کاربر:آرمینا حمزه پور/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۸۷:
الکساندر که در توطئه قتل پدر خود مشارکت مستقیم داشت سیاستی تند در قبال مسئله [[گرجستان]] در پیش گرفت. تحولات اروپا و روی کار آمدن [[ناپلئون بناپارت]] صف آرایی و جبهه‌گیری قدرتهای جهانی را تشدید کرد. ایران و گرجستان از کانونهای بحران به‌شمار می‌رفتند. دیری نپایید که الکساندر فرمان حمله به گرجستان را صادر کرد.<ref>{{پک|اجلالی |1373|ک=بنیان حکومت قاجار|ص=24}}</ref>
در سال ۱۱۸۲ خورشیدی مطابق با ۱۲۱۸ قمری و ۱۸۰۳ میلادی سپاهیان روسیه به فرماندهی [[سیسیانوف]] مأمور تسخیر نواحی [[قفقاز]] شده و به طرف جنوب قفقاز پیشروی کردند. مراتب توسط [[جوادخان زیاد اوغلی قاجار|جواد خان زیادلو (زیاداوغلی) قاجار]] حاکم [[گنجه]] به [[تهران]] اطلاع داده شد و فتحعلی شاه، ''سعید خان دامغانی'' را جهت تحقیق به گنجه فرستاد.<ref>{{پک|بامداد|1371|ک=شرح حال رجال ایران قرنهای 12 و 13 و 14جلد اول|ص=287 و 288}}</ref>در ۳۰ آبان ۱۱۸۲ خورشیدی مطابق با ۷ شعبان ۱۲۱۸ قمری سیسیانوف به گنجه رسید و قلعه را محاصره کرد. [[جوادخان زیاد اوغلی قاجار|جواد خان زیادلو قاجار]] جانانه به دفاع برخاست و دلیرانه جنگید ولی در۲۳ دی ماه مطابق با اول شوال ۱۲۱۸ همراه با یکی از پسرانش کشته شد<ref>{{پک|نفیسی|1391|ک=تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر جلد اول|ص=307}}</ref>و در روز بعد سیسیانوف وارد گنجه شد و به مدت ۳ ساعت اهالی را قتل‌عام کرد. در خرداد ۱۱۸۳ خورشیدی مطابق با صفر ۱۲۱۹ قمری فتحعلی شاه، [[عباس میرزا]] ولیعهد را در سن ۱۶ سالگی با سی هزار سوار و پیاده برای جلوگیری از لشکر روس به قفقاز فرستاد.<ref>{{پک|بامداد|1371|ک=شرح حال رجال ایران قرنهای 12 و 13 و 14جلد دوم|ص=215 و 216}}</ref>
سیسیانوف پس از تصرف گنجه به سمت ایروان روانه شد ، عباس میرزا در کنار رودخانه [[هرازدان (رود)|زنگی چای]] (هرازدان)لشکرگاه ساخت . '''مهدی قلی خان دوّلو قاجار''' را با شش هزار سوار به سمت [[قارص]] روانه کرد تا در صورت نیاز مانع از حمله عثمانی ها از پشت سر شود ، اما در بین راه سیسیانوف با بیست هزار پیاده و شش هزار سوار و سی عراده توپ در محلی به نام ''پلنبک'' به او رسید ، مهدی قلی خان با هفتصد سوار بر ایشان حمله کرد ولی ژنرال روس از او عبور کرد و در روز یکشنبه سوم تیر ۱۱۸۳ خورشیدی مطابق به ۱۵ ربیع الاول ۱۲۱۹ قمری به ایروان رسید و قصد تصرف قلعه [[کلیسای جامع اچمیادزین|اوچ کلیسا]]( کلیسا اچمیادزین ) را نکودنمود.گروه اعزامی عباس میرزا به فرماندهی علیقلی خان شاهسون در قلعه '''اوچ کلیسا''' ( کلیسا اچمیادزین )در مقابل او مقاومت کردند ،عباس میرزا ، [[میرزا شفیع مازندرانی]] صدر اعظم و احمد خان مقدم حاکم تبریز را به محافظت لشکرگاه گمارد و بامداد فردا با عمده سپاهیان به لشکر روس حمله کرد.در این نبرد سواران شاهسون و خواجه وند و عبدالملکی از لشگریان ایران خسارات سنگینی به پیادگان روس وارد آورده و اردوگاه ایشان را تاراج کردند ولی موفق به فتح کامل نشدند. پس از سه روز نبرد عباس میرزا به ''قلرخ بلاغ'' رفت و سیسیانوف از راه ''درکه'' به لشکر ایران حمله کرد و به دلیل بی نظمی و شورش سواران شمس الدین لو و قزاق لشکر ایران عقب نشست و ژنرال روس وارد ایروان شد و با توپ به باروی قلعه ایروان حمله کرد.فتحعلی شاه که در چمن سلطانیه مستقر بود با نامه عباس میرزا از اوضاع مطلع شد و '''اسماعیل بیک دامغانی''' را با لشکریان خراسان به ایروان فرستاد و خود نیز در پی ایشان روانه شد.از ارس عبور کرد و در سه فرسنگی ایروان به لشکریان عباس میرزا رسید.جنگ به فرماندهی عباس میرزا در شهر ایروان در گرفت ، نقطه مرکزی پیکار در مقابل مسجد شهر که فرماندهی سیسیانوف در آن قرار داشت بود.لشگر روس شبانه به سپاه ایران حمله کرد و با مقاومت دلیرانه [[محمدحسن خان سردار ایروانی|حسن خان یوزباشی]] پسر محمدخان قاجار مواجه شد.در جنگی سخت روسه شکست خوردند و پراکنده شدند.فتحعلی شاه نیز به ایشان و لشکرگاه ''پلنبک'' که محل آذوقه و تدارکات لشکر سیسیانوف بود حمله برد.'''پیرقلی خان''' و '''علیقلی خان شاهسون''' بر روسها پیروز شدند و چهار هزار تلفات از آنها گرفتند.
سیسیانوف پس از این شکست در اواخر تابستان ۱۱۸۳ خورشیدی به سوی تفلیس عقب نشست و جنگ در آن سال پایان یافت.'''محمدخان قاجار قزوینی''' و '''کلبعلی خان کنگرلو''' به نزد فتحعلی شاه احصار شدند. پادشاه حکمرانی ایروان را دوباره به محمدخان قاجار و حکمرانی [[نخجوان]] را به کلبعلی خان سپرد و حکمرانی [[قراباغ]] را به [[ابوالفتح خان جوانشیر]] داد و از را تبریز به سمت پایتخت رهسپار شد و در ۲۷ مهرماه ۱۱۸۳ خورشیدی مطابق با ۱۴ رجب ۱۲۱۹ قمری همراه با عباس میرزا به تهران وارد شد.<ref>{{پک|نفیسی|1391|ک=تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر جلد اول|ص=309 و310و311}}</ref>