأسیس کند. پس از آن، کمیته مرکزی حزب کمونیست که نزدیک به دو ماه بود که از مارکس خبر نداشت، در ۲۴ یا ۲۶ ژانویه یک اولتیماتوم به وی داد و از او درخواست کرد تا دست‌نوشته تکمیل‌شده را تا اول فوریه ارسال کند. این اجباراجبار، مارکس را که در تمام کردن کارهای بدون ضرب‌العجل مشکل داشت را هشیار کرد و او گویا کمی هم عجله کرد تا کار را در زمان معین تمام کند. برای اثبات این موضوع، [[اریک هابسبام]] (تاریخ‌شناس)، به عدم وجود پیش‌نویسپیش‌نویس، به جز تنها یک برگبرگ، اشاره می‌کند.
 
با همهٔ این‌ها نوشتن مانیفست شش تا هفت هفته به طول انجامید. اگر چه نام انگلس به عنوان کمک نویسنده بیانذکر شده‌است ولی آخرین پیش‌نویسپیش‌نویس، به صورت اختصاصی توسط مارکس نوشته شد. لانسکی از نامهٔ بیست و شش ژانویه استنباط کرد که حتی اتحادیه کمونیسم هم به مارکس به چشم تنها طراحنویسنده نگاه می‌کرد و او تنهایگانه مأمور آن‌ها بود و واظهاًکه قابلالبته جایگزینی بود.او بعدهابا انگلسشخصی شخصاًدیگر هم غیر ممکن نبود. بعدها در ۱۸۸۳ انگلس شخصاً نوشت «افکار زمینه‌سازی که مانیفست را پیش می‌برند تماماً و به صورت انحصاری به مارکس تعلق داشت.» با این که لانسکی مخالف نبوداین ولیایده نیست، اما پیشنهاد دادمی‌دهد که انگلس به واسطهٔ فروتنیفروتنی، نقش خود را کمکمرنگ جلوه داده‌است؛ واو اشاره می‌کند دربه مشابهت نزدیک بین اینمیان مفاد و''مانیفست'' آنو (اصول کمونیسم) لانسکیاشاره دلیلو می‌آورداذعان می‌کند که در حین نوشتنتحریر مانیفستمانیفست، مارکس ایدهٔاز سهام«سهامی مشترک رااز رها کردایده‌ها» که توسطدر یکهمکاری حسابانگلس مشترکایجاد بانکیکرده ذهنیبود کهبهره هرکسمی‌جست؛ می‌تواندنوعی «حساب بانکی از آنخرد برداشتکه کندهر انگلسدو توسعهآزادانه دادهمی‌توانستند شداز آن برداشت کنند».<ref>{{cite encyclopedia |last=Laski |first=Harold |author-link=Harold Laski|encyclopedia=Communist Manifesto: Socialist Landmark |title=Introduction |year=1948 |publisher=[[George Allen and Unwin]] |page=26}}</ref>
 
== انتشار ==
خط ۳۷:
 
=== انتشار اولیه و گمنامی ۱۸۴۸–۱۸۷۲ ===
در اواخر فوریهٔ ۱۸۸۴، مانیفست به‌طور ناشناس توسط انجمن آموزشی کارگران (''Communistischer Arbeiterbildungsverein'') در ناحیهٔ [[بیشاپزگیت]] [[سیتی لندن]] انتشار یافت. جزوه ای ۲۳ صفحه‌ای، به تحریر درآمدهکه در زبان آلمانی با عنوان ''Manifest der kommunistischen Partei''، بابه تحریر درآمده و جلدی به رنگ سبز تیره داشت. برای سه بار بازچاپ شد و در روزنامهٔ ''Deutsche Londoner Zeitung'' که روزنامه‌ای برای ''مهاجران'' آلمانی بود نیز انتشار یافت. در چهارم مارس، یک روز بعد از شروع انتشار آن در روزنامه، مارکس توسط پلیس بلژیک اخراج شد. دو هفته بعد، در حدود ۲۰ مارس، هزاران کپی از ''مانیفست'' به پاریس و از آن جا در اوایل آوریل به آلمان رسید. در ماه‌های آوریل و مه بود که نوشتار و نشانه‌گذاری متن به منظور چاپ اصلاح شد. مارکس و انگلس این نسخهٔ ۳۰ صفحه ای را به عنوان مبنایی برای نسخه‌های پسین ''مانیفست'' استفاده کردند.
 
