ژرژ براک: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Abanazardey (بحث | مشارکت‌ها)
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: رنگسایه⟸رنگ‌سایه
Atiiish (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲:
 
=== فوویسم ===
[[پرونده:La-ciotat-harbor-1906.jpg!Blog.jpg||بندانگشتی||راستچپ |200px]]
اثرپذیری از [[فوویسم]] را در منظره‌هایی که او با تکه رنگ‌های خالص نقاشی کرده‌است به روشنی می‌توان بازشناخت. براک این منظره‌ها را نخستین آثار علاقهٔ خود به‌شمار می‌آورد. انرژی و شدت تصاویر فووها براک را هیجان زده کرده بود، با این وجود با موفقیت آشکار به خلق آثار به شیوه تونال و سرد نقاشی‌های نورماندی ادامه داد وقتی در بهار ۱۹۰۶ هفت تابلو از مناظر، طبیعت بیجان‌ها و یک برهنه را با این شیوه به سالن مستقل‌ها ارائه داد، همه پذیرفته و آویزان شدند. این اولین نمایشگاه براک بود و قابل درک می‌بود اگر نقاش جوان، هیجان داوران را به عنوان تشویقی برای ادامه دادن سبکی که شروع کرده بود، قبول کند. اما برعکس، او این برنامه را به عنوان جمع‌بندی یک دوره به‌شمار آورد، نه شروع آن.
 
خط ۶۲:
اگر براک به آن سبک نقاشی کردن ادامه می‌داد، هم‌اکنون به عنوان یکی از مهم‌ترین اعضای نسل خودش به‌شمار می‌آمد. اما همان‌طور که براک حداقل ده سال پس از اولین نمایشگاهش با کان وایلر در دفترچه یادداشتش می‌نویسد: «نباید چیزی را که آرزوی خلقش را داری تقلید کنی.» براک آثار سزان را در سال ۱۹۰۸ تقلید نمی‌کرد. بیشتر از آن سعی در بازآفریدن صادقانهٔ آنچه که در طبیعت می‌دید داشت، اما به خاطر اتفاقات بعدی او احساس می‌کند که باید فاصله خودش را با استاد منتخبش بیشتر کند.
 
=== مراحل تکاملی در کار براک (۰۹–۱۹۰۸) ===
در پاییز ۱۹۰۸، هنگامی که براک از استاک به پاریس برگشت مجموعه‌ای از آخرین منظره‌های خود را به سالن پاییز عرضه کرد که هیئت داوران آن‌ها را رد کردند؛ لذا وی در ماه نوامبر این آثار و چند پردهٔ دیگر را در گالری کان وایلر به نمایش گذاشت و به همین مناسبت بود که [[لوئی ووسل]]،<ref>L.Vavxcelles</ref> در مقاله‌ای در ژیل بلا<ref>Gil Blas</ref> برای اولین بار به روش کار او در تبدیل «همه چیز، منظره، فیگور، و خانه‌ها، به خطوط هندسی و مکعب» اشاره کرد. چند ماه بعد همین منتقد، ضمن نوشته‌ای دربارهٔ نقاشی‌هایی که براک در ماه مارس ۱۹۰۹ در «سالن مستقلین» به نمایش گذاشت، از «شگفتی‌های کوبیک»<ref>Bizzaries Cubiques</ref> او سخن به میان آورد؛ و به این ترتیب شیوهٔ جدید نقاشی در نزد مردم به کوبیسم شهرت یافت.
 
خط ۱۱۳:
براک و پیکاسو آثار مهم کوبیستی خود را بین سالیان ۱۹۰۷ و ۱۹۱۴ می‌آفرینند. با برپایی چند کارنما، نام کوبیسم به زودی در تمامی شهرهای بزرگ اروپا بر سر زبان‌ها می‌افتد. هنرمندان بیشماری به این سبک جدید روی می‌آورند، ولی درست همان‌طور که معاصران سزان، گوگن و وان گوگ از اهمیت انقلاب تصویری پدید آمده به دست این هنرمندان درک درستی نداشتند، مقلدان براک و پیکاسو هم اهمیت سبک آنان را به درستی درنمی یابند. گروه «تقسیم طلایی»، دلونه و [[فرانتس مارک]]، فوتوریست‌های ایتالیا، ورتیسیست‌های انگلیس، و کوبیست - فوتوریست‌های روسیه همگی ویژگی‌های ظاهری کوبیسم را برمی‌گیرند، اما هم چنان به نگرشی آرمان گرایانه و مغایر با مسائل تصویری کوبیسم وفادارند.<ref>در این میان فرنان لژه و پیت موندریان از معدود استثناءها هستند$2، پیت موندران است که کوبیسم را تا هنر انتزاعی به پیش می‌برد.</ref>
 
