کاربر:آرامشانه/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
حذف اصطلاحات جانبدارانه برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
ایجاد مقاله برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
خط ۱:
[[شورش]] [[بابیه|بابی]] اشاره به سلسله وقایعی دارد ،که توسط [[بابیان]] بین سالهای۱۸۴۶ تا ۱۸۴۹ ميلادي در ایران و توسط پیروان علی محمد [[سید علی محمد شیرازی|شیرازی]] رخ داده است. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همدانی،تاریخ جدید،}}</ref>''''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میرزا حسین زنجانی، تاریخ وقایع زنجان}}</ref>از''''' ''این سلسله وقایع می توان به شورش بزرگ [[بابیه|بابیها]] در [[شورش بابیان زنجان|زنجان]]، [[جنگ قلعه طبرسی|شورش]] [[جنگ قلعه طبرسی|قلعه]] [[جنگ قلعه طبرسی|طبرسی]]<nowiki/>مازندران، سالهای ۱۸۴۸-۱۸۴۹، و [[شورش بابیهای نیریز|شورش]] [[شورش بابیهای نیریز|نیریز]] فارس اشاره کرد. به غير از اينها، چهار شورش دیگر هم توسط [[بابيان]] در شیراز،قزوین،اصفهان (در سال ۱۸۴۶) و تهران (در سال ۱۸۵۲) اتفاق افتاده است'''.'''
published in Iranian Studies, 29:3-4, pages 339-362
1996 Winter/Fall}}</ref>
والبریج ،معتقد است که اگر [[بابیان]] اقدام به قیام مسلحانه و تصرف [[اسلحه]] خانه [[حکومت|حکومتی]] نمیکردند، حکومت مرکزی وحکومت محلّی [[زنجان]] ممانعت و مشکلی با [[عقاید]] متفاوت آنها نداشت و آن را میپذیرفت. ولی از آنجاکه [[بابیان]]، تحت تأثیر تفکرات [[سید علیمحمد باب|باب]]، درصدد کسب قدرت و تشکیل حکومت بابی در ایران بودند و در واقع حاکمیت ملی و [[امنیت]] کشور را هدف گرفته بودند، حکومت مرکزی به مقابله و سرکوب آنها برخاست؛ چراكه این اقدام ،مشروع و پذیرفته شده، در همه کشورها و مطابق با [[قوانین]] همه كشورها بوده است.<ref name=":0" />
به این ترتیب او نتيجه مي گيرد، تا زمانی که [[بهائیت|بهائیان]] به تکریم شورشیان مسلح [[بابیه|بابی]] پرداخته و از آنها با عنوان [[شهدای سبعه|شهدای]] خود یاد کنند، به لحاظ تاریخی و حقوقی، خود را در مقابل مردم و نظامات اجتماعی و قانونی کشور قرار داده، و نباید انتظار اعتماد، پذيرش يا تاييد عمومی را داشته باشند.<ref name=":0" />
'''ریشه''''' ''''' شورش بابیان در فرمانهای باب'''
بررسيهاي تاريخي درخصوص ريشه يابي [[شورش بابیهای نیریز|شورش]] [[شورش بابیان زنجان|بابيان]] نشان از آن دارد ،كه [[بابيان]] به طور [[خودمختاری|خودمختار]] دست به اين اقدامات نزدهاند ،بلكه اين كنش اجتماعي آنان، ريشه در فرمانها و دستوراتي داشته كه از رهبرشان فراگرفته بودند. [[شوقی افندی|شوقی]] [[شوقی افندی|افندی]] نیز دلیل شورش بابیان را در بیانات [[بابیه|باب]] می داند .{منبع} دراينجا به چند نمونه از فرمان [[سید علیمحمد باب|باب]] به [[شورش]] و [[کشتار]] غیر [[بابیان]] اشاره ميشود:
* در تفسیر سوره یوسف، [[سید علیمحمد باب|علی محمد شیرازی]] بیان کرده است؛ که به اذن خدا در روز ذکر با شمشیرهای برحق نازل شده و با کسانی که نسبت به او کفر بورزند خواهد جنگید. <ref>انا نحن ان شاء الله فی یوم الذکر لننزل علی سرائر حمراء و نقتلکم باذن الله باسیافنا علی الحق کما تکفرون وتعرضون عن کلمتنا اکبر هذا الفتی العربی الذی قد کان فی ام الکتاب علیا حکیما (تفسیر سوره یوسف.سوره الاشاره). ترجمه: همانا ما اگر خدا بخواهد درروز ذکر حتما نازل خواهیم شد بر تخت های قرمز و باشما به اذن خدا با شمشیرهای بر حق می جنگیم. همانطور که کفر ورزیدند و از کلمه اکبر با این جوان عربی که در ام الکتاب علی حکیم بوده است. روی گردانیدند.</ref>
* در جای دیگر از تفسیر سوره یوسف پیروان خود را به جنگ دعوت کرده و خطاب به آنان وعده می دهد که ده فرد صبور از شما توانایی مقابله با هزار نفر را دارند. <ref>یا ایها الحبیب حرض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشر رجال صابرون يغلبوا باذن الله ألفا…(تفسیر سوره يوسف،سوره قتال ۹۷) ترجمه:ای حبیب!مومنان را به جنگ دعوت کن که اگر در میان شما ده فرد صبور باشند.توانایی و تقابل پیروزی بر هزار نفر را دارند.</ref>
* [[سید علیمحمد باب|علی محمد]] پیروان خود را پس از اینکه کتاب ذکر به دست آنان رسید به قطع رابطه با همه دعوت میکند و اینکه سلاح بدست گرفته و جنگ و قتال در راه خدا براه اندازند. <ref>تفسیر سوره یوسف،سوره جهاد۱۰۰: (ترجمه) ای مومنان هنگامی که کتاب از سوی ذکر (یعنی باب)به شما رسید در راه خدا با همه کس قطع رابطه کنید و برای خدا سلاح بخرید تا در روزی که همگی جمع می شوید از آن استفاده کنید که جنگ و قتال به اذن خدا در این کتاب بزرگ او بر مومنان واجب شده است.</ref>
'''''نمونهای از شورشهای بابی'''''
شورشهایی که در تاریخ توسط بابیها رخ داده و در تاریخ ثبت شده عبارتند از: <ref name=":0" />
* ''شورش بابی در قلعه [[جنگ قلعه طبرسی|طبرستان]] مازندران ۱۸۴۸-۱۸۴۹میلادی.''
