Encyclopædia Britannica, 2011. Web. 14 Mar. 2011</ref>
== ظهورپیدایش اسلام و نهضتخیزش ترجمه ==
خورشید اسلام در سال ۶۰۹ میلادیمسیحی از [[شبه جزیره عربستان|جزیرة العرب]] طلوع کردتابید و [[پیامبر اسلام]] از سوی خداوند متعالبرتر تعلیماتآموزه های سعادت آفرین اسلام را در اختیار بشردسترس قرارمردم دادگذاشت. نبی اکرم پس از ۲۳سال پیامبری، که حوادث تلخ و شیرین فراوانی را به همراه داشت، به جوار قب الهی بار یافت و بدین ترتیب امت نوپای اسلام با وضعیت جدیدی روبرو شد. کمتر از ۳۰ سال بعد، سپاه اسلام همان سرزمینهایی را فتح کرد که نزدیک به یک هزاره پیش، [[اسکندر]] گشوده بود و امپراتوری نوینی در آن سرزمینها شکل گرفت که به سرعتزودی بر دامنه قلمروش افزوده میشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه ایرانی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=151}}</ref>
زبان رسمی حاکمانفرمانروایان اسلامی، که پس از چهارخلیفه نخست [[امویان]] بودند، در سراسر جهان اسلام، عربی بود، اماولی فقطتنها حاکمانفرمانروایان بودند که به این زبان سخن میگفتند. عامه مردم کوچه و بازار زبان محلیبومی خود را حفظ کردهنگهداشته بودند و تازه مسلمانان نیز فقطتنها در مراسم عبادی زبان عربی را به کار میبردند. زبان روزمره آنان زبان محلیبومی بود و حتی کسانی هم که در دفترها و دیوانهای دولتیفرمانروایی کار میکردند، از زبان عربی استفادهبکار نمیکردندنمیبردند و به زبانهای رومی یا فارسی مینوشتند. در نیمه دوم قرنسده اولیکم هجری تصمیمدستور بر آن شد که در امورکارهای دفتری و دیوانی زبان عربی جانشین زبانهای فارسی و رومی شود. افزون براین، نیاز اقتضا میکردبود که متونکتابهای [[پزشکی]] و [[ستارهشناسی|نجومیاخترشناسی]] به عربی ترجمه شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفهرست|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=303}}</ref> از این رو، در دوران امویان چند کتاب پزشکی و نجومی از زبانهای یونانی و فارسی به عربی ترجمه شد؛ ولی این ترجمهها موردیتکی و شخصیسفارشی بود و هنوز باید زمانی میگذشت تا نهضتخیزش ترجمه فرابرسد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=152}}</ref>
نهضتخیزش ترجمه به دوره خلفای [[خلافت عباسیان|عباسی]] بازمیگردد. در این دوران به منابعکتابهای غیرجز عربی، اعمازدربرگیرنده فارسی، سریانی، یونانی و پهلوی و … توجهرویکردی جدیپرتلاش شد و با تشویقهاانگیزشها و پشتیبانیهای مالیپولی قابل توجه،چشمگیر، این منابعکتابها را به عربی برگرداندند. عباسیان با حمایتهاپشتوانه و دخالتهایکمکهای ایرانیان به حکومتفرمانروایی رسیدند و ایرانیان در دربار آنان نفوذجایگاهی داشتند. برهمین اساسپایه معمولاًبیشتر مورخانتاریخدانان نفوذجایگاه ایرانیان را در دربار عباسیان،عباسیان،مایه سببروی توجهآوردن حکومتفرمانروا به امرکار نقلجابجایی علومدانشها به عربی میشمارند.<ref name=":0" /> بررسی عواملپایه ها و انگیزهها و اهدافخواسته ها از این نهضت،خیزش، خود پژوهش مستقلیجداگانه ای را میطلبدمیخواهد.
