شهاب‌الدین یحیی سهروردی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جستارهای وابسته: شاردن در سیاحتنامه می نویسد : نخسین سنگ بلده ( ساوه) به طالع جوزاگذارده شده است .
Arash.pt (بحث | مشارکت‌ها)
به نسخهٔ 27996656 ویرایش Poya-P برگردانده شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۵:
|تصویر =[[پرونده:27042008333.jpg|250px]]
|نام کامل=شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی
|لقب=نورالانوار، '''شهاب‌الدین'''، {{سخ}}'''شیخ اشراق'''، '''شیخ مقتول''' و '''شیخ شهید'''
|نسب=
|حیطه=فلسفه
خط ۱۴:
|کشور تولد=ایران
|ملیت= ایرانی
 
|تاریخ مرگ=[[۵ رجب]] [[۵۸۷ (قمری)|۵۸۷ ق]]{{سخ}}[[۲۹ ژوئیه]] [[۱۱۹۱ (میلادی)|۱۱۹۱ م]]
|شهر مرگ=قلعه [[حلب]]
سطر ۲۲ ⟵ ۲۱:
|نام همسر=
|فرزندان=
|دین=اسلام
|تأثیرگرفته از= [[افلاطون]]، [[زرتشت]]، [[هرمس تریسمجیستوس]]، [[حکمت خسروانی]]
|تأثیرگذار بر= [[شمس الدین شهرزوری]]، [[ابن عربی]]، [[محمد بن سوار]]، [[خواجه نصیر طوسی]]،{{سخ}}[[قطب‌الدین شیرازی]]، [[ابن کمونه]]، [[میرداماد]]، [[ملاصدرا]]،{{سخ}}[[علامه حلی]]، [[جلال‌الدین دوانی]]، [[ابن ابی جمهور احسائی]]،{{سخ}}[[آذر کیوان]]، [[فیاض لاهیجی]]، [[احمد احسائی]]، [[ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادی سبزواری]]،{{سخ}}[[فیاض لاهیجی]]، [[دینانی]]
|استادان=[[مجدالدین جیلی]]، [[ظهیرالدین قاری]]
|شاگردان=[[شمس الدین شهرزوری]]
|تالیفات= [[حکمة الاشراق]] [[تلویحات]]
}}
|مذهب=سنی}}
'''شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی'''، ملقب به '''شهاب‌الدین'''، '''شیخ اشراق'''، '''شیخ مقتول''' و '''شیخ شهید'''<ref>خبرگزاری کتاب ایران، [http://www.ibna.ir/vdcf.cdviw6d0cgiaw.html] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20070908211842/http://www.ibna.ir/vdcf.cdviw6d0cgiaw.html |date=۸ سپتامبر ۲۰۰۷ }}، اشراق یعنی سپیده صبحگاهی، طلیعه فجر- اعتقاد دینانی دربارهٔ سهروردی.</ref>(۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م) [[فیلسوف]] نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان است.
 
== زندگی ==
شهاب‌الدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری / ۱۱۵۴ میلادی در دهکدهٔدهکدۀ [[سهرورد|سهرورد (شهر امروزی)]] زنجان متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را که شامل [[حکمت]]، [[منطق]] و [[اصول فقه]] بود در نزد مجدالدین جیلی استادِ [[فخر رازی]] در [[مراغه]] آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و به قوت ذکا، وحدت ذهن و نیک‌اندیشی بر بسیاری از علوم اطلاع یافت.<ref>فرهنگ فارسی معین</ref>
 
سهروردی بعد از آن به [[اصفهان]]، که در آن زمان مهم‌ترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدین قاری به نهایت رسانید. در گزارش‌ها معروف است که یکی از هم‌درسان وی، [[فخرالدین رازی]]، که از بزرگ‌ترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان، و بعد از مرگ سهروردی، نسخه‌ای از کتاب تلویحات وی را به او دادند آن را بوسید و به یادِ همدرس قدیمش در مراغه اشک ریخت.
 
سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل [[ایران]] پرداخت، و از بسیاری از مشایخ [[تصوف]] دیدن کرد. در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف گشت و دوره‌هاییدوره‌های طولانیدرازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. او همچنین سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و چنان‌که از گزارش‌ها برمی‌آید، مناظر [[شام]] در [[سوریه]] کنونی او را بسیار مجذوب خود نمود. در یکی از سفرها از [[دمشق]] به [[حلب]] رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر [[صلاح الدین ایوبی]] (سردار معروف مسلمانان در [[جنگ‌های صلیبی]]) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به [[تصوف|صوفیان]] و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که عشق شدیدی نسبت به مناظر آن دیار داشت، شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، [[حکمةالاشراق]] را به پایان برد.
 