* ''شورش بابی در [[شورش
* ''شورش بابی [[شورش بابیهای نیریز|نیریز]] فارس ۱۸۵۰ میلادی.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محرابی، معین الدین (۱۹۹۴). «پیشگفتار». قرةالعین شاعره آزادیخواه و ملی ایران (به پارسی). آلمان: نشر رویش. ص. 12}}</ref>''
* ''حداقل چهار شورش کم اهمیت تر بابی در شیراز، قزوین، اصفهان در سال ۱۸۴۶ میلادی و در تهران ۱۸۵۲''
'''''قیام بابیان خراسان'''''
اولین شورش علنی بابیها در تابستان ۱۸۴۸(۱۲۶۳قمری) در مشهد اتفاق افتاد. در این واقعه یک گروه مسلح از بابیان با پرچم های سیاه، جنگ و پیکار را آغاز و از طریق مازندران به سمت غرب کشور حرکت کردند.
'''''شورش بابیان در مازندران'''''
شورش بابيان در مازندران به سال ۱۲۲۷ شمسي مصادف با ۱۸۵۰ ميلادي بازميگردد و از آنجايي آغاز مي شود كه، بابیان در نزدیکی بابل توقف و بر سر مقبره شیخ طبرسی برای خود استحکامات دفاعی بنا کردند. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملک خسروی، تاریخ}}</ref>برخی دیگر از بابیان نيز به تهیه سلاح و تمرین و آموزش جنگی پرداختند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زنجانی، وقایع، 17-18}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همدانی،تاریخ جدید، 142}}</ref><ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=هدایت، روضه، ج 10 ص 448}}</ref>3اين تشكيلات آنقدر گسترده شده بود كه يك سال طول كشيد تا نیروهای نظامی حکومت بتواند آنان را از آنجا بیرون کنند. اين اتفاق اما مصادف شد با درگذشت [[محمدشاه|محمد]] [[محمدشاه|شاه]] قاجار و به سلطنت رسیدن [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصرالدین]] میرزای جوان. ۱۸ ماه بعد از این شورش بود كه يك جنگ شهری در زنجان به رهبری حجت زنجانی كه خود از [[بابیان]] بود، رخ داد.<ref name=":0" />
'''''شورش بابیان زنجان'''''
بابیان، در زنجان در تاریخ ۵ مه ۱۸۵۰ میلادی (مصادف با ۱۲۲۹ هجري شمسي) مبادرت به قیام مسلحانه علیه فرماندار قاجاری شهر کردند. ۲۰۰۰ جنگجوی بابی به رهبری حجت زنجانی در بخشی از شهر سنگربندی کردند و ۹ ماه با ارتش و دولت جنگیدند. جنگي كه از بابيان قربانيان زيادي گرفت و در نهايت کمتر از ۱۰۰ نفر از آنان باقی ماند. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فاضل مازندرانی، ظهور الحق،ج3، ص 85-175}}</ref>از آنجاکه جاده اصلی بین تهران و تبریز از میان منطقه شورش بابیان می گذشت، این درگیری بر نظام حکومت تاثیر چشمگیری داشت. <ref name=":0" />
پرنس دالگورکی، سفیر و نماینده روسیه در تهران در تاریخ ۴ مارس ۱۸۴۹ میلادی در گزارش خود آورده است: در حقیقت شایعاتی بر سر زبانهاست که بابیها در زنجان با ۸۰۰ نیروی ورزیده ظاهر و با این حضورشان تهدیدی برای برهم زدن نظم عمومی شدهاند.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=موژان مومن ،بابیان صفحه ۱۱۴}}</ref><ref name=":0" /> او همچنين یک سال بعد در ۱۴ مارس ۱۸۵۰ میلادی گزارش ديگري نوشته است كه بخشي از آن را در ادامه ميخوانيد: تعداد بابیان در زنجان به ۲۰۰۰ نفر رسیده است و مطالبی که آنها در میان مردم منتشر میسازند، موجب تحریک و نارضایتی عمومی میگردد.<ref name=":1" /><ref name=":0" />
این فعالیت [[بابیان]] در منطقه [[استراتژیک|استراتژیکی]] چون زنجان زنگ خطر را برای مقامات کشور به صدا درآورد. [[امیراصلانخان نظامالدوله|امیر]] [[امیراصلانخان نظامالدوله|اصلان]] خان یکی از داییهای شاه به عنوان حاکم جدید زنجان تعیین، و مامور شد حجت را دستگیر و به تهران گسیل دارد ولی حاکم جدید کار چندانی نتوانست انجام دهد. گرچه جنگ [[بابیان]] در مازندران مسئولان را هوشیار کرده بود ، ولی حکومت تمام نیروهای مسلح خود را به خراسان اعزام کرده بود؛ تا از قیام بزرگی علیه شاه جدید پيشگيري كند و تا قبل از شدت یافتن تهدید زنجان حکومت برنامه خاصی نمیتوانست داشته باشد .<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سپهر، ناسخ التواریخ، ج 3 ص 90}}</ref><ref name=":2" /> ''[[سید علیمحمد باب|باب]] در راه انتقال به [[ماکو]] در مسیر [[زنجان]] ملاقات مخفیانهای با حجت زنجانی داشت. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عبدالاحد، یادداشت ها و خاطرات، ص 775}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همدانی، تاریخ جدید، 137-139 و 220-219}}</ref>''
