عبدالوهاب تبریزی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mafap (بحث | مشارکت‌ها)
Mafap (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲:
 
== زندگی ==
وی جد شاخه‌ای از [[سادات طباطبایی]] آذربایجان است که به [[[[سادات#سادات_عبدالوهابیه|سادات عبدالوهابیه]]]] مشهورند.<ref>محیط طباطبایی، سیدمحمد؛ «شوخی و جدی»؛ یغما، سال هیجدهم، فروردین ۱۳۴۴، ش.پ. ۲۰۱، ش. ۱، ص ۴۱ و سیداحمد باقرزاده ارجمندی، سادات عبدالوهابیه، فصل‌نامه متن‌پژوهی پیام بهارستان، دوره ۲، س. ۸، ش. ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ص ۲۸۵.</ref> وی از نوادگان [[ابراهیم طباطبا]] است. گروهی از [[سادات]] از نسل ابراهیم طباطبا، به [[زواره]] [[اصفهان]] کوچ کردند. البته در این‌که کدام یک از اعقاب وی، اولین بار به ایران آمدند اختلاف است و در اکثر منابع تأکید شده‌است که احمدالرئیس‌الطائفه (به قولی ملقب به فتوح‌الدین، به قولی ملقب به احمدالاکبر باصفهان، به قولی ملقب به احمدالشاعر و به قولی ملقب به ابن‌الخزاعیه) مدتی در اصفهان زندگی کرده و جد اعلای [[سادات طباطبایی]] ایران است، ولی در این شکی نیست که ابوعبدالله احمدالشاعر (به قولی احمدالاصفهانی و به قولی ملقب به فتوح‌الدین) ابن ابی‌جعفر محمدالاصغر در اصفهان زندگی می‌کرد.<ref>نقیب‌زاده مشایخ طباطبا، سیدحسین‌علی؛ هدیه لآل عبا فی نسب آل طباطبا؛ [چاپ اول]: [تهران]، چاپخانهٔ مجلس، ۱۳۳۱، ص ۲۴ و سیداحمد باقرزاده ارجمندی، سادات عبدالوهابیه، فصل‌نامه متن‌پژوهی پیام بهارستان، دوره ۲، س. ۸، ش. ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ص ۲۸۹ و «به نقل از شاهد صادق»؛ مجلهٔ ماهیانهٔ ادبی علمی تاریخی یادگار، س. ۲، اردیبهشت ۱۳۲۵، ش. ۹، صص. ۳۶.</ref>
سیدعمادالدین (به قولی سیدعمادالدین علی، به قولی علی عمادالدین، به قولی سیدعماد و به قولی سیدعمادالدین کبیر) از نوادگان ابوعبدالله احمدالشاعر جد اعلای سادات طباطبایی آذربایجان است و امیرعبدالغفار پدر امیر عبدالوهاب تبریزی، از نوادگان وی، پایه‌گذار سلسله سادات طباطبایی آذربایجان است.<ref>نقیب‌زاده مشایخ طباطبا، سیدحسین‌علی؛ هدیه لآل عبا فی نسب آل طباطبا؛ [چاپ اول]: [تهران]، چاپخانهٔ مجلس، ۱۳۳۱، ص ۲۴ و سیداحمد باقرزاده ارجمندی، سادات عبدالوهابیه، فصل‌نامه متن‌پژوهی پیام بهارستان، دوره ۲، س. ۸، ش. ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ص ۲۸۹.</ref> وی، افزون بر توانایی در علوم عقلی و نقلی، در علوم غریبه نیز مهارت داشت. او از اصفهان به زواره رفته بود، پس از مدت‌ها سیر و سفر و دانش‌اندوزی، به دعوت [[اوزون حسن]] [[آق‌قویونلو]]، به [[آذربایجان]] رفت و در شهر [[تبریز]] اقامت گزید. اوزون حسن به دلیل توانایی‌های علمی و نفوذ اجتماعی و سیاسی امیرعبدالغفار، او را به امر قضاوت حکم داد و امیرعبدالغفار زمام امور دینی، شرعی و قضایی گسترده منطقه‌ای را در اختیار گرفت و از این راه، آموزه‌های [[قرآن]] و [[عترتِ]] [[پیامبر اسلام]] را گسترش داد.<ref>محیط طباطبایی، سیدمحمد؛ تطور حکومت در ایران بعد از اسلام؛ چاپ اول: [تهران]، انتشارت بعثت، ۱۳۶۷؛ ص ۱۴۲ و نقیب‌زاده مشایخ طباطبا، سیدحسین‌علی؛ هدیه لآل عبا فی نسب آل طباطبا؛ [چاپ اول]: [تهران]، چاپخانهٔ مجلس، ۱۳۳۱، ص ۲۴ و سیداحمد باقرزاده ارجمندی، سادات عبدالوهابیه، فصل‌نامه متن‌پژوهی پیام بهارستان، دوره ۲، س. ۸، ش. ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ص ۲۸۹ و حافظ‌حسین‌کربلایی تبریزی، روضات‌الجنان و جنات‌الجنان؛ با مقدمه، تکلمه، تصحیح و تعلیق جعفر سلطان‌القرائی؛ چاپ اول: تبریز، ستوده، ۱۳۸۳؛ جزء اول؛ ص ۲۱۶.</ref>