به دنبال [[کودتای 28۲۸ مرداد 1332۱۳۳۲]] و سرکوب [[15۱۵ خرداد 1342۱۳۴۲]] که به تحکیم رژیم پهلوی انجامید ،انجامید، اندیشه [[مبارزه مسلحانه]] در میان نیروهای مبارز ،مبارز، اعم از مذهبی و [[مارکسیست]] ، بالا گرفت . هر دو جناح با تکیه بر پیشینه و ذهنیت تاریخی خود با این رویکرد کنار آمدند و از این رو سعی کردند با اتکا بر تجربیات پیشین ،پیشین، در مواجهه با سرکوب و انقیاد در داخل کشور ،کشور، به مبارزه مسلحانه و خشونت روشمند به عنوان تنها راه مقابله با رژیم شاهنشاهی روی آورند .
در واقع علل اصلی این جنبش عبارت بود از : * سرخوردگی از مبارزات سیاسی و محافظه کارانه گذشته
* سرخوردگی از مبارزات سیاسی و محافظه کارانه گذشته
* شدت یافتن جو اختناق و دیکتاتوری از سوی رژیم سلطنتی پهلوی
* تاثیر شدید پیروزی جنبش هایجنبشهای رهایی بخش در [[کوبا]] و [[الجزایر]] و تشدید [[جنگ ویتنام]]
== گروههای چریکی در ایران ( پیش از انقلاب 1357 ۱۳۵۷) ==
* [[سازمان چریک هایچریکهای فدایی خلق ایران]]
* [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] (مجاهدین مسلمان )
* [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر]] ( مجاهدین مارکسیست )
* هستههای مخفی و کوچک مارکسیستی چون [