اما سخن گفتن‌های بی‌پرده و بی‌احتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب آن می‌شد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی وی در [[فلسفه]] و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصاً از میان علمای [[قشری]] برای سهروردی فراهم آورد.
سطر ۴۵ ⟵ ۴۴:
[[صلاح‌الدین]] که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.
 
به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همان‌جا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است.<ref>بانک جامع مدفن اولیا، دانشمندان، بزرگان و مشاهیر، [http://www.madfan.ir/شهاب‌الدین-سهروردی/ مدفن] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20110913125541/http://www.madfan.ir/شهاب‌الدین%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%a8%e2%80%8c%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86-سهروردی%d8%b3%d9%87%d8%b1%d9%88%d8%b1%d8%af%db%8c/ |date=۱۳ سپتامبر ۲۰۱۱ }}، مدفن سهروردی در حلب</ref>
علت مستقیم وفات وی معلوم نیست. (البته مشهور آن است که سهروردی را در پوست الاغ سوزاندند)<ref>دانشنامه رشد</ref>
 
سطر ۵۵ ⟵ ۵۴:
 
== بزرگداشت ==
روز بزرگداشت وی، به تأیید مرکز تقویم مؤسسهٔ ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ۸ مرداد هر سال برابر با ۲۹ ژوئیه است<ref>مرکز تقویم مؤسسهٔ ژئوفیزیک دانشگاه تهران، [http://calendar.ut.ac.ir/Fa/ دانلود فایل pdf رویدادهای مهم و تاریخی] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20120411193105/http://calendar.ut.ac.ir/fa/ |date=۱۱ آوریل ۲۰۱۲ }}، تقویم سال هجری شمسی با درج مناسبت‌ها</ref> که در این روز همایش‌ها، بزرگداشت‌ها و یادبودهایی برای او برگزار می‌شود.<ref>خبرآنلاین، [http://www.khabaronline.ir/news-67557.aspx هشتم مرداد]، همایش بزرگداشت روز سهروردی در سهرورد</ref>
 
== خصوصیات اجتماعی ==
سطر ۷۰ ⟵ ۶۹:
 
== فلسفه اشراق ==
سهروردی کسی است که مکتب فلسفی [[فلسفه اشراق]] را به‌وجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد.<ref>کتاب [[ملاصدرا]] تألیف [[هانری کربن]]</ref> سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب داده‌اند. او خود فلسفه‌اش را [[حکمت اشراق]] نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهاده‌اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای [[افلاطون]] و [[ارسطو]] و [[نوافلاطونی]]ان و [[زرتشت]] و [[هرمس]] و اسطوره [[تحوت]] و آرای نخستین [[صوفی‌گری|صوفیان]] مسلمان در هم آمیخته‌است.<ref name="caravan.ir">[[محمدرضا فشاهی]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 ''ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی''،] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20080223212805/http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 |date=۲۳ فوریه ۲۰۰۸ }} [[انتشارات کاروان]]، ۱۳۸۰، ص ۳۳</ref>
 
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی‌داند. [[عرفان]] است از این نظر که [[کشف]] و [[شهود]] و [[فلسفه اشراق]] را شریف‌ترین و بلندمرتبه‌ترین مرحله شناخت می‌شناسد.
سطر ۷۷ ⟵ ۷۶:
 
== علوم غریبه ==
عموم مورخان سهروردی را آگاه به علوم غریبه از قبیل سحر و جادو و… معرفی کرده‌اند. شهرزوری نیز او را صاحب کرامت و آگاه به علم کیمیا معرفی کرده. یکی از دلایل قتل او نیز این بود که به وی نسبت ساحری می‌دادند.<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.tahoordanesh.com/pageprint.php?pid=16299 |title=اندیشه‌های سیاسی سهروردی و تأثیر آن‌ها در قتل وی (2) |accessdate=۲۴ ژانویه ۲۰۱۵ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20150128132829/http://www.tahoordanesh.com/pageprint.php?pid=16299 |archivedate=۲۸ ژانویه ۲۰۱۵ |dead-url=yes }}</ref>
 
