آگوستین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۰:
=== خلقت ===
از دیدگاه آگوستین خلقت از یک موجود سرمدی و ازلی یعنی همان خداوند می‌باشد. همانطوری‌که قبلاً ذکر شد مثل در عقل خداوند قرار دارد و این عقل همان خدای پسر می‌باشد. خدای پدر با توجه به این مثل که شامل تمام حقایق در این جهان می‌باشد به ماده بی نظم جهانی (cahos) نظم می‌بخشد. همچنین این ماده در واقع همان علت مادی است که، مخلوق خداوند می‌باشد ونه موجودی ازلی و بلکه موجودی است ممکن و حادث. وی برای خلقت دو امر را به عنوان اصول معتقدات مسیحی ذکر می‌کند که آن‌ها عبارت‌اند از:
 
# خلقت از عدم می‌باشد: از دیدگاه آگوستین خلقت از عدم می‌باشد و، خدای آگوستین موجودی است که کافی است بگوید باش تا هرچیزی از جمله جهان موجود شود. پس خلقت امری ازلی نمی‌باشد، بلکه زمانی را هم می‌توان تصور کرد که ماسوی الله نبوده‌اند؛ و خداوند از این عدم و نیستی این جهان را آفریده‌است.
# خلقت همراه با زمان می‌باشد: چون خلقت از عدم است، پس زمانی بوده‌است که جهان نبوده‌است و در واقع زمان هم نبوده‌است. یعنی اینکه قبل از اینکه خداوند اراده کند تا جهان به وجود آید زمانی نبوده‌است و با اراده خداوند برای خلقت جهان بوده‌است که جهان موجود شده و زمان نیز
سطر ۷۹ ⟵ ۷۸:
=== مسئله شر ازنظر آگوستین ===
آگوستین مسئله شر را به دو طریق و آن هم اندیشه سنت‌های گذشته فلسفی حل می‌کند که آن نیز بر دو قسم تقسیم می‌گردد و آن دو عبارتند از:
 
# شر امری است عدمی: این نظریه را که شر امری است عدمی را آگوستین از سنت نوافلاطونیان به وام گرفته‌است؛ و این نظریه بر این تأکید دارد که شر را خداوند به وجود نیاورده است، و در واقع عدم وجود خیر همان شر است. برای مثال عالم مادی به ذاته امری شر نیست. بلکه در قیاس با عوالم دیگر است که در مرتبه‌ای پایین‌تر و نازل تر قرار می‌گیرد و شر محسوب می‌گردد. در واقع شر بودن یا نبودن عالم ماده به خاطر (نداشتن و عدم) یا وجود عالم بالاتر از آن می‌باشد؛ و همچنین در مورد تاریکی و ظلمت نیز همین‌طور می‌باشد. یعنی اینکه ظلمت به صورت امری خارجی واقعاً وجود ندارد بلکه ظلمت عدم نور می‌باشد.
# شر امری است نسبی: این نظریه را آگوستین از رواقیان گرفته‌است. اگر انگشتان دست انسان ظریف است و ممکن است که در اثر ضربه‌ای شکسته شود، این امری شر و بد محسوب نمی‌شود. اگر این ظرافت را انگشتان دست دارا نبودند دیگر انسان نمی‌توانست که آثار هنری بیافریند و حتی غذا بخورد. اگر دندان درد برای انسان دردناک است این امر ذاتاً شر محسوب نمی‌گردد، بلکه این درد خود این هشدار را به ما می‌دهد که ضایعه‌ای در دندان‌های ما وجود دارد و ما باید آن را رفع کنیم. شر بودن درد دندان به خاطر درد آن امری است نسبی، چون در عین اینکه درد آن برای ما بد است و شر محسوب می‌گردد، از آن طرف هم مفید و خوب است که ما را از ضایعه‌ای آگاه می‌کند، و این همان نسبی بودن شر را نشان می‌دهد.
سطر ۱۳۴ ⟵ ۱۳۲:
[[رده:بربرهای سده ۵ (میلادی)]]
[[رده:بربرهای مسیحی]]
[[رده:بلاغت‌دانان روم باستان]]
[[رده:پدران کلیسا]]
[[رده:پزشکان کلیسا]]
سطر ۱۵۲ ⟵ ۱۵۱:
[[رده:قدیسان کلیسای آنگلیکان]]
[[رده:قدیسان مسیحی در سده ۵ (میلادی)]]
[[رده:گروندگان به کاتولیسیزم رومی از بی‌خدایی یا لاادری‌گری]]
[[رده:گروندگان به مسیحیت از بی‌خدایی یا لاادری‌گری]]
[[رده:مریم‌شناسی]]