دو ماه بعد از آغاز جنگ زنجان ، نيز خبر رسید که [[سید علیمحمد باب|باب]] در میدان تیر [[تبریز]]،کشته شده است. با مرگ باب دیگر امکان [[جهاد]] برای [[بابیان]] نبود. چرا که برای شروع جهاد برای [[بابیان]] اجازه [[سید علیمحمد باب|باب]] لازم بود. <ref name=":0" /> بنابراين [[استراتژی]] جنگ [[بابیان]] تغییر کرد. حجت در روز پس از اولین جنگ و درگیری، به اصرار دستیاران نظامیاش، دستور اشغال قلعه علیمردان خان، از استحکامات اصلی شهر زنجان را صادر کرد. انبار بزرگی از تجهیزات و سلاح دولتیان هم در آن قلعه به تصرف [[بابیان]] درآمد. <ref name=":0" />1 بنابر وقایع نگاری رسمی، بابیان روز بعد يعني یکشنبه، ۱۹ مه ۱۸۵۰ به خانه حاکم شهر حمله کردند. سفیر بریتانیا، نيز درباره اين رويداد مینویسد: دولت مرکزی پنج ساعت پس از دریافت خبر وقوع جنگ در زنجان یک گردان پیاده نظام به سمت زنجان روانه کرد. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گزارش شیل به پالمرستون، شماره 64، 25 مه 1850: 60151 5F}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مومن، بابیان، ص 115}}</ref>
'''''ترور افراد'''''
[[بابیه|بابی]] ها علاوه براین که منجر به بهم ریختگی کل کشور و به خطر افتادن امنیت کشور شده بودند؛ به [[ترور|ترورهای]] ديگري نیز دست زدند و به [[ترور]] افراد پرداختند. در ادامه برخی از افراد مشهور که توسط [[بابیه|بابی]] ها ترور شدند، اشاره شده است.
'''''ترور ناصرالدین شاه'''''
[[بابیان]] نه ماه بعد ازدرگیری [[نیریز|نیریز]] دست به اقدامی علیه [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصرالدین]] [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] زدند. انجمنی از [[بابیان]] در تهران به ریاست [[سلیمانخان|سلیمان]] [[سلیمانخان|خان]]، پسر [[سید یحیی دارابی|یحیی]] خان تصمیم گرفت [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] را ترور کند. در این طرح تمام جزییات کار اعم از محل [[ترور]]، زمان، نوع اسلحه و دیگر کارها طبق نقشه پیش بینی شد. دو نفر به نامهای محمد صادق و دیگری که نامش مورد اختلاف است ، در اين عمليات، نقش كليدي داشتند. روز ۲۸ شوال سال ۱۲۶۸ هجري قمري هنگامی که [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] عازم شکار بود، این دو به شکل شاکیان و دادخواهان در وسط راه داد و فریاد کنان از شاه [[دادخواهی]] کردند و وقتی به وی نزدیک شدند یکی با [[طپانچه]] و ديگري با [[خنجر]] به طرف شاه حمله کردند. شاه از خود دفاع میکرد که محمد مهدی تبریزی رئیس مشق شاه خود را رساند و نفر اول را بر زمین کوبید و دومی را مجروح ساخت. بعد از آرام شدن اوضاع نيز، نفر دوم به [[ترور]] اعتراف كرد .<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=]کتاب تاریخ جامع بهاییت، چاپ چهاردهم ۱۳۸۸ نشر مهر فام ،بهرام افراسیابی ،از صفحه ۲۳۶}}</ref>
امان الله شفا، مبلغ سابق [[بهائی (ابهامزدایی)|بهائی]] نيز معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ریزی و دستور شخص [[بهاءالله]] بوده است و صدها نفر، قربانی این نقشه او شدهاند. چون در غیر این صورت دلیلی برای مضطرب شدن و پناه جستن به [[سفارت روسیه در تهران|سفارت]] [[روسيه تزاري|روسيه]] وجود نداشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شفا، امان الله؛ نامه ای از سن پالو ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ۱۳۴۹ ، ص ۳۱۶}}</ref>
در عين حال روزنامه [[وقایعاتفاقیه (کتاب)|وقایع]] [[روزنامه وقایع اتفاقیه|اتفاقیه]] در شماره ۸۲ به گزارشي درباره اين حادثه پرداخت و نوشت: روضه الصفای ناصری جمعی که رئیس و قطب آنها {بابيان} ملاعلی نام ترشیزی بود و نیابت باب سابق را ادعا می نمود و خود را به حضرت عظیم ملقب داشته به همراه تنی چند از اصحاب [[سید علیمحمد باب|باب]] به این اقدام دست زدند كه يكي از آنها [[میرزا حسینعلی نوری|میرزا]] [[میرزا حسینعلی نوری|حسینعلی]] [[میرزا حسینعلی نوری|نوری]] بود و به [[حسنآباد و زرگنده|زرگنده]] (سفارت روس) فرار کرده بود. <ref>''محیط طباطبائی، "عظیم پس از باب و پیش از ازل" ، :ماهنامه "گوهر" سال 6 شماره 3 خرداد 1357 شماره مسلسل 63 صفحات 183-''</ref>