با وجود این که در مقدمهٔ ''مانیفست'' اظهار شده بود که «قرار است به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، فنلاندی و دانمارکی انتشار یابد»، نسخه‌های اولیه تنها به زبان آلمانی منتشر شدند. ترجمه‌های لهستانی و دانمارکی به دنبال نسخهٔ اصلی آلمانی در لندن منتشر شدند و در پایان سال ۱۸۴۸ ترجمهٔ سوئدی با عنوان جدید -''صدای کمونیسم: اعلامیهٔ حزب کمونیست''- انتشار یافت. در ماه‌های ژوئن تا نوامبر سال ۱۸۵۰، ''مانیفست حزب کمونیست'' برای اولین بار به زبان انگلیسی انتشار یافت، هنگامی که [[جرج جولین هارنی]] ترجمهٔ [[هلن مک‌فارلن]] را در مجلهٔ [[منشورگرایی|منشورگرای]] خودش، [[جمهوری خواهان سرخ]] چاپ کرد. نسخهٔ وی با جملهٔ «یک لولوی ترسناک در سراسر اروپا کمین کرده‌است. ما توسط یک روح تسخیر شده‌ایم، روح کمونیست» شروع می‌شود.<ref>Louise Yeoman. "[http://bbc.com/news/uk-scotland-20475989 Helen McFarlane – the radical feminist admired by Karl Marx]". [[BBC Scotland]]. 25 November 2012.</ref> مک‌فارلن که ساکن لانکاشر بود احتمالاً از انگلس مشاوره گرفته بود، که خود ترجمه‌اش را نیمه کاره رها کرده بود. مقدمهٔ هرنی، هویت نویسندگان ناشناس ''مانیفست'' را نیز برای اولین بار فاش کرد.
خط ۷۱:
 
== تأثیرپذیری ==
دامنه [[:en:Influences_on_Karl_Marx|اثرپذیری سیاسی]] مارکس و انگلس وسیع بود، از فلسفه ایده‌آل‌گرای آلمانی، سوسیالیسم فرانسوی، و اقتصاد سیاسی انگلیسی و اسکاتلندی تا فلسفه ایده‌آل‌گرای آلمانی که هم از آن الهام گرفتندگرفته و هم نسبت به آن واکنش نشان دادند. ''مانیفست کمونیست'' از ادبیات نیز تأثیر پذیرفته‌است. [[ژاک دریدا]] در اثر خود، [[:en:Specters_of_Marx|''اشباح مارکس'']]'': دولت و دِین، امر سوگ و بین‌الملل جدید''، از نمایش‌نامه تراژیک [[ویلیام شکسپیر]]، ''[[هملت]]''، به عنوان چارچوبی برای مباحثه دربارهٔ تاریخچه بین‌الملل استفاده می‌کند و در خلال آن، به تأثیر اثر شکسپیر بر نوشته مارکس و انگلس می‌پردازد.<ref>Derrida, Jacques. “[https://www.marxists.org/reference/subject/philosophy/works/fr/derrida2.htm What is Ideology?]” in ''Specters of Marx, the state of the debt, the Work of Mourning, & the New International'', translated by Peggy Kamuf, Routledge 1994.</ref> کریستوفر ان. وارن در جستار «هم‌پیمانان بزرگ: اشباح میلتون و عدالت بین‌الملل جمهوری‌خواه میان شکسپیر و مارکس»، تأثیر قابل توجه [[جان میلتون]]، شاعر انگلیسی، بر آثار مارکس و انگلس را مطرح می‌کند.<ref>Warren, Christopher N (2016). “[https://dx.doi.org/10.17613/M6VW8W Big Leagues: Specters of Milton and Republican International Justice between Shakespeare and Marx.]” ''Humanity: An International Journal of Human Rights, Humanitarianism, and Development'', Vol. 7.</ref> مورّخان عادات مطالعه در قرن نوزدهم نیز تأیید کرده‌اند که مارکس و انگلس احتمالاً کتاب‌های این نویسندگان را خوانده‌اند و معروف است که مارکس به خصوص عاشق شکسپیر بوده‌است.<ref>Rose, Jonathan (2001). [https://books.google.com/books/about/The_Intellectual_Life_of_the_British_Wor.html?id=3B-qbvQTYyEC ''The Intellectual Life of the British Working Classes'']. Pgs. 26, 36-37, 122-25, 187.</ref><ref>Taylor, Antony (2002). “Shakespeare and Radicalism: The Uses and Abuses of Shakespeare in Nineteenth-Century Popular Politics. ” ''Historical Journal 45'', no. 2. Pgs. 357-79.</ref><ref>Marx, Karl (1844). “[[On the Jewish Question]]. ”</ref> وارن اذعان می‌کند که میلتون، تأثیری عمیق بر ''مانیفست کمونیست'' داشته: «با نگاهی به گذشته و عصر میلتون، مارکس متوجه دیالکتیکی تاریخی شد که اساس آن ملهم از آزادی مطبوعات، جمهوری‌خواهی و انقلاب در پیوستی نزدیک بود».<ref>Warren, Christopher N (2016). “[https://dx.doi.org/10.17613/M6VW8W Big Leagues: Specters of Milton and Republican International Justice between Shakespeare and Marx]. ” ''Humanity: An International Journal of Human Rights, Humanitarianism, and Development'', Vol. 7. Pg. 372.</ref> وارن ادامه می‌دهد که [[جمهوری‌خواهی]] میلتون، به شکل «پُلی سودمند، خواه دور از انتظار» به مارکس و انگلس، در تلاش برای تشکیل یک ائتلاف انقلابی بین‌المللی یاری رسانده‌است.
 
== منابع ==