وقتی مسلمانان متوجهرو به [[علوم یونانی|دانشهای یونانی]] شدند،آوردند، در گام نخست از امکاناتداشته موجود؛ها؛ یعنییا همان کتابهای علمیدانشی [[زبان فارسی|فارسی]]، [[زبان سریانی|سریانی]] و [[زبان یونانی|یونانی]] و کسانی که به یکی از این زبانها و زبان عربی آشنا بودند استفادهبهره کردندبردند. درگام بعددیگر آنان کوشیدند تا هم منابع افزونکتابهای تریبیشتری را از جاهای دیگر فراهم سازند و هم افرادزباندانان زبان دان ماهرتری تربیتکاردانتری کنندبیاموزند. تربیتپرورش و آموزش مترجم،ترجمان، هزینه چندانی نداشت؛ زیرا پرداختهایی کهپرداختها دربرابر ترجمههای انجام شده صورت میگرفت چنان هنگفت بود که افرادهرکسی را بر این امرکار تحریضبرمی میکردانگیخت.<ref name=":0" />
نخستین خلیفه عباسی، [[سفاح|ابوالعباس سفّاح]] نام داشت که در ۱۳۲ هجری به خلافت رسید. برادرش [[منصور (خلیفه)|منصور]]، خلیفه دوم، بغداد را در ۱۴۵ هجری تأسیسپایه ریزی کرد و آن را پایتخت خود قرار دادکرد. او میخواست پایتختش شهرهآوازه آفاقجهانی داشته باشد، از این رو گروهی از دانشمندان و واعظان و نحویاندستوریان و محدثانحدیث دانان و قاریان را از [[بصره]] و [[کوفه]]، که پیش از آن مراکزهسته علمیدانشی جهان اسلام بودند، به بغداد دعوت کردفراخواند. بیماری منصور نیز موجبمایه آن شد تا رئیسسرپرست دانشگاه و بیمارستان [[جندیشاپور|جندی شاپور]]، [[جرجیس بن بختیشوع]] به بغداد دعوتپیش شودوخوانده شود و جرجیس برای معالجهدرمان منصور به بغداد آمد و در آنجا ماند، و بدین ترتیبسان بغداد با جندی شاپور ارتباطپیوند یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مختصر تاریخ الدول|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=17 - 70}}</ref> از سوی دیگر، حضوربودن [[برمکیان]] (که از [[مرو]] آمده بودند) در دستگاه خلافت عباسی باعثمایه ارتباطپیوند بغداد با مرو شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=234}}</ref>
آغاز نهضتخیزش ترجمه به زمان منصور، اواخرپایان نیمه اولنخست قرنسده دوم هجری، بازمیگردد. [[ابن مقفع|ابن مقفّع]] (۱۰۶–۱۴۲ق) [[کلیله و دمنه]] را از [[زبان پهلوی|پهلوی]] به عربی ترجمه کرد که یکی از نمونههای عالیبرتر نثرنوشتاری ادبیات عرب شمرده میشود. وی افزون بر این، کتابهای خدای نامه یا تاریخ ملوک الفرس، آییننامه، کتاب مزدا، سیره انوشیروان و چند رساله ادبی و اخلاقی دیگر را به عربی برگردانده است.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=153}}</ref> تلخیصچکیده سازی [[قاطیغوریاس]] و [[باری ارمینیاس]] و ترجمه قاطیغوریاس و آنا لوطیقای اولنخست ارسطو و ایساغوجی فرفریوس را نیز به او نسبتپیوند دادهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفهرست|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=132، 303، 309}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إخبار العلماء بأخبار الحکماء|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=148، 149}}</ref>
نهضتخیزش ترجمه از زمان منصور آغاز شده بود، اماولی در اوایلآغاز کار عمدتاًبیشتر بر علومپایه عملی،دانشهای کاربردی، به ویژه طبپزشکی و نجوماخترشناسی متمرکزمی بودگشت. سببریشه توجهرویکرد و اهتمامپرداختن به طبپزشکی روشن است، اماولی وجهانگیزه توجهنگاه به نجوماخترشناسی این بود که راز سرنوشت انسانهامردمان و برآمدن و برافتادن دولتهافرماندهان را از طریقراه احکامداوریهای نجوماخترشناسی گشودنی میپنداشتند. از این رو، خلفا و حاکمان وقت منجماخترشناس یا منجمانیاخترشناسانی را به خدمتکار میگرفتند و ترجمه متونکتابهای علمیاخترشناسی نجوم را در برنامه کاری خویش میگنجاندند. در زمان [[هارون الرشید]] و به ویژه [[مأمون]]، نهضتخیزش ترجمه به اوج شکوفایی خود رسید و مترجمانترجمان های بزرگ دست به کار شدند و ترجمه متون فلسفی نیز آغاز شد. مترجمانترجمان های متأخر،پسین، هم به ترجمه کتابهای ترجمه ناشده میپرداختند و هم کتابهای ترجمه شده قبلیپیشین را بازبینی، تصحیح،ویرایش، یا دوباره ترجمه میکردند.<ref name=":1" />