دارابنامه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Behaafarid (بحث | مشارکتها) |
Behaafarid (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۰:
پیرنگ: داراب پس از سالها دوری از ایران و فرمانروایی بر جزایر ماورای بحار به ایران باز میآید تا مادرش همای را که بر دست قیصر مستأصل شدهاست و لشکر بر او شوریدهاند فریاد رسد. همای را در بند کشیدهاند و سوی قیصر میبرند که داراب در میرسد:
«همای نعرهای بزد که ای جان مادر، مادر را دریاب که بر من رحم نکردند. داراب که این بشنید یک نعره بزد و چوب بر بالای سر برآورد و سواری را چنان بزد که مرد و اسپ را به هم در شکست به یک زخم و روی به کوهآسا آورد و دست را بالاکرد تا او را بزند. کوهآسا بگریخت و روی در آن کوه نهاد. و [داراب] خلقی را بکشت و همای را از دست ایشان بستد و روی به کوه آورد و به گوشهای بیرون رفت و هر که پیش میآمد با آن چوب میزد و مرد و اسپ را میکشت تا همه به هزیمت رفتند. آنگاه پیش مادر بنشست، همای بیهوش شده بود، وی دستوپای مادر باز میکرد و میگریست و اشک داراب بر روی همای میچکید. همای چشم باز کرد و فرزند را دید که در پیش وی نشستهاست. دیگر باره بیهوش شد. سر بر کنار فرزند نهاده بود و میگریست. داراب گفت ای مادر چندین مگری.»<ref>طرسوسی،
==پانویس==
|