آمادئو مودیلیانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوند بیش از حد به ویکیهای دیگر |
|||
خط ۱۱:
| تولد = {{تولد|۱۸۸۴|۷|۱۲}}
| شهر تولد= [[لیورنو]]، [[توسکانی]]
| کشور تولد= [[پادشاهی ایتالیا|ایتالیا]]
| وفات = {{مرگ و سن|۱۹۲۰|۱|۲۴|۱۸۸۴|۷|۱۲}}
| شهر مرگ = [[پاریس]]
| کشور مرگ = [[جمهوری سوم فرانسه|فرانسه]]
| علت مرگ =
| مدفن =
خط ۳۶:
| آثار برجسته =
| تحصیلات =
| دانشگاه = [[دانشکده هنرهای زیبای فلورانس]]
| آموزش =
| تأثیرپذیرفته از =
خط ۵۸:
مودیلیانی فرزند فلامینیو مودیلیانی و همسرش یوجنیا گارسین بود. مادر مودیلیانی در [[مارسی]] به دنیا آمد و بزرگ شد. او از اعقاب خانوادهای از یهودیان سفاردیم بود که روشنفکری و حکمت در آن سابقهای طولانی داشت. خانواده گارسین مردمانی تحصیل کرده بودند معمولاً به چند زبان صحبت میکردند و در مورد قوانین مذهبیشان اطلاعات کاملی داشتند. شجره این خانواده تا [[باروخ اسپینوزا]] فیلسوف [[هلند]]ی قرن هفدهم قابل تعقیب است. ظاهراً شغل خانوادگی صرافی بود. مؤسسه صرافی آنها در لیورنو، لندن، تونس و مارسی شعبه داشت. اوضاع اقتصادی خانواده دچار فراز و نشیب فراوانی بود. گاه زندگیشان غرق بریز و بپاش بود و گاهی اعضای خانواده با اوضاع سهمگین مالی دست و پنجه نرم میکردند.{{سخ}}
فلامینیو مودیلیانی پدر آمادئو، از خانوادهای میآمد که تاجران و کارآفرینان موفقی را پرورش داده بود. خانواده مودیلیانی برخلاف گارسینها چندان دغدغه فرهنگ نداشت. دغدغه آنها تجارت و سرمایهگذاری بود، ثروت خانواده از استخراج معدن در ناحیه [[ساردنی]] در [[توسکانی]] و صادرات انواع سنگ معدن حاصل شده بود. هنگامی که دو خانواده نامزدی فرزندانشان را اعلام کردند، فلامینیو یک مهندس معدن ثروتمند و جوان بود که معدن خانوادگی در ساردنی و دارستان چند ده هزار جریبی خانواده را مدیریت میکرد. فلامینیو در مدیریت حرفههای جنگلداری و کشاورزی نیز توانمند بود. اما حرفه مودیلیانی در پی کاهش شدید قیمت فلزات به ورشکستی کشید. اینبار مادر خوش قریحه خانواده بود که از روابطش استفاده کرد تا مدرسهای تأسیس کند. او با کمک دو خواهرش مدرسه را به یک مؤسسه فرهنگی سودآور تبدیل کرد.{{سخ}}
مودیلیانی چهارمین فرزند خانواده بود او ارتباط نزدیک خاصی با مادرش داشت. یوجینیا تا۱۰ سالگیِ آمادئو، در خانه به او درس میداد. او بعد از یک حملهٔ [[ورم ریه]] در سن ۱۱ سالگی با مشکلات مزاجی درگیر بود و بعدها دچار [[تب تیفویید]] نیز شد. وقتی آمادئو تقریباً ۱۶ ساله بود دوباره دچار ورم ریه شد. در این زمان او به [[سل]] دچار شد. عاقبت همین مرض جان او را گرفت. هر بار مادر او بود که با مراقبتهای بسیار شدید او را از این مرحله نجات میداد. بعد از اینکه مودیلیانی از دومین زورآزمایی با ورم ریه پیروز بیرون آمد، مادرش او را ابتدا به سفری به جنوب ایتالیا برد: [[ناپل]]، [[کاپری]]، [[رم]] و [[
