اختلال تبدیلی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +املا+مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:اختلالهای منجربهتشنج+رده:هیستری جمعی+رده:تشخیص روانپزشکی+رده:اختلالات علائم جسمانی |
ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۱:
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref>
▲[[اختلال]] تبدیلی یا اختلال نشانه عصبی عملکردی در (DSM5) عبارت است از مجموعه علایم یا نقص هایی که عملکردهای اختیاری دستگاه حرکتی یا دستگاه حسی را تحت تاثیر قرار می دهند به شکلی که شبیه به یک [[بیماری]] جسمی خاص هستند، اما به نظر می رسد این علایم تحت تاثیر عوامل روانشناختی باشند زیرا عوامل استرس زا یا تعارضات بر این علایم هستند و به دنبال آنها ایجاد می شوند.<ref>1.Sadock, B. J., Sadock, V. A., & Ruiz, P. (2015). Kaplan & Sadock's Synopsis Of Psychiatry:
▲Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref><br>
(Conversion reaction) به از دست دادن یا تغییر در عملکرد حسی یا حرکتی به صورت نسبتن حاد و
گذرا اطلاق
غیرعادی، اختلال در سخن گفتن
کری، یا
غیرنورولوژیک مانند ی اختلال تبدیلی هستند.<ref>2.Safarcherati A. Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology.2010;16(3 (62)):-.</ref
== شیوع
شیوع این اختلال در جمعیت عمومی بین
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref> علایم معمولن در نیمه
▲شیوع این اختلال در جمعیت عمومی بین 11 در 100 هزار نفر تا 300 در 100 هزار نفر متغیر است.(1) حدود 1-9% از علایم نورولوژیک در جمعیت عمومی اختلال تبدیلی می باشد3)). این اختلال در میان زنان شایع تر بوده (بانسبت 2 به 1) و در بین کودکان با نسبت 10 به 1 در دخترها شایع تر است.علایم در زنان در سمت چپ بدن شایع تر است.<ref>1.Sadock, B. J., Sadock, V. A., & Ruiz, P. (2015). Kaplan & Sadock's Synopsis Of Psychiatry:
▲Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref> علایم معمولن در نیمه دهه ی سوم زندگی بروز می کند. علیرغم شیوع نسبی اختلال تبدیلی، تشخیص آن دشوار است.<ref>3.Arbabi M. Clinical Features In Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and ClinicalPsychology. 2010;16(3 (62)):-</ref><br>
مفهوم [[هیستریا]] که از
فروید و بروئر با هم، اولین مورد هیستری تبدیلی (Anna O) را گزارش کردند. آنان بر این باور بودند که شکایت هیستریا نشانگر فشارهای هیجانی ناخواسته
▲== تاریخچه''' ==
▲مفهوم [[هیستریا]] که از واژه ی یونانی (hysteria) یا رحم گرفته شده است به مهاجرت ناخواسته عضو به مکان های بالاتر دلالت دارد. در سده های میانه علایم هیستریکال را از تاثیرات اهریمن می دانسته اند که این مفهوم اخلاقی بحث های پزشکی را در این زمینه به تاخیر انداخت. در دوران رنسانس هیستریا به پزشکی بازگشت و پزشکان آن را یک اختلال جسمی می دانستند که در آن ارتباطی میان رحم و مغز هست. در اواسط سده نوزدهم،Briquet توصیفی بالینی با ذکر جزئیات از یک نشانگان جسمی که بر زنان جوان تاثیر می گذارد ارائه کرد، آن را هیستریا نامید و منشا آن را مغز دانست. شارکو فرم کلاسیک این بیماری را با عنوان La grande crise hysterique توصیف نمود و فازهای [[پرودرومال]]، ا[[پی لپتوئید]]، [[ترانس]] و [[ترمینال]] را تعیین کرد. پیروان او ژانت، بابینسکی و فروید نیز بر عوامل روانشناختی تاکید داشتند. تا زمانی که فروید تئوری روانپویایی خود را ارائه کرد، پینل، مسمر، سیدنهام، توماس ویلیس و آراسلوس براین باور بودند که هیستریا منشا روانشناختی دارد.<br>
▲فروید و بروئر با هم، اولین مورد هیستری تبدیلی (Anna O) را گزارش کردند. آنان بر این باور بودند که شکایت هیستریا نشانگر فشارهای هیجانی ناخواسته و یا کشمکش های واپس رانده شده به ناخودآگاه هستند و تنها در شکل علایم بدنی غیرقابل توضیح ظاهر می شوند. فروید این فرایند را Somatic compliance و یا conversion نامید و به این ترتیب مورد Anna O هیستری تبدیلی و Talking cure زاده شدند.<ref>2.Safarcherati A. Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology.2010;16(3 (62)):-.</ref><br>
== اختلالات همراه ==
اختلالات همراه
▲اختلالات همراه می توانند کلید رمزگشایی این باشند که بیمار در حال تجربهی علایم تبدیلی یا اختلال تبدیلی است. در یک مطالعه همراهی این اختلال با سایر اختلالات روانپزشکی 89% گزارش شده است.<ref>4.Sar V, Akyüz G, Kundakçi T, Kiziltan E, Dogan O. Childhood Trauma, Dissociation, and
Psychiatric Comorbidity In Patients With Conversion Disorder. The American Journal of
Psychiatry [Serial Online]. December 2004;161(12):[]. Available From: Medline, Ipswich, Ma.