== نورالانوار ==
سهروردی [[هستی‌شناسی]]<ref>Ontology</ref> خود را «نورالانوار» نام داده‌است. همان حقیقت الهی که درجه روشنی آن چشم را کور می‌کند. نور را نمی‌توان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیا با نور آشکار می‌شوند و طبعاً باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کرده‌اند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آن‌ها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آن‌ها می‌رسد.<ref>[[محمدرضا فشاهی]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 ''ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی''،] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20080223212805/http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?bookId=127&categoryId=4 |date=۲۳ فوریه ۲۰۰۸ }} [[انتشارات کاروان]]، ۱۳۸۰، صص ۳۴–۳۵</ref>
 
او شدت و ضعف موجودات را در شدت و ضعف نورانیت آن‌ها می‌داند نور حقیقتی واحد است اما شدت و کاستی دارد و بر این تعبیر از خداوند به عنوان نورالانوار و سرچشمهٔ نورانیت سایر وجودها تعبیر می‌کند.
سطر ۱۴۱ ⟵ ۱۴۰:
{{پایان شعر}}
 
در وصیت‌نامه سهروردی به نقل از [[دینانی]] آمده‌است: «وقتی خواستی قرآن بخوانی، به گونه‌ای بخوان که تو گویی فقط برای تو نازل شده نه کس دیگری…».<ref>خبرگزاری کتاب ایران، [http://www.ibna.ir/vdcf.cdviw6d0cgiaw.html] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20070908211842/http://www.ibna.ir/vdcf.cdviw6d0cgiaw.html |date=۸ سپتامبر ۲۰۰۷ }}، وصیت سهروردی به نقل از [[دینانی]].</ref>
 
== نظرات دیگران ==
سطر ۱۵۹ ⟵ ۱۵۸:
* [[حکمت‌الاشراق]]
* [[دینانی]]
 
فرهیختگان پیشکسوتان گذشته حال آینده ساوه
علوم فرهنگی پزشکی . - تاریخ و جغرفیا -اقتصادی - ورزشی - تاریخی - سیاسی -هنری -خیرین
سدید الدین ساوجی فرزند امیر ظهیر الدین ملک شرف الدین ساوجی و جواجه شمس الدین پیر محمد ساوجی
190-سدید الدین ساوجی
 
سدید الدین ساوجی فرزند امیر ظهیر الدین ملک شرف الدین ساوجی و جواجه شمس الدین پیر محمد ساوجی که شرح حال پدر وبرادر صاحب ترجمه در این مجموعه امده است.
 
شاردن در سیاحتنامه می نویسد : نخسین سنگ بلده ( ساوه) به طالع جوزاگذارده شده است .
 
مردمان شمالی ( مهاجمین ترک وتاتار ) ساوه رادر سده چهارم هجری ویران کردند
 
چهل سال بعد خواجه سدید الدین پسر ملک شرف الدین ساوجی در تجدید بنای ساوه اقدام واهتمام ورزیده بطوریکه وسعت شهر جدید بزرگتر از بلده پیش گشت وسور وباروئی نیز به دور آن کشیده باسنگ وآجر سرخ مفروش ساخت چندی بعد خواجه شمس الدین به توسعه ساوه از ناحیه شمال گماشت وده چشمه آب پدید آورده ودر شهر جاری ساخت .1
 
== منابع ==
{{ویکی‌گفتاورد}}
{{حقوق معنوی|[[محمد معین]]|[[۲۱ تیر]] [[۱۳۵۰ (خورشیدی)|۱۳۵۰]]}}
* فرهنگ فارسی معین
* [https://web.archive.org/web/20160304130803/http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=سهروردی%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]
* کتاب ملاصدرا تألیف [[هانری کوربن]] ترجمه [[ذبیح‌الله منصوری]]
* سه حکیم مسلمان، تألیف [[سید حسین نصر]]، ترجمه [[احمد آرام]]، ۱۳۴۵
سطر ۱۹۰ ⟵ ۱۷۶:
{{زبان و ادبیات عربی در دوره عباسی}}
{{داده‌های کتابخانه‌ای}}
{{ادبیات عربی}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:سهروردی، شهاب‌الدین}}
 
[[رده:اعدام‌شدگان اهل ایران]]
[[رده:اعدام‌شدگان سده ۱۲ (میلادی)]]
سطر ۲۱۵ ⟵ ۱۹۹:
[[رده:فیلسوفان مسلمان]]
[[رده:مسلمانان سده ۱۲ (میلادی)]]
[[رده:مسلمانان سنی اهل ایران]]
[[رده:منطق‌دانان]]
[[رده:منطق‌دانان اهل ایران]]
[[رده:مسلمانان سنی اهل ایران]]