نظامی گنجوی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kavehmehr1 (بحث | مشارکت‌ها)
نظامی گنجوی در"هفت پیکر"بهراصل و نسب خود چنین اشاره میکند.گفت من ترک نازنین اندام ازپدرترکنازدارم نام
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Kavehmehr1 (بحث | مشارکت‌ها)
گنجوی نظامی گنجوی"خمسه"مخزن الاسراربخش۲۷دولت ترکان چوبلندی گرفت مملکت ازدادپسندی گرفت چونکه توبیدادگری پروری ترک نه ای هندوی غارتگر
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۹:
از ایشان هر آن کس که دهگان بدند/ ز تخم و نژاد بزرگان بدند. این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ ایرانیان اطلاق شده‌است؛ در عین حال، واژهٔ دهقان به معنی «تاریخ‌نگار» هم به کار رفته‌است، چنان‌که تعبیر نظامی که دهقان را به صفت «فصیح» متصف می‌کند، به همین معنی اخیر است و باز در همین معنی فردوسی هم گفته‌است: ز دهقان کنون بشنو این داستان/ که برخواند از گفتهٔ باستان. یا:
سراینده دهقان موبد نژاد/ از این داستانم چنین کرد یاد. پس نظامی که خود را «دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی می‌کند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخ‌دان و سخنور و هم صاحب زمین‌های [[کشاورزی]] باشد. نقش دهگانان در حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران در عصر اسلامی و نیز در گردآوری خراج و ایصال آن به دولت مرکزی، نیز قابل ذکر است. خلاصه آن‌که خاندان نظامی در گنجه یک خاندان دهگان با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بوده‌اند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی «مؤید مطرزی» و عمو یا برادر یا عموزاده‌اش به نام [[قوام‌الدین قوامی گنجوی مطرزی|قوامی مطرزی]] از پارسی‌گویان [[قصیده]] و غزل سرای [[آذربایجان (ایران)|آذربایجان]] است".<ref>ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم،</ref>
 
گنجورنظامی"خمسه"مخزن الاسراربخش۲۷ستایش ازتورکان واجدادخود
 
دولت ترکان چوبلندی گرفت مملکت ازدادپسندی گرفت
 
چونکه توبیدادگری پروری ترک نه ای هندوی غارتگر
 
[[وحید دستگردی]] می‌نویسد: «برای اثبات این مطلب که آیا زادبوم نظامی همان شهر گنجه است یا آنکه در [[عراق عجم]] متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفته، دلیلی در اشعارش نیست، ولی تقریباً تمام تذکره نویسان می‌نگارند که در گنجه متولد شده‌است، اما عراقی الاصل بودن وی مسلم است. بدین دلیل که در همه جا عراق را ستایش و همواره به دیدار [[عراق]] و مسافرت بدین صوب اظهار شوق کرده‌است و از آن جمله است (مخزن الاسرار ص ۱۷۹):