Accessed March 14, 2014.</ref> در مطالعه دیگری
Association Journal = Journal De L'association medicale canadienne. May 17, 2011;183(8):915-
920. Available From: Medline, Ipswich, Ma. Accessed March 14, 2014.</ref> سایراختلالات شخصیت نیز به صورت شایعی با این اختلال همراهی دارند به خصوص ا[[ختلال شخصیت]] نمایشی در
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref>
== عوامل ایجاد کننده ==
اختلال تبدیلی عمدتن به
Association Journal = Journal De L'association medicale canadienne. May 17, 2011;183(8):915-
920. Available From: Medline, Ipswich, Ma. Accessed March 14, 2014.
سطر ۴۱ ⟵ ۳۳:
6. Heruti R, Levy A, Adunski A, Ohry A. Conversion Motor Paralysis Disorder: Overview And
Rehabilitation Model. Spinal Cord. July 2002;40(7):327-334. Available From: Medline, Ipswich,
Ma. Accessed March 14, 2014.</ref>
Ed Washington (Dc): American Psychiatric Association; 1994.</ref> مکانیسم دقیق ایجاد این اختلال به خوبی شناخته
Conversion Disorder. The American Journal Of Psychiatry. September 01, 2006;163(9):[].
Accessed March 14, 2014.</ref>
عوامل خانوادگی و فرهنگی اجتماعی در کنار
احساسات
پس از سانحه به علاوه علایم تجزیه ای باعث ایجاد نقص در پردازش هیجانی وقایع
اطلاعات بین دو شبکه لیمبیک و حسی حرکتی رخ
همراه منجر به کوچک شمردن فاکتورهای روانشناختی و منبع خارجی کنترل
تبدیلی هستند.<ref>5.Feinstein A. Conversion Disorder: Advances In Our Understanding. Cmaj: Canadian Medical
Association Journal = Journal De L'association medicale canadienne. May 17, 2011;183(8):915-
سطر ۵۹ ⟵ ۵۱:
Ma. Accessed March 14, 2014.
