سبکی تحملناپذیر هستی (فیلم): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:فیلمهای شهوانی دهه ۱۹۸۰ (میلادی)+رده:فیلمهای به تهیهکنندگی سائول زانتز+رده:فیلمهای با زمینههای مربوط به بیخدایی |
←داستان فیلم: اصلاح برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۳:
== داستان فیلم ==
اسپویل اسپویل اسپویل
بهار [[پراگ]]، سال ۱۹۶۸. «توماس» (دی لوئیس)، جراح برجستهای که علاقه خاصی به جنس مقابل دارد، اصول و قواعد خاص خود را نیز در این زمینه دارد: لذتببر، ولی هرگز عاشق نشو. او که برای انجام یک عمل جراحی به خارج شهر رفته با «ترزا» (بینوش) که در یک [[رستوران]] کار میکند آشنا میشود. در پراگ نیز «سابینا» (اولین)، زن جوان نقاشی که پیرو همان فلسفهٔ زندگی «توماس» است، در انتظار او است. دیری نمیگذرد که «ترزا»ی خجالتی از خود دل و جرأتی نشان میدهد و به پراگ و به سراغ «توماس» میرود و پیش او میماند. «توماس»، «سابینا» را راضی میکند تا به «ترزا» [[عکاسی]] یاد دهد. «توماس» خیال دارد مطلب تندی را در باب مقایسه «اودیپ» [که وقتی متوجه گناه خود شد، چشمهایش را به خاطر عذاب وجدان کور کرد] با هم پالکیهای سابق «استالین» که به خطاهائی واهی اعتراف کردند، منتشر کند. گرچه «ترزا» و «توماس» ازدواج میکنند اما «توماس» به بیوفائیهایش ادامه میدهد. وقتی تانکهای روسی وارد پراگ میشوند، زندگیشان تغییر میکند. اما «ترزا» به استقبال خطر میرود و عکسهائی مستند میگیرد و حتی دستگیر میشود. «سابینا» (و به دنبالش «ترزا» «توماس») به ژنو فرار میکند. سردبیر یک روزنامه از عکسهای «ترزا» تعریف میکند ولی چیزی نمیگذرد که تاریخ مصرفشان تمام میشود و حالا همه بهدنبال عکس پریرویان یا طبیعت هستند. «سابینا» مدل عکاسی «ترزا» میشود و دوستی دو زن شکل جدیدی به خود میگیرد. «سابینا» به ایالات متحده نقل مکان میکند. «ترزا» که میترسد مبادا سربار «توماس» باشد، به پراک باز میگردد. «توماس» هم که به وابستگیاش به او پی برده، به دنبالش به پراگ میرود. مأموران مرزی دوربین «ترزا» و گذرنامه «توماس» را توقیف میکنند. از آنجا که «توماس» قاطعانه از مقاله اودیپیاش دفاع کرده و حاضر نیست حرفهایش را پس بگیرد، تنزل مقام میگیرد و ابتدا پزشک عمومی و سپس شیشه پاککن میشود. «ترزا» نیز در فروشگاهی خفه و بیروح کار میکند که نظافتچیاش، سفیر سابق [[چکسلواکی]] در اتریش است. «توماس» و «ترزا» پایتخت پارانویائی را به مقصد روستائی ترک میکنند. مرگ سگشان برای مدت زمانی کوتاه زندگی شاد روستائیشان را تلخ میکند. پس از آنکه «توماس» دست یک کشاورز را جا میاندازد، همگی سوار بر کامیونی به مجلس جشنی روستائی میروند. در کالیفرنیا «سابینا» خبر مرگ دوستانش را (که موقع بازگشت از جشن در تصادف اتوموبیل کشته شدهاند) میشنود.
|