در فصل یازدهم از کتاب تاریخ باب، تألیف [[مسیو نیکلا|نیکلا]] ، [[کنسولگریها در تبریز|کنسول]] قدیم فرانسه در تبریز، که متن فرانسوي آن در پاریس و ترجمه فارسي آن توسط مرحوم همایون [[علیمحمد فرهوشی|فره وشی]] در تهران منتشر شده است ؛ نيز گزارشي آمده كه به اين موضوع ميپردازد. درواقع در اين فصل، گزارش رسمی سفارت فرانسه در [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] درباره شیخ عظیم آمده است و ميگويد كه شیخ علی ترشیزی بعد از مرگ [[سید علیمحمد باب|باب]]، ریاست اين مذهب را به دست گرفته و نیز اقرار کرده است که او به رفقای فداکارش امر کرده [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] را بکشند.<ref>''محیط طباطبائی، "عظیم پس از باب و پیش از ازل" ، :ماهنامه "گوهر" سال 6 شماره 3 خرداد 1357 شماره مسلسل 63 صفحات 183-''</ref>
'''''ترور ملا محمدتقی برغانی'''''
در نقل قولی از محمد مصطفی بغدادی [[بهائیت|بهائی]]، از همراهان [[طاهره قرةالعین|قرة]] [[طاهره قرةالعین|العین]] در آخرین سفر وی به [[قزوین]]، بیان شده که بی تردید قتل ملا [[محمدتقی برغانی|محمدتقی]] [[محمدتقی برغانی|برغانی]] توسط [[بابیان]] صورت گرفته و توطئه آن را [[طاهره قرةالعین|قرةالعین]] (از یاران خاص باب و جزء [[حروف حی|حروف]] [[حروف حی|حی]]) طراحی کرده بود. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=افنان،ابوالقاسم ؛چهار رساله تاریخی درباره قره العین ، آلمان،موسسه عصر جدید ،۱۵۶ بدیع ، ص۳۷}}</ref>گهرریز، نویسنده بهائی، در این باره می نویسد که [[طاهره قرةالعین|قرةالعین]] در رابطه با ترور عمو و پدر شوهر سابقش، بازداشت و در نهايت با تلاش های [[بهاءالله]] آزاد شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گهریز، هوشنگ؛ حروف حی،دهلی نو، مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت ،۱۹۹۳،ص ۱۰۹}}</ref>
'''''تاثیر اقدامات تروریستی-شورشی بابیان'''''
عملکرد و اقدامات [[تروریستی]] ، جنبش [[بابیه|بابی]] علیه حاکمیت و مردم، صرف نظر از صداقت یا عدم صداقت [[بابیان]] و یا میزان [[مشروعیت]] اعتراضات آنان ، باید به آن پایان داده می شد ؛ تا حکومت بتواند پایههای داخلی خود را محکم کند. جنگ و کارزار [[زنجان]]، [[امیرکبیر|امیر]] [[امیرکبیر|کبیر]]، صدر اعظم شاه جوان تازه به تخت نشسته را برای کیفر و [[اعدام]] [[سید علیمحمد باب|باب]] مصمم ساخت. تاثیر این نبرد به مردم [[شهر زنجان|شهرزنجان]] ودولتیان ملموس بود. بخش بزرگی از شهر زنجان ویرانه شد. <ref name=":0" />
زمانی که [[ادوارد براون|ادوارد]] [[ادوارد براون|براون]] سی سال پس از جنگ و کارزار از [[زنجان]] بازدید کرد هنوز خرابی ها به طور کامل بازسازی نشده بود. [[زنجان]] همچون [[طبرستان|طبرسی]] یا [[نیریز|نیریز]] نقطه دور دستی نبود و هر ایرانی که به [[تهران]] و [[تبریز]] سفر می کرد شبی را در [[زنجان]] میماند و چیزهایی میشنید. نتیجه کار هم سخت شدن موضع دولت [[قاجاریان|قاجار]] ایران در برابر [[بابیان]] در سایر مناطق و رويكرد و رفتار مشابه نسبت به سایر جنبشهای مردمی بود. <ref name=":0" />
==منابع==
{{پانویس}}
[[شورش]] [[بابیه|بابی]] اشاره به سلسله وقایعی دارد ،که توسط [[بابیان]] بین سالهای۱۸۴۶ تا ۱۸۴۹ ميلادي در ایران و توسط پیروان علی محمد [[سید علی محمد شیرازی|شیرازی]] رخ داده است. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همدانی،تاریخ جدید،}}</ref>''''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میرزا حسین زنجانی، تاریخ وقایع زنجان}}</ref>از''''' ''این سلسله وقایع می توان به شورش بزرگ [[بابیه|بابیها]] در [[شورش بابیان زنجان|زنجان]]، [[جنگ قلعه طبرسی|شورش]] [[جنگ قلعه طبرسی|قلعه]] [[جنگ قلعه طبرسی|طبرسی]]<nowiki/>مازندران، سالهای ۱۸۴۸-۱۸۴۹، و [[شورش بابیهای نیریز|شورش]] [[شورش بابیهای نیریز|نیریز]] فارس اشاره کرد. به غير از اينها، چهار شورش دیگر هم توسط [[بابيان]] در شیراز،قزوین،اصفهان (در سال ۱۸۴۶) و تهران (در سال ۱۸۵۲) اتفاق افتاده است'''.'''