=== دهه‌های ۲۰ و ۳۰ ===
همگامی نزدیک براک و پیکاسو، زمانی که به خاطر بروز جنگ براک به جبهه رفت، ناگهان به پایان رسید. به این ترتیب تداوم تکامل تصویری براک، برخلاف تکامل پیکاسو، به مدت سه سال دچار وقفه گردید؛ و هنگامی که مجدداً به نقاشی پرداخت به ناچار می‌باید راه خود را به تنهایی می‌یافت، و مسلماً این مستلزم صرف وقت بود. اما سرانجام شخصیت یگانهٔ براک، که پیش تر در نقاشی‌های ۱۴–۱۹۱۳ خود را نشان داده بود، در مجموعهٔ پرشکوهی از نقاشی‌ها، که در فاصله تابستان ۱۹۱۷ و ۱۹۲۱ کشیده شدند، به‌طور کامل تجلی کرد. به دنبال مختصری تجربه تازه با «کاغذ چسبها» به مقیاس وسیعتر، و پس از ترسیم یک فیگور تمام قد («نوازندهٔ گیتار» ۱۸–۱۹۱۷) به شیوهٔ مغلق و بسیار پیچیدهٔ کوبیسم ترکیبی، براک در تابلوهای «کوبیست» ی نظیر «گیتار» [۲۴۹] (۱۹۱۸) و «طبیعت بیجان با ادوات موسیقی»[۲۴۸] (۱۹۱۸) به روش آزادانه و استادانه‌ای در ارائهٔ فرم و فضا دست یافت. براک در پی آن نبود که کار خود را از مرحله‌ای که قبلاً رها کرده بود دنبال کند، او همچنین، برخلاف پیکاسو، ارزش‌های طبیعت‌گرایی را دوباره نمی‌آموزد. براک صرفاً شیوهٔ کوبیست ترکیبی پیشین خود را اصلاح می‌کرد تا آن را با برداشت جدید خویش از واقعیت حسی تر سازگار نماید؛ لذا کار با فرم‌های مشخص تر، آزادتر و ملموس تر (گرچه مسطح شده) را آغاز کرد و رنگ‌های همسازتر و تنوعات بافتی لطیف تری را به کار گرفت. در حالی که اصولاً در سال‌های پیش از ۱۹۱۴، براک مسائل فرم و فضا را با روش عقلانی حل کرده و تنها در چند ماه آخر پیش از بسیج نظامی خود به ارزش‌های تزیینی و حسی اجازهٔ خودنمایی در آثار خویش را داده بود، در فاصله سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹+۲۱ ارزش‌های مذکور نزد او اعتبار عمده‌ای یافتند. همچون پیکاسو، براک نیز، گرچه با روش‌هایی کاملاً متفاوت و شخصی، می‌کوشید شیوهٔ کوبیست متأخر خود را انسانی و آراسته کند.<ref>فیگور در کار براک، حتی در فاصله سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴، به ندرت به صورت موضوع ظاهر می‌شود؛ در سال‌های بعد از جنگ هم او دوباره توجه خود را به طبیعت بیجان‌هایی معطوف کرد که می‌توانستند، همانند آثار شاردن، مظهر لذت‌ها و فعالیت‌های انسانی باشند. در فاصله سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۲ براک هیچ موضوع فیگورداری نکشید.</ref> از مشخصات کار او در این زمان آرامش، نرمی، ملایمت و هماهنگی است؛ گرچه فرم‌های او آزادانه تر از پیش اند و از نرمشی درخور توجه برخوردار هستند، و گرچه بیش از پیش با ظواهر طبیعی مطابقت دارند مع‌هذا از حیث تصور کوبیستی‌اند. خلاصه آن که، براک در این نقاشی‌های کوبیست متأخر می‌کوشید تا بیننده را در برابر تجربه‌ای ملموس از واقعیت، و نه یک تجربهٔ بصری یا ذهنی، قرار بدهد. این وظیفه‌ای بود که براک برای تکامل کوبیسم متأخر از حیث بیانی بر عهده گرفت، و طی ده سال بعدی در مجموعه‌ای از طبیعت بیجان‌های دلپذیر، متعادل و تغزلی آن را به مرحلهٔ اجرا درآورد.
 
=== سالن‌ها، کارگاه‌ها و پرنده‌ها ===
آخرین دستنوشتهٔ دفترچه براک در نسخهٔ ۱۹۴۸ ذکر می‌کند: "همچنان که پیرتر می‌شوید، هنر و زندگی یکی می‌شوند.