آنچه گفته شد برای افعال ساده است. برای افعال مرکب اگر دارای [[همکرد]] کردن باشند صفت مفعولی نداریم و اگر همکرد فعل مرکب غیر از کردن باشد با افزودن پسوند «ه» به ستاکِ گذشتهٔ همکرد صفت مفعولی ساخته میشود.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = طباطبایی | نام = علاءالدین | پیوند نویسنده = علاءالدین طباطبایی | عنوان = فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی | سال = ۱۳۹۵ | ناشر = فرهنگ معاصر | شابک
[[صفت برتر]] (تفضیلی) آن است که در آخر آن لفط «تر» افزوده شود و مفاد آن، ترجیح موصوف است بر شخص دیگر که در وجود صفت با او شریک و همتاست و آن تنها به آخر صفت و کلماتی که در معنی صفت باشد، پیوسته شود، مانند: گویندهتر، شتابندهتر، فزایندهتر، گریاندهتر، مردتر، برتر
صفت برتر به یکی از سه طریق زیر استعمال میشود:
# با «از»: خِرد از مال سودمندتر است.
# با «که»: دانش بهتر که مال. سیرت پسندیدهتر که صورت.
# با اضافه، چنانکه گوییم: تواناترِ مردم کسی است که دانایی او فزونتر باشد.
صفت برترین:
هرگاه بخواهند صفت برتر را اضافه کنند: «ین» در آخر آن میآورند: بزرگترینِ شعرای ایران فردوسی است.
الفاظی از قبیل: مه، به، که و بیش به معنی صفت برتر به کار میروند و در آخر آنها نیز «ین» درمیآورند: مهین، بهین، کهین.
هرگاه «ین» در آخر صفات تفضیلی درآید، افادهٔ معنی تخصیص کند، مثل: کمترین، فاضلترین.
در این حالت اگر صفت برتر را اضافه کنند، مابعد آن را جمع آورند، مثل: بزرگترینِ مردان و فاضلترینِ رجال امروز اوست؛ و بدون اضافه باید لفظ مفرد استعمال شود: تواناترین مرد، بیناترین شاگرد.