به عقیده [[عباس امانت|عباس]] [[عباس امانت|امانت]]، استاد تاريخ بهایی، شورش [[بابیان]] ، مثالی از اقدامات تند و خشونت آمیز در چارچوب تعارضات دینی در ایران به حساب ميآيد؛ که خارج از قواعد و چارچوب شناخته شده ،در حوزه چالشهای دینی در غرب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عباس امانت ، قیام و تجدید حیات & Revival Resurrection}}</ref>جان [[جان والبریج|والبریج]] نيز به عنوان یک تاریخ دان در تاریخ معاصر ایران و [[خاورمیانه]] در بررسی [[شورش بابیان زنجان|شورش]] [[شورش بابیان زنجان|بابیان]] در زنجان، علت اين درگیریها، و خشونت دولت [[قاجاریان|قاجار]] ،با [[بابیان]] در [[زنجان]] را، نه عقاید و باور و دیدگاه و مشرب آنها، بلکه ، اقدامات افراطی [[تروریستی]] و قیامهاي مسلحانه [[بابیان]] بیان میکند. والبریج در زمان نگارش این پژوهش خود در آيين [[بهائیت|بهایی]] بوده است. <ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=The Babi Uprising in Zanjan by John Walbridge
published in Iranian Studies, 29:3-4, pages 339-362
1996 Winter/Fall}}</ref>
والبریج ،معتقد است که اگر [[بابیان]] اقدام به قیام مسلحانه و تصرف [[اسلحه]] خانه [[حکومت|حکومتی]] نمیکردند، حکومت مرکزی وحکومت محلّی [[زنجان]] ممانعت و مشکلی با [[عقاید]] متفاوت آنها نداشت و آن را میپذیرفت. ولی از آنجاکه [[بابیان]]، تحت تأثیر تفکرات [[سید علیمحمد باب|باب]]، درصدد کسب قدرت و تشکیل حکومت بابی در ایران بودند و در واقع حاکمیت ملی و [[امنیت]] کشور را هدف گرفته بودند، حکومت مرکزی به مقابله و سرکوب آنها برخاست؛ چراكه این اقدام ،مشروع و پذیرفته شده، در همه کشورها و مطابق با [[قوانین]] همه كشورها بوده است.<ref name=":0" />
به این ترتیب او نتيجه مي گيرد، تا زمانی که [[بهائیت|بهائیان]] به تکریم شورشیان مسلح [[بابیه|بابی]] پرداخته و از آنها با عنوان [[شهدای سبعه|شهدای]] خود یاد کنند، به لحاظ تاریخی و حقوقی، خود را در مقابل مردم و نظامات اجتماعی و قانونی کشور قرار داده، و نباید انتظار اعتماد، پذيرش يا تاييد عمومی را داشته باشند.<ref name=":0" />
'''ریشه''''' ''''' شورش بابیان در فرمانهای باب'''
بررسيهاي تاريخي درخصوص ريشه يابي [[شورش بابیهای نیریز|شورش]] [[شورش بابیان زنجان|بابيان]] نشان از آن دارد ،كه [[بابيان]] به طور [[خودمختاری|خودمختار]] دست به اين اقدامات نزدهاند ،بلكه اين كنش اجتماعي آنان، ريشه در فرمانها و دستوراتي داشته كه از رهبرشان فراگرفته بودند. [[شوقی افندی|شوقی]] [[شوقی افندی|افندی]] نیز دلیل شورش بابیان را در بیانات [[بابیه|باب]] می داند .{منبع} دراينجا به چند نمونه از فرمان [[سید علیمحمد باب|باب]] به [[شورش]] و [[کشتار]] غیر [[بابیان]] اشاره ميشود:
* در تفسیر سوره یوسف، [[سید علیمحمد باب|علی محمد شیرازی]] بیان کرده است؛ که به اذن خدا در روز ذکر با شمشیرهای برحق نازل شده و با کسانی که نسبت به او کفر بورزند خواهد جنگید. <ref>انا نحن ان شاء الله فی یوم الذکر لننزل علی سرائر حمراء و نقتلکم باذن الله باسیافنا علی الحق کما تکفرون وتعرضون عن کلمتنا اکبر هذا الفتی العربی الذی قد کان فی ام الکتاب علیا حکیما (تفسیر سوره یوسف.سوره الاشاره). ترجمه: همانا ما اگر خدا بخواهد درروز ذکر حتما نازل خواهیم شد بر تخت های قرمز و باشما به اذن خدا با شمشیرهای بر حق می جنگیم. همانطور که کفر ورزیدند و از کلمه اکبر با این جوان عربی که در ام الکتاب علی حکیم بوده است. روی گردانیدند.</ref>
* در جای دیگر از تفسیر سوره یوسف پیروان خود را به جنگ دعوت کرده و خطاب به آنان وعده می دهد که ده فرد صبور از شما توانایی مقابله با هزار نفر را دارند. <ref>یا ایها الحبیب حرض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشر رجال صابرون يغلبوا باذن الله ألفا…(تفسیر سوره يوسف،سوره قتال ۹۷) ترجمه:ای حبیب!مومنان را به جنگ دعوت کن که اگر در میان شما ده فرد صبور باشند.توانایی و تقابل پیروزی بر هزار نفر را دارند.</ref>
* [[سید علیمحمد باب|علی محمد]] پیروان خود را پس از اینکه کتاب ذکر به دست آنان رسید به قطع رابطه با همه دعوت میکند و اینکه سلاح بدست گرفته و جنگ و قتال در راه خدا براه اندازند. <ref>تفسیر سوره یوسف،سوره جهاد۱۰۰: (ترجمه) ای مومنان هنگامی که کتاب از سوی ذکر (یعنی باب)به شما رسید در راه خدا با همه کس قطع رابطه کنید و برای خدا سلاح بخرید تا در روزی که همگی جمع می شوید از آن استفاده کنید که جنگ و قتال به اذن خدا در این کتاب بزرگ او بر مومنان واجب شده است.</ref>
'''''نمونهای از شورشهای بابی'''''
شورشهایی که در تاریخ توسط بابیها رخ داده و در تاریخ ثبت شده عبارتند از: <ref name=":0" />
* ''شورش بابی در قلعه [[جنگ قلعه طبرسی|طبرستان]] مازندران ۱۸۴۸-۱۸۴۹میلادی.''