مادر به طرق مختلف در انتخاب هنر به عنوان شغل حرفهای آمادئو نقش داشت. وقتی که او ۱۱ سال داست مادرش در یادداشتهای روزانه خود نوشت:
خط ۶۶:
== دوران تحصیل هنر ==
مودیلیانی به عنوان کسی که خیلی زود نقاشی را شروع کرد، شناخته شدهاست، او خیلی زود خودش را «نقاش» میدانست، مادرش این را قبل از اینکه او هنر آموزی را بهطور رسمی شروع کند نوشته. مادر معتقد بود هنر آموزی آمادئو بر سایر درسهای او تأثیر خواهد داشت، با این وجود او به اشتیاق مودیلیانی جوان به مقوله هنر بهای فراوان میداد.{{سخ}}
در ۱۴ سالگی آمادئو دچار تب حصبهای بود. در هذیانهای ناشی از تب او فراوان سخن میگفت. در آن وضعیت او بیشتر از هر چیز از رفتن به [[
=== میچلی و گروه ماکیایولی ===
خط ۷۵:
زمانی که مودیلیانی هنوز شاگرد میچلی بود علاوه بر نقاشی منظره نقاشی پرتره، طبیعت بیجان، و نقاشی مدلهای برهنه ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Art_nude&oldid=471338881 Art nude]) را تمرین کرده بود. همدوره ایهای آمادئو به خاطر داشتند که او در طراحی پیکر برهنه استعداد خاصی داشت، ظاهراً این فقط نتیجه جدیت یک نوجوان در پیگیری تحصیلاتش نبود: وقتی آمادئو مشغول طراحی پیکر برهنه نبود مشغول اغوای خدمتکار خانه بود.{{سخ}}
با وجود دوری او از سبک ماکیایولی، مودیلیانی به استادش علاقه داشت و او را ابرمرد خطاب میکرد. این اسم خودمانی نشان میداد که او نه تنها در هنر زبردست بود بلکه بیشتر اوقات عادت داشت از کتاب [[چنین گفت زرتشت]] [[نیچه]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Friedrich_Nietzsche&oldid=473334535 Friedrich Nietzsche]) نقل قول کند. اغلب اوقات، فاتوری شخصاً غالباً کارگاه بازدید میکرد. او خلاقیت این شاگرد جوان را تأیید میکرد و میستود.{{سخ}}
در ۱۹۰۲ او در پی علاقه شدیدش به اندام نگاری ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Figure_drawing&oldid=473620512 Figure drawing])، در
او در ونیز برای اولین بار حشیش مصرف کرد و به جای درس خواندن بیشتر وقتش را در محلههای بدنام سپری میکرد. تأثیر این سبک زندگی بر روی سبک هنری در حال رشد او قابل پیشبینی است، هرچند به نظر میرسد این انتخاب سبک زندگی تنها ناشی از عصیانگری جوانی یا [[لذت گرایی]] (Hedonism) کلیشهای یا حتی سبک زندگی بوهمی ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Bohemianism&oldid=473516738 Bohemianism]) که از هنرمندان آن دوران انتظار میرفت نبود. به نظر میرسد جستجوی او برای یافتن وجه تباه شده زندگی، ریشه در اعتقاد او به فلسفههای رادیکال دارد. نقش تفکرات نیچه در این زمینه قابل تأمل است.
