نقل است که آتیلاآتیلاخان شمشیری داشت به نام [[مریخ|مارس]] (مارچ) که معتقد بود این شمشیر را خدای جنگ، [[مارس]]، به اووی هدیه کردهاست. داستان از این قرار است که روزی در دوران جوانی در دشتی تنها بود که طوفانی برپا شد. اووی برای پناه بردن به مکانی امن هراسان میدوید تا خود را به سرپناهی برساندمیرساند. در همین حین در مقابلبرابر پایش رعد و برقیرعدبرقی بر زمین نشت و آنچهآنچه باقیبر جای گذاشت یک شمشیرشمشیری بود با لبهای پهن که آن را مارس نام نهاد.<ref>[http://www.worldwideschool.org/library/books/hst/roman/TheDeclineandFallofTheRomanEmpire-3/chap28.html The History of the Decline and Fall of The Roman Empire - Vol 3 - Chapter XXXIV Part I<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> <!-- (او همواره از این شمشیر با غرور یاد میکرد و آن را نشانهای میدانست از برگزیده شدنش توسط خدای مارس برای هدایت و نجات قومش){{مدرک}} -->