* ''شورش بابی در [[شورش بابیان زنجان|زنجان]] تاریخ۵ مه ۱۸۵۰ میلادی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محرابی، معین الدین (۱۹۹۴). «پیشگفتار». قرةالعین شاعره آزادیخواه و ملی ایران (به پارسی). آلمان: نشر رویش. ص. ۱۱۵}}</ref>''
* ''شورش بابی [[شورش بابیهای نیریز|نیریز]] فارس ۱۸۵۰ میلادی.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محرابی، معین الدین (۱۹۹۴). «پیشگفتار». قرةالعین شاعره آزادیخواه و ملی ایران (به پارسی). آلمان: نشر رویش. ص. 12}}</ref>''
* ''حداقل چهار شورش کم اهمیت تر بابی در شیراز، قزوین، اصفهان در سال ۱۸۴۶ میلادی و در تهران ۱۸۵۲''
'''''قیام بابیان خراسان'''''
اولین شورش علنی بابیها در تابستان ۱۸۴۸(۱۲۶۳قمری) در مشهد اتفاق افتاد. در این واقعه یک گروه مسلح از بابیان با پرچم های سیاه، جنگ و پیکار را آغاز و از طریق مازندران به سمت غرب کشور حرکت کردند.
'''''شورش بابیان در مازندران'''''
شورش بابيان در مازندران به سال ۱۲۲۷ شمسي مصادف با ۱۸۵۰ ميلادي بازميگردد و از آنجايي آغاز مي شود كه، بابیان در نزدیکی بابل توقف و بر سر مقبره شیخ طبرسی برای خود استحکامات دفاعی بنا کردند. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ملک خسروی، تاریخ}}</ref>برخی دیگر از بابیان نيز به تهیه سلاح و تمرین و آموزش جنگی پرداختند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زنجانی، وقایع، 17-18}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همدانی،تاریخ جدید، 142}}</ref><ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=هدایت، روضه، ج 10 ص 448}}</ref>3اين تشكيلات آنقدر گسترده شده بود كه يك سال طول كشيد تا نیروهای نظامی حکومت بتواند آنان را از آنجا بیرون کنند. اين اتفاق اما مصادف شد با درگذشت [[محمدشاه|محمد]] [[محمدشاه|شاه]] قاجار و به سلطنت رسیدن [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصرالدین]] میرزای جوان. ۱۸ ماه بعد از این شورش بود كه يك جنگ شهری در زنجان به رهبری حجت زنجانی كه خود از [[بابیان]] بود، رخ داد.<ref name=":0" />
'''''شورش بابیان زنجان'''''
بابیان، در زنجان در تاریخ ۵ مه ۱۸۵۰ میلادی (مصادف با ۱۲۲۹ هجري شمسي) مبادرت به قیام مسلحانه علیه فرماندار قاجاری شهر کردند. ۲۰۰۰ جنگجوی بابی به رهبری حجت زنجانی در بخشی از شهر سنگربندی کردند و ۹ ماه با ارتش و دولت جنگیدند. جنگي كه از بابيان قربانيان زيادي گرفت و در نهايت کمتر از ۱۰۰ نفر از آنان باقی ماند. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فاضل مازندرانی، ظهور الحق،ج3، ص 85-175}}</ref>از آنجاکه جاده اصلی بین تهران و تبریز از میان منطقه شورش بابیان می گذشت، این درگیری بر نظام حکومت تاثیر چشمگیری داشت. <ref name=":0" />
پرنس دالگورکی، سفیر و نماینده روسیه در تهران در تاریخ ۴ مارس ۱۸۴۹ میلادی در گزارش خود آورده است: در حقیقت شایعاتی بر سر زبانهاست که بابیها در زنجان با ۸۰۰ نیروی ورزیده ظاهر و با این حضورشان تهدیدی برای برهم زدن نظم عمومی شدهاند.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=موژان مومن ،بابیان صفحه ۱۱۴}}</ref><ref name=":0" /> او همچنين یک سال بعد در ۱۴ مارس ۱۸۵۰ میلادی گزارش ديگري نوشته است كه بخشي از آن را در ادامه ميخوانيد: تعداد بابیان در زنجان به ۲۰۰۰ نفر رسیده است و مطالبی که آنها در میان مردم منتشر میسازند، موجب تحریک و نارضایتی عمومی میگردد.<ref name=":1" /><ref name=":0" />
این فعالیت [[بابیان]] در منطقه [[استراتژیک|استراتژیکی]] چون زنجان زنگ خطر را برای مقامات کشور به صدا درآورد. [[امیراصلانخان نظامالدوله|امیر]] [[امیراصلانخان نظامالدوله|اصلان]] خان یکی از داییهای شاه به عنوان حاکم جدید زنجان تعیین، و مامور شد حجت را دستگیر و به تهران گسیل دارد ولی حاکم جدید کار چندانی نتوانست انجام دهد. گرچه جنگ [[بابیان]] در مازندران مسئولان را هوشیار کرده بود ، ولی حکومت تمام نیروهای مسلح خود را به خراسان اعزام کرده بود؛ تا از قیام بزرگی علیه شاه جدید پيشگيري كند و تا قبل از شدت یافتن تهدید زنجان حکومت برنامه خاصی نمیتوانست داشته باشد .<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سپهر، ناسخ التواریخ، ج 3 ص 90}}</ref><ref name=":2" /> ''[[سید علیمحمد باب|باب]] در راه انتقال به [[ماکو]] در مسیر [[زنجان]] ملاقات مخفیانهای با حجت زنجانی داشت. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عبدالاحد، یادداشت ها و خاطرات، ص 775}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همدانی، تاریخ جدید، 137-139 و 220-219}}</ref>''