=== تأثیرپذیری از ادبیات ===
مودیلیانی از دوران نوجوانی تحت آموزشهای پدربزرگ مادری اش، اسحاق گارسین، با ادبیات فاخر فلسفی آشنا بود. آمادئو در ادامه مسیر هنریش نیز به مطالعه آثار نویسندگانی نظیر نیچه، [[شارل بودلر]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Charles_Baudelaire&oldid=473178810 Charles Baudelaire])، [[جوسوئه کاردوچی|کاردوچی]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Giosuè_Carducci&oldid=471593305 Giosuè Carducci])، [[
در ۱۹۰۱ آمادئو از کاپری به دوستش اسکار گی لیا (Oscar Ghiglia) نامهای نوشت که عمق تأثیرپذیری او از نیچه را نشان میدهد. او در این نامه به دوستش نصیحت میکند: «همه چیز را مقدس بدار که آگاهی تو را متعالی خواهد کرد.. و در طلب آن باش که این عقاید پربرکت را در خویش زنده و همیشگی کنی.. زیرا که میتوانند آگاهی تو را به نهایت قدرت خلاقیت برسانند.»{{سخ}}
در این دوره آثار
در آن دوران هنرمندان جوان مجذوب
هنگامی که مودیلیانی دوران نقاهتش را در کاپری میگذراند، در نامهای برای اسکار گی لیا نوشت، این تأثیرپذیری را به تفصیل شرح میدهد. این نامهها محکی بود که به جا انداختن ایدههای خام و در حال شکلگیری مودیلیانی کمک میکرد. گی لیا هفت سال از آمادئو بزرگتر بود، اینطور به نظر میرسد که او به مودیلیانی جوان محدودیت سطح فکری اش را گوش زد میکردهاست. مثل سایر نوجوانان پیش رس، مودیلیانی به معاشرت با افراد بزرگتر از خودش علاقه نشان میداد. در رابطه بین این دو، در حالیکه مودیلیانی در تلاش بود خودش را پیدا کند، گی لیا نقش گوش همیشه شنوا را داشت. عمده این رابطه از طریق نامه نگاریهای مفصل این دو ادامه داشت.{{سخ}}
' دوست عزیزم،
خط ۹۶:
مودیلیانی در باتو لاووا ([[:en:Le Bateau-Lavoir|Le Bateau-Lavoir]]) در [[مون مارتر]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Montmartre&oldid=473842659 Montmartre]) ساکن شد: جامعهای از هنرمندان بیچیز از ملیتهای مختلف. او یک کارگاه هم در ری کولانکور (Rue Caulaincourt) اجاره کرد. گرچه مشخصه این بخش از مونمارتر فقر عمومی بود. اما ظاهر مودیلیانی، حداقل زمانی در آغاز، همانگونه به نظر میرسید که از خانوادهای که تلاش دارد حفظ ظاهر کند، انتظار میرود: در کمدش لباسهای شیکی داشت که البته خودنمایانه نبودند و کارگاهی که برای خود کرایه کرده بود متناسب شخصی بود که سلیقهای عالی در تزئینات باشکوه و مجلل دوران رنسانس دارد.
او خیلی زود سعی کرد تا ظاهری بوهیمین (کسانی که درزندگی یا کارخودبه رسم و قانون دیگران کاری ندارد) را به خود بگیرد. اما حتی وقتی روزگار سخت تری را میگذراند، با شلوار کبریتی قهوهای، شال قرمز و کلاه بزرگ سیاه هم ظاهر کسی را داشت که موقتاً برای بازدید از محلات فقیرنشین آمدهاست.{{سخ}}
وقتی که تازه به پاریس رسیده بود بهطور مرتب برای مادرش نامه مینوشت، در آکادمی کولاروسی ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Académie_Colarossi&oldid=456899073 Académie Colarossi]) به طراحی بدنهای برهنه مشغول بود و با رعایت اعتدال مشروب مینوشید. کسانی که او را میشناختند معتقد بودند مودیلیانی در آن دوران کم حرف و غیر اجتماعی بود. اشاره شده که او هنگام دیدار با [[پابلو پیکاسو|پیکاسو]] ([[:en:index.phptitle=Pablo Picasso&oldid=472311022|Pablo Picasso]]) گفته بود این بود اینکه این مرد نابغه است عذری برای سر و وضع ژولیده او نمیشود. پیکاسو در آن زمان به عنوان لباس کار، لباس کارگری میپوشید؛ این نحوه لباس پوشیدن در آن دوره وجه مشخصه پیکاسو بود.