7.American Psychiatric Association Diagnostic And Statistical Manual Of Mental Disorders. 4th
{{سخ}}
Ed Washington (Dc): American Psychiatric Association; 1994.</ref>
== تشخیص ==
ویژگی اختلال تبدیلی وجود یک یا چند نشانه یا نارسایی مربوط به حرکات ارادی یا کارکرد حسی است که اگرچه یک اختلال پزشکی یا عصبی را تداعی
Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2003;9(1 (33)):-.</ref> تشخیص اختلال نیازمند برقراری ارتباط بین علایم عصبی و فاکتورهای روانشناختی است اگرچه لازم است
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref> گفتنی است که
Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2003;9(1 (33)):-.</ref
▲ویژگی اختلال تبدیلی وجود یک یا چند نشانه یا نارسایی مربوط به حرکات ارادی یا کارکرد حسی است که اگرچه یک اختلال پزشکی یا عصبی را تداعی می کند، پس از بررسی های مناسب، با یک اختلال پزشکی یا عصبی یا با تاثیر مستقیم مصرف مواد قابل توجیه نیست و از آنجا که شروع یا تشدید نشانه یا نارسایی، به دنبال فشارهای روانی بروز می کند، نشانه یاد شده مربوط به عوامل روانی دانسته شده است. برای تشخیص اختلال تبدیلی لازم است بیمار نشانه یا نارسایی را به طور عمدی و آگاهانه و به منظور دستیابی به سودی ثانوی ایجاد نکند. با این تعریف پزشک در برابر یک چالش تشخیصی قرار می گیرد: آیا نشانه از یک زمینه پزشکی طبی-عصبی ناشی می شود یا صرفن به عوامل استرس زای روانی مربوط است؟ آیا بیمار واقعن دچار نشانه شده است یا به قصد فریب دادن وانمود به داشتن آن علامت می کند؟ <ref>9.Yekrang Safakar M, Rasoulian M. Assessment Of General Practitioners’ Knowledge Of
علایم حسی: در اختلال تبدیلی
▲Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2003;9(1 (33)):-.</ref> تشخیص اختلال نیازمند برقراری ارتباط بین علایم عصبی و فاکتورهای روانشناختی است اگرچه لازم است تشخیص های تمارض و اختلال ساختگی رد شوند. همچنین علایم مربوط به درد، علایم اختلال عملکرد جنسی که در اختلال جسمانی سازی رخ میدهند ردکننده احتلال نبدیلی می باشند. <ref>1.Sadock, B. J., Sadock, V. A., & Ruiz, P. (2015). Kaplan & Sadock's Synopsis Of Psychiatry:
▲Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref> گفتنی است که 25-50% بیمارانی که تشحیص اختلال تبدیلی می گیرند سرانجام مبتلا به یک اختلال پزشکی یا عصبی غیرروانی تشخیص داده می شوند که توجیه کننده نشانه های پیشین آنان است.<ref>9.Yekrang Safakar M, Rasoulian M. Assessment Of General Practitioners’ Knowledge Of
ممکن است پزشکان علائم
▲Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2003;9(1 (33)):-.</ref><br>
تواند شامل علائم کری، کوری یا دید تونلی باشد که
▲== ویژگی های بالینی ==
▲علایم حسی: در اختلال تبدیلی بی حسی یا گزگز و مورمور شدن اندام های انتهایی شایع هستند. تمام مدالیته های عصبی
▲می توانند درگیر باشند و معمولن الگوی ایجاد علائم مطابق با هیچ کدام از اختلال های عصبی نیست؛ به عنوان مثال
▲ممکن است پزشکان علائم بی حسی دستکش و جوراب یا بی حسی نیمه ی بدن را مشاهده کنند. همچنین این اختلال می
▲تواند شامل علائم کری، کوری یا دید تونلی باشد که می توانند یک طرفه یا دو طرفه باشند. نتیجه ارزیابی این علائم حاکی
▲از سالم بودن مسیرهای عصبی است.<br>
علائم حرکتی: این علائم شامل حرکات غیرطبیعی، اختلال راه رفتن، ضعف، فلج، لرزش ریتمیک و واضح، حرکات کره
ای شکل و حرکات ناگهانی پرشی
atasia-abasia نام دارد که با موارد زیر مشخص
حرکات نامنظم و پرشی تنه و حرکات موجدار بازوها است. بیماران با این علائم ندرتن
افتادن نیز آسیب نمیبینند. سایر علائم حرکتی شامل فلج و ضعف یک دو یا هر چهار اندام
منطبق بر مسیرهای سیستم عصبی نیست، اگرچه
عصب عضله نیز نرمال است.
علائم تشنج: علامت دیگر اختلال تبدیلی تشنج کاذب است که افتراق آن از تشنج واضح صرفن با مشاهده برای پزشکان
دشوار است. به علاوه یک سوم از بیماران با تشنج کاذب یک اختلال همراه دارند. گاز گرفتن زبان،
آسیب پس از افتادن در اختلال تشنج کاذب نیز اتفاق
رفلکس مردمک نرمال هستند و افزایش پرولاکتین رخ نمیدهد.
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref>
== سایر
نفع اولیه: علایم تبدیلی را
واپس زده
▲نفع اولیه: علایم تبدیلی را می توان رد پای حافظه ی پنهان شده ترومای جنسی (واقعی یا تخیلی) که از دوران کودکی
بیمار نفع اولیه ای به دست
▲واپس زده شده است دانست. این واپس زدگی در مراحل بعدی زندگی شکست خورده ولی گسترش خواهد یافت. از این راه
▲بیمار نفع اولیه ای به دست می آورد که به دور ماندن کشمکش ها از هوشیاری می انجامد.