دو ماه بعد از آغاز جنگ زنجان ، نيز خبر رسید که [[سید علیمحمد باب|باب]] در میدان تیر [[تبریز]]،کشته شده است. با مرگ باب دیگر امکان [[جهاد]] برای [[بابیان]] نبود. چرا که برای شروع جهاد برای [[بابیان]] اجازه [[سید علیمحمد باب|باب]] لازم بود. <ref name=":0" /> بنابراين [[استراتژی]] جنگ [[بابیان]] تغییر کرد. حجت در روز پس از اولین جنگ و درگیری، به اصرار دستیاران نظامیاش، دستور اشغال قلعه علیمردان خان، از استحکامات اصلی شهر زنجان را صادر کرد. انبار بزرگی از تجهیزات و سلاح دولتیان هم در آن قلعه به تصرف [[بابیان]] درآمد. <ref name=":0" />1 بنابر وقایع نگاری رسمی، بابیان روز بعد يعني یکشنبه، ۱۹ مه ۱۸۵۰ به خانه حاکم شهر حمله کردند. سفیر بریتانیا، نيز درباره اين رويداد مینویسد: دولت مرکزی پنج ساعت پس از دریافت خبر وقوع جنگ در زنجان یک گردان پیاده نظام به سمت زنجان روانه کرد. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گزارش شیل به پالمرستون، شماره 64، 25 مه 1850: 60151 5F}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مومن، بابیان، ص 115}}</ref>
از آنجاكه مقامات کشوری کاملا احساس خطر میکردند، وقتي ماهیت گروه و حرکت [[بابیان]] را شناختند، نیز به طور جدی و سیستماتیک اقدام به مقابله با آنها کردند. هدف [[قشون]] دولتی پایان دادن به تهدید نظامی [[بابیان]] در مسیر تهران تبریز بود . <ref name=":0" /> [[ادوارد براون|ادوارد براون]] میگوید: در تابستان ۱۸۵۰ میلادی در حالیکه محاصره زنجان در حال پیشرفت بود، شورش [[بابیه|بابی]] دیگری در [[نیریز|نیریز]] در جنوب ایران روی داد. دولت تصمیم گرفته بود که جنبش [[بابیه|بابی]] را ریشه کن کند. [[سید علیمحمد باب|باب]] که اکنون محکوم به بیش از سه سال حبس شدید در [[ماکو]] و [[قلعه چهریق|قلعه]] [[قلعه چهریق|چهریق]] شده بود، عملاً نمیتوانست به طور مستقیم مسئول گرایش به مقاومت مسلحانه احتمالی توسط پیروانش در نظر گرفته شود. با این وجود دولت او را سرچشمه آن تعالیمی میدانست که کل امپراطوری ایران را دچار تشنج کرده بود و تصمیم به مــرگ او گرفت. درست در روز کشتهشدن باب [[قیام]] نیریز و چندین هفته بعد درگیری زنجان ، سرکوب شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=[51] Stenstrand'S, August J; Browne, Edward G (2006). "BABISM". In al-Ahari, Muhammad Abdullah. THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN. Daltaban Peyrevi. Chicago: Magribine Press. p. ۴۴. ISBN 1-56316-953-3.}}</ref>''
'''''ترور افراد'''''
[[بابیه|بابی]] ها علاوه براین که منجر به بهم ریختگی کل کشور و به خطر افتادن امنیت کشور شده بودند؛ به [[ترور|ترورهای]] ديگري نیز دست زدند و به [[ترور]] افراد پرداختند. در ادامه برخی از افراد مشهور که توسط [[بابیه|بابی]] ها ترور شدند، اشاره شده است.
'''''ترور ناصرالدین شاه'''''
[[بابیان]] نه ماه بعد ازدرگیری [[نیریز|نیریز]] دست به اقدامی علیه [[ناصرالدینشاه قاجار|ناصرالدین]] [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] زدند. انجمنی از [[بابیان]] در تهران به ریاست [[سلیمانخان|سلیمان]] [[سلیمانخان|خان]]، پسر [[سید یحیی دارابی|یحیی]] خان تصمیم گرفت [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] را ترور کند. در این طرح تمام جزییات کار اعم از محل [[ترور]]، زمان، نوع اسلحه و دیگر کارها طبق نقشه پیش بینی شد. دو نفر به نامهای محمد صادق و دیگری که نامش مورد اختلاف است ، در اين عمليات، نقش كليدي داشتند. روز ۲۸ شوال سال ۱۲۶۸ هجري قمري هنگامی که [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] عازم شکار بود، این دو به شکل شاکیان و دادخواهان در وسط راه داد و فریاد کنان از شاه [[دادخواهی]] کردند و وقتی به وی نزدیک شدند یکی با [[طپانچه]] و ديگري با [[خنجر]] به طرف شاه حمله کردند. شاه از خود دفاع میکرد که محمد مهدی تبریزی رئیس مشق شاه خود را رساند و نفر اول را بر زمین کوبید و دومی را مجروح ساخت. بعد از آرام شدن اوضاع نيز، نفر دوم به [[ترور]] اعتراف كرد .<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=]کتاب تاریخ جامع بهاییت، چاپ چهاردهم ۱۳۸۸ نشر مهر فام ،بهرام افراسیابی ،از صفحه ۲۳۶}}</ref>