=== تحول ===
خط ۱۰۴:
انگیزه این نفرت از گذشته خود اثر یک دوره تفکرات عمیق است. از هنگام ورود به پاریس، مودیلیانی آگاهانه شخصیتی مضحک از خود ارائه میداد. به این ترتیب او زمینهای فراهم آورد تا همه او را به عنوان یک الکلی مأیوس و معتادی که از مصرف مواد مخدر سیر نمیشود بشناسند. شاید این میزان مصرف مشروب و مواد مخدر راهی بود که او عوارض ابتلا به سل را از آشنایانش پنهان کند. عده کمی شرایط او را میدانستند. سل -که تا سال ۱۹۰۰ مهمترین عامل مرگ و میر در پاریس بود- به شدت مسری بود، درمان نداشت. مسلولین معمولاً از اجتماع طرد میشدند، اغلب در ترس مدام زندگی میکردند یا مورد ترحم بقیه قرار میگرفتند. مصرف الکل و مواد مخدر، تجویز شخصی مودیلیانی برای تسکین دردهای بدنیش بود. به این ترتیب او میتوانست ظاهر شادابی داشته باشد و حرفهاش به عنوان یک هنرمند را ادامه دهد.{{سخ}}
اعتیاد مودیلیانی از ۱۹۱۴ به بعد شدیدتر شد. پس از سالها قدرت و ضعف بیماری، در همین دوران بود که سل در مودیلیانی بدتر شد. این هشدار میداد که بیماری به مرحله جدید و خطرناکی وارد شدهاست.{{سخ}}
او با هنرمندانی نظیر [[موریس اوتریلو|اوتریلو]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Maurice_Utrillo&oldid=473988435 Maurice Utrillo]) و [[سوتین]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Chaim_Soutine&oldid=472907854 Chaim Soutine]) معاشرت میکرد تا در میان سایر هنرمندان مقبولیت پیدا کند. سبک زندگی مودیلیانی حتی در میان سبک زندگی بوهیمین هنرمندان پیرامون او نیز جلب توجه میکرد: او روابط عشقی موازی متعددی داشت، به شدت الکلی بود و حشیش و [[ابسنث|افسنتین]] مصرف میکرد. مودیلیانی گاه به هنگام مستی در جمع لخت میشد. او تبدیل به نمونه کاملی از یک هنرمند تراژیک شده بود، افسانه او پس از مرگ تقریباً به اندازه زندگی [[ونسان ون گوگ]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Vincent_van_Gogh&oldid=473146818 Vincent van Gogh]) معروف شد.
در ۱۹۲۰، هنگامی که سوگواری برای حرفه و استعداد مودیلیانی آغاز شده بود و [[آندره
در حقیقت، تاریخ نویسان هنر، معتقدند که مودیلیانی اگر در عیاشی افراط نمیکرد، میتوانست به مراحل عالی و بالاتر هنری برسد. تنها میتوان تصور کرد مودیلیانی چه موفقیتی بدست میآورد اگر خود- ویرانگری را کنار میگذاشت.
خط ۱۲۵:
هنگامی که نقاش انگلیسی ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Nina_Hamnett&oldid=461640338 Nina Hamnett]) در ۱۹۱۴ به مونپارناس وارد شد، در اولین روز حضورش مرد خندان میز کناری در کافه خودش را «مودیلیانی؛ نقاش و یهودی» معرفی کرد… آنها دوستان بسیار خوبی شدند.{{سخ}}
در ۱۹۱۶ او با شاعر و فروشنده آثار هنری لهستانی، لئوپولد زبروسکی ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Léopold_Zborowski&oldid=470328582 Léopold Zborowski]) و همسرش آنکا دوست بود.