نفع ثانویه: علایم تبدیلی بعدها در راستای سازگاری بیمار با محیط تهدید کننده کمک خواهند نمود و آن نفع ثانویه عاید
بیمار
Clinical Psychology. 2010;16(3 (62)):-.</ref
این حالت به وضعیتی اطلاق
وجود این علامت پاتوگنومیک اختلال تبدیلی نیست اما معمولن با این اختلال همراهی دارد.
همانندسازی: ممکن است بیماران ناخودآگاه علائم فردی را که برای وی اهمیت دارد تقلید
والد یا فردی که اخیرن فوت شده را به عنوان مدلی برای اختلال تبدیلی در طول سوگ پاتولوژیک تجربه
Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (Eleventh Edition.). Philadelphia: Wolters Kluwer.</ref>
==
با توجه به تعریف اختلالات تبدیلی مبنی بر تقلید
در تشخیص افتراقی
باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرند ودر مواردی که بیماری تبدیلی احتمالی با اختلال هوشیاری تظاهر
نظر داشتن
به صورت حرکات بدتی نامعمول، برای نمومنه به صورت حرکات لگنی بروز نمایند و دارای
کوتاهی باشند که در شرح حال مشخص
زنان جوان را مبتلا ساخته، حملات آن ممکن است به دنبال
پدید آمده خود به خود بهبود
زنان جوان را نیز درگیر
شوند. این حملات در صورت عدم توجه به بروز سردرد به دنبال حمله ممکن است اختلال تبدیلی در نظر گرفته شوند.
برخی
اختلال راه رفتن بروز
دچار اختلال شود. نبود تناسب در راه رفتن با دیگر رفتارها ممکن است سبب شک به وجود اختلال تبدیلی شود. در برخی
زوال عقل به ویژه زوال عقل [[فرونتوتمپورال]]، اختلال حافظه بارز نیست و بیماری بیشتر به صورت
و شخصیتی بروز
گرفتن شرح حال کامل، انجام معاینه بدنی و نورولوژیک دقیق در صورت لزوم انجام
نوار مغز، تصویربرداری از مغز و دیگر
در بیشتر موارد ممکن
مجله
'''
== پیش آگهی ==
بیشتر بیماران در طی پیگیری سه ساله بهبود پیدا
های نورولوژیک همزمان و وضعیت نامناسب زنگی پیش آگهی علائم را بدتر
▲بیشتر بیماران در طی پیگیری سه ساله بهبود پیدا می کنند. دیرپا بودن علایم، همبودی اختلال های روانپزشکی، بیماری
اختلال تبدیلی نگران کننده بوده اما کاهش چشمگیری در میزان تشخیص اشتباهی این اختلال رخ
▲های نورولوژیک همزمان و وضعیت نامناسب زنگی پیش آگهی علائم را بدتر می کنند. همواره خطای تشخیصی در
▲اختلال تبدیلی نگران کننده بوده اما کاهش چشمگیری در میزان تشخیص اشتباهی این اختلال رخ داده است. (از 29% در
▲دهه ی 1950 به 4% در 1990) که این آمار جدا از سن و جنسیت و نتیجه علائم می باشد. <ref>3.Arbabi M. Clinical Features In Conversion Disorder. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical
▲Psychology. 2010;16(3 (62)):-</ref><br>
== درمان ==
▲هیپنوز: تعداد محدودی گزارش از درمان اختلال تبدیلی یا این روش وجود دارد.<br>
رواندرمانی:
نظر
شواهد هنوز برای این
موفق
With Haloperidol: An Adolescent Boy Who Stopped Talking. Seishin Igaku (Clinical
Psychiatry) 2003;45:663–5.
13.Cybulska Em. Globus Hystericus – A Somatic Symptom of Depression? The Role of
Electroconvulsive Therapy and Antidepressants. Psychosom Med. 1997;59:67–9.</ref
با داروهای هالوپریدول و TCAs و ECT گزارش
روانپزشکی همراه با اختلال تبدیلی است.
Electroconvulsive Therapy and Antidepressants. Psychosom Med. 1997;59:67–9.
|