لاهیجان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۱۷ منبع و علامت‌زدن ۲ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0
Langroodi.gilak (بحث | مشارکت‌ها)
در منابع از نام گیلان استفاده شده و از واژه کاسپی استفاده نشده است
خط ۹۰:
به نظر نمی‌رسد لاهیجان برای جغرافیدانان اولیهٔ عرب شناخته شده بوده باشد، گرچه [[حدودالعالم]] که اول بار به عنوان لاهجان بدان اشاره می‌کند،<ref name="Iranica" /> آن را یکی از هفت منطقه بزرگ جنوب شرق گیلان در [[بیه پیش]] می‌داند. در سالهای میانی قرن سوم، بخشی از قلمروهای [[جستانیان]] یا [[وهسودان|وهسودان بن جستان]] جستانی بود که پهنه گیلان و مناطق داخلی دیلم را در بر می‌گرفت.<ref name = "EoI">{{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Lewis|نام=Bernard |مقاله={{unicode|Lāhīd̲j̲ān}} |دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopedia of Islam]] |ویرایش=Second |ویراستاران=[[ولادیمیر مینورسکی|V. Minorsky]] |ناشر=[[انتشارات بریل|Brill Online]] |سال=۱۹۸۶ |نشانی=http://referenceworks.brillonline.com/entries/encyclopaedia-of-islam-2/lahidjan-SIM_4612|زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6EGtW0Z9d | تاریخ بایگانی = 08 February 2013}}</ref> لاهیجان در سال ۷۰۵ ه‍.ق به دست [[اولجایتو]] فتح شد و امیر [[تیمور]] به آن لشکر کشید. پس از تیمور، سید امیر بیک و نوادگان وی –از سادات کیایی– بر شهر لاهیجان حکومت کردند. پس از سقوط حکمرانان [[کیاییان|کیایی]]، حاکمان [[صفویان|صفوی]] در این شهر حکومت کردند. از حوادث ناگوار و مهم در تاریخ لاهیجان، [[طاعون]] در سال ۷۰۳ ه‍. ق، آتش‌سوزی سال ۸۵۰ ه‍.ق و اشغال آن توسط [[روس]]‌ها در سال ۱۷۲۵ میلادی است. در سال ۱۲۳۰ ه‍.ق لاهیجان دچار [[زلزله]] شد و در سال ۱۲۴۶، بار دیگر طاعون در آن کشتار کرد.
 
فرمانروایان بیه پیش عموماً می‌توانستند قدرت شان را از جلگه به درون کوه‌ها و حتی در برخی زمان‌ها (از جمله سادات کارکیایی) به جنوب البرز بگسترند. آن گاه در آنجا (بیه پیش) خاندانی از کوتم یا هوسم در منطقه [[رانکوه]] که مرکزش در لنگرود در شرق لاهیجان بود ظهور کردند. این خط توسط [[ناصرالحق اطروش|ناصرالدین الحسن بن علی الاطروش]] علوی که تشیع زیدی را به منطقه کاسپین معرفی کرد بنیان نهاده شد؛ زین رو شرق گیلان شدیداً تحت تأثیر شیعه قرار گرفت، در حالیکه دکترینهای سنی از جمله حنبلیسم در بیه پس عمده بود. قدرت سیاسی خاندان الاطروش طی دهه‌های میانی قرن چهارم تضعیف شد و عمدتاً در طبرستان در شرق متمرکز شد، ولی سادات ناصری به دلیل اعتبار مذهبی شان در منطقه کاسپینگیلان تأثیرگذار ماندند.<ref name="EoI" />
 
دودمان [[بوییان]] که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند در سده چهارم از لاهیجان برخاستند. این سلسله دیلمی در دوران فرمانروایی خود به بغداد لشکر کشیدند و خلیفه عباسی را شکست دادند.<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/gilan-iv Encyclopædia Iranica | Articles<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
خط ۱۱۰:
بیه پیش در نتیجه نزاع بین سران متعدد محلی در دوره قرن هشتم آسیب دید و حکومت ناصروندان که قبلاً یک بار در لاهیجان در آن وقفه افتاده بود تا ۷۹۲ کاملاً از بین رفت و سید هادی کیا سرور بیه پیش شد. سادات کارکیایی از ۷۶۹ تا (با تلافی جویی‌های مختصری از آخرین ناصروندان) ۱۰۰۰ در آنجا حکومت کردند. اولین عضو این خانواده که خود را کاملاً مستقل کرد [[سید امیر کیای مَلاطی|سید امیر کیا]] بود. پسرش [[سید علی کیا]] به کمک سادات مرعشی مازندران خود را سرور همه بیه پیش کرد و تا قزوین و تارم و شمیران پیشروی کرد؛ و [[سید رضی کیا]] خاندان محلی [[هزاراسپیان]] و [[اسماعیلیان]] را مجبور به فرار از کوه‌های جنوب لاهیجان کرد. به همین ترتیب [[کارکیا میرزا علی|میرزا علی بن سلطان محمد کیا]] (حکومت ۸۸۳–۹۱۱) در اوج قدرتش [[قزوین]]، تارم، [[سلطانیه]]، [[ساوه]]، [[زنجان]]، [[فیروزکوه]]، [[تهران]]، [[ری]] و [[ورامین]] را زیر سلطه داشت.<ref name="EoI" />
 