امان الله شفا، مبلغ سابق [[بهائی (ابهامزدایی)|بهائی]] نيز معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ریزی و دستور شخص [[بهاءالله]] بوده است و صدها نفر، قربانی این نقشه او شدهاند. چون در غیر این صورت دلیلی برای مضطرب شدن و پناه جستن به [[سفارت روسیه در تهران|سفارت]] [[روسيه تزاري|روسيه]] وجود نداشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شفا، امان الله؛ نامه ای از سن پالو ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ۱۳۴۹ ، ص ۳۱۶}}</ref>
در عين حال روزنامه [[وقایعاتفاقیه (کتاب)|وقایع]] [[روزنامه وقایع اتفاقیه|اتفاقیه]] در شماره ۸۲ به گزارشي درباره اين حادثه پرداخت و نوشت: روضه الصفای ناصری جمعی که رئیس و قطب آنها {بابيان} ملاعلی نام ترشیزی بود و نیابت باب سابق را ادعا می نمود و خود را به حضرت عظیم ملقب داشته به همراه تنی چند از اصحاب [[سید علیمحمد باب|باب]] به این اقدام دست زدند كه يكي از آنها [[میرزا حسینعلی نوری|میرزا]] [[میرزا حسینعلی نوری|حسینعلی]] [[میرزا حسینعلی نوری|نوری]] بود و به [[حسنآباد و زرگنده|زرگنده]] (سفارت روس) فرار کرده بود. <ref>''محیط طباطبائی، "عظیم پس از باب و پیش از ازل" ، :ماهنامه "گوهر" سال 6 شماره 3 خرداد 1357 شماره مسلسل 63 صفحات 183-''</ref>
در فصل یازدهم از کتاب تاریخ باب، تألیف [[مسیو نیکلا|نیکلا]] ، [[کنسولگریها در تبریز|کنسول]] قدیم فرانسه در تبریز، که متن فرانسوي آن در پاریس و ترجمه فارسي آن توسط مرحوم همایون [[علیمحمد فرهوشی|فره وشی]] در تهران منتشر شده است ؛ نيز گزارشي آمده كه به اين موضوع ميپردازد. درواقع در اين فصل، گزارش رسمی سفارت فرانسه در [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] درباره شیخ عظیم آمده است و ميگويد كه شیخ علی ترشیزی بعد از مرگ [[سید علیمحمد باب|باب]]، ریاست اين مذهب را به دست گرفته و نیز اقرار کرده است که او به رفقای فداکارش امر کرده [[ناصرالدینشاه قاجار|شاه]] را بکشند.<ref>''محیط طباطبائی، "عظیم پس از باب و پیش از ازل" ، :ماهنامه "گوهر" سال 6 شماره 3 خرداد 1357 شماره مسلسل 63 صفحات 183-''</ref>
'''''ترور ملا محمدتقی برغانی'''''
در نقل قولی از محمد مصطفی بغدادی [[بهائیت|بهائی]]، از همراهان [[طاهره قرةالعین|قرة]] [[طاهره قرةالعین|العین]] در آخرین سفر وی به [[قزوین]]، بیان شده که بی تردید قتل ملا [[محمدتقی برغانی|محمدتقی]] [[محمدتقی برغانی|برغانی]] توسط [[بابیان]] صورت گرفته و توطئه آن را [[طاهره قرةالعین|قرةالعین]] (از یاران خاص باب و جزء [[حروف حی|حروف]] [[حروف حی|حی]]) طراحی کرده بود. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=افنان،ابوالقاسم ؛چهار رساله تاریخی درباره قره العین ، آلمان،موسسه عصر جدید ،۱۵۶ بدیع ، ص۳۷}}</ref>گهرریز، نویسنده بهائی، در این باره می نویسد که [[طاهره قرةالعین|قرةالعین]] در رابطه با ترور عمو و پدر شوهر سابقش، بازداشت و در نهايت با تلاش های [[بهاءالله]] آزاد شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گهریز، هوشنگ؛ حروف حی،دهلی نو، مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت ،۱۹۹۳،ص ۱۰۹}}</ref>
'''''تاثیر اقدامات تروریستی-شورشی بابیان'''''
عملکرد و اقدامات [[تروریستی]] ، جنبش [[بابیه|بابی]] علیه حاکمیت و مردم، صرف نظر از صداقت یا عدم صداقت [[بابیان]] و یا میزان [[مشروعیت]] اعتراضات آنان ، باید به آن پایان داده می شد ؛ تا حکومت بتواند پایههای داخلی خود را محکم کند. جنگ و کارزار [[زنجان]]، [[امیرکبیر|امیر]] [[امیرکبیر|کبیر]]، صدر اعظم شاه جوان تازه به تخت نشسته را برای کیفر و [[اعدام]] [[سید علیمحمد باب|باب]] مصمم ساخت. تاثیر این نبرد به مردم [[شهر زنجان|شهرزنجان]] ودولتیان ملموس بود. بخش بزرگی از شهر زنجان ویرانه شد. <ref name=":0" />
زمانی که [[ادوارد براون|ادوارد]] [[ادوارد براون|براون]] سی سال پس از جنگ و کارزار از [[زنجان]] بازدید کرد هنوز خرابی ها به طور کامل بازسازی نشده بود. [[زنجان]] همچون [[طبرستان|طبرسی]] یا [[نیریز|نیریز]] نقطه دور دستی نبود و هر ایرانی که به [[تهران]] و [[تبریز]] سفر می کرد شبی را در [[زنجان]] میماند و چیزهایی میشنید. نتیجه کار هم سخت شدن موضع دولت [[قاجاریان|قاجار]] ایران در برابر [[بابیان]] در سایر مناطق و رويكرد و رفتار مشابه نسبت به سایر جنبشهای مردمی بود. <ref name=":0" />
==منابع==
{{پانویس}}
==منابع==
{{پانویس}}
|