[[پرونده:HebuterneModigliani.jpg|frame|50px|پرتره [[
== ژان ==
در تابستان همان سال، مجسمهساز روسی [[چنا اورلوف]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=&oldid=458763889 Chana Orloff]) مودیلیانی را به هنرآموز زیبا و ۱۹ سالهای به نام [[
در سوم دسامبر ۱۹۱۷ اولین نمایشگاه تک نفره مودیلیانی در گالری برث ویل (Berthe Weill Gallery) افتتاح شد. رئیس پلیس پاریس نمایش پیکرههای عریان مودیلیانی را بی آبرویی دانست و تنها چند ساعت پس از گشایش نمایشگاه دستور به تعطیلی آن داد.
بعد از اینکه مودیلیانی و ژان به نیس نقل مکان کردند، ژان باردار شد و دختری به دنیا آورد که او را هم ژان (۱۹۸۴–۱۹۱۸) نام نهادند.
خط ۱۳۹:
== مرگ ==
اگرچه مودیلیانی کماکان به نقاشی ادامه میداد اما وضع سلامتیش به سرعت رو به وخامت میرفت، حالا بیشتر پیش میآمد که او بر اثر نوشیدن بیش از حد الکل بیهوش شود.
[[پرونده:Modigliani gravestone.jpg|راست|بندانگشتی|سنگ قبر آمادئو مودیلیانی و
[[پرونده:Amedeo Modigliani 063.jpg|بندانگشتی|''[[برهنه نشسته بر نیمکت]]''، ۱۹۱۷]]
خط ۱۴۸:
مودیلیانی بیپول و مفلس از دنیا رفت. او در طول زندگیش تنها یک نمایشگاه برگزار کرد، پیش میآمد که او آثارش را در رستوران با یک وعده غذا مبادله کند. اما بعد از مرگ، شهرت او به اوج رسید و ۹ رمان، یک نمایشنامه، یک فیلم مستند، یک فیلم سینمایی و سه برنامه تلویزیونی به یاد او تولید شد. در ۲۰۱۰ یکی از تابلوهای پیکره برهنه او که بخشی از برهنه نگاریهای او در ۱۹۱۷ بود در یک حراجی در نیویورک، رکورد قیمت آثار مودیلیانی را شکست. این تابلو به قیمت ۶۸٫۹ میلیون دلار به فروش رفت. رکورد قبلی متعلق به تابلوی ''زنی با کلاه'' بود. این تابلو که یکی از نخستین پرترههایی است که مودیلیانی از ژان کشیده بود، به قیمت ۱۹٫۱ میلیون دلار فروخته شده بود.
[[
== میراث ==
خط ۱۶۸:
پرونده:Amedeo Modigliani - Nude on a Blue Cushion (1917).jpg|''برهنه بر روی پُشتی آبی''، [[۱۹۱۷ (میلادی)|۱۹۱۷]]
پرونده:Amedeo Modigliani - Jeanne Hebuterne in Red Shawl.jpg|Jeanne Hébuterne in Red Shawl, 1917
پرونده:Amadeo Modigliani 027.jpg|''Portrait of [[
پرونده:Amedeo Modigliani (1884-1920) - Seated Nude, 1918.jpg|''Seated Nude'', 1918, [[Honolulu Academy of Arts]]
پرونده:Portrait of dedie.jpg|''Dedie Hayden'', 1918,{{سخ}}[[مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو]]
خط ۱۷۴:
پرونده:Amedeo Modigliani - Gypsy Woman with Baby (1919).jpg|''زن کولی و بچهاش''، [[۱۹۱۹ (میلادی)|۱۹۱۹]]{{سخ}}[[نگارخانه ملی هنر آمریکا]]
پرونده:Amadeo Modigliani 010.jpg|''The little peasant'', 1918, [[تیت مدرن]]، London
File:1916, Modigliani, Jean Cocteau.jpg|''[[ژان کوکتو]]'', ۱۹۱۶, [[موزه هنر دانشگاه پرینستون]]
</gallery>
سطر ۲۲۳ ⟵ ۲۲۴:
{{مستند کردن}}
{{ردهفرد|۱۸۸۴|۱۹۲۰|مودیلیانی، آمادئو}}
{{آمادئو مودیلیانی}}
{{نوگرایی}}
|