از آخر قرن نهم اطلاعات تاریخ‌نگاران محلی کاسپیشمال ایران چون [[ظهیرالدین مرعشی]] با تاریخهای صفوی کامل می‌شود، علاقه آخری به دلیل نقش مهم ایفا شده توسط میرزا علی کیا در پناه دادن به [[شاه اسماعیل یکم|اسماعیل بن حیدر صفوی]] جوان متمرکز است. اسماعیل از ۱۴۹۳ تا ۱۴۹۹ در کوه‌های لاهیجان تحت تربیت صوفیان به دور از کودکان، زنان و با سوگند شهادت می‌زیست. به دلیل قرارگرفتن بقعه [[شیخ زاهد گیلانی|شیخ ابراهیم زاهد]]، پیر و مرشد شیخ صفی الدین صفوی در روستای شیخانبر در راه لاهیجان-لنگرود، خاندان سلطنتی آینده ایران از قبل پیوندهای نزدیک با منطقه لاهیجان داشت. زمانی که اسماعیل از آق قویونلوها فرار می‌کرد میرزا علی از او پذیرایی کرد و دانشور لاهیجانی [[شمس الدین لاهیجی]] را برای استادی برای آموزش او گماشت. او در ۹۰۵ که ۱۱ سال بیشتر نداشت لاهیجان را برای به دست گرفتن قدرت ترک کرد و نهایتاً بر [[آق قویونلوها]] پیروز شد و [[آذربایجان]] را فتح کرد. در طی قرن دهم بیه پیش و کارکیاها از ۹۰۹ تا انضمام نهایی منطقه به امپراطوری صفوی در ۱۰۰۰ خراجگزار آن‌ها شدند. در ابتدا، یک حاکم [[قزلباش]] برای نظارت بر کارکیائیان گماشته شد و سپس در سالهای میانی قرن، امرای سلطنتی از جمله برادر و دو پسر [[شاه تهماسب اول]] به عنوان فرماندار عمل می‌کردند. [[خان احمد خان|کارکیا سید احمد بن علی]] (حکومت: ۹۴۳–۹۷۵ و ۹۸۵–۱۰۰۰) به دستور شاه تهماسب مذهب اثنی عشری را جایگزین زیدیه کرد ولی وقتی شروع به توطئه با [[عثمانیان]] کرد و خواست برای حمله به قزوین به شیروان و لاهیجان سرباز بفرستند از چشم شاه افتاد. شاه تهماسب گیلان را اشغال کرد و خان احمد را اسیر کرد. او نه سال بعد با [[شاه اسماعیل دوم]] و [[محمد خدابنده]] اخوت برقرار کرد و به حکومت برگردانده شد؛ ولی او به ارتباط با عثمانیان ادامه داد و در ۱۰۰۰ عباس به لاهیجان آمده و احمد به [[شیروان (قفقاز)|شیروان]] و سپس [[استانبول]] گریخت و آنجا درگذشت.<ref name="EoI" />
 
[[شاه عباس]] پس از آواره کردن خان احمد خان و ورود به لاهیجان دستور داد باغی را که در مقابل [[قصر]] خان احمد خان بود و انواع گل‌ها و اقسام میوه‌ها در آن دیده می‌شد خراب و به زمین بازی [[چوگان]] و قپق‌اندازی تبدیل کردند و پیرامون آن را [[درخت]] کاشتند. او همچنین دستور داد [[باغ]] بیشه دژ خان احمد خان را که از آثار بزرگ بود، ویران کردند و به این ترتیب اثری از دودمان [[کیائیان]] گیلان به ویژه خان احمد خان نگذاشتند، زیرا وی پسری نداشت که حفظ نام او نماید.
خط ۲۰۳:
رشد جمعیت لاهیجان از رشت کمتر است ولی همانند [[انزلی]] است. از سال ۱۹۵۶ تا ۲۰۰۶ جمعیت لاهیجان و [[انزلی]] فقط ۳٫۵ برابر شد حالا آن که جمعیت در رشت پنج برابر شده‌است.<ref name="Iranica" />
 
اکثریت مردم آن بیشتر [[گیلک]] هستند و [[گالش]] به ساکنین ارتفاعات این منطقه اطلاق می‌شود که آن‌ها هم تیره‌ای از گیلکانمردم گیل یا دیلم بوده و زبان‌شان [[گیلکیگالشی]]<ref>«محمود رنجبر» و «رقیه رادمرد»؛ «بررسی وتوصیف گویش گالشی»؛ نشر گیلکان</ref>. است که شرقی ترین لهجه ی گیلکی محسوب می شود.
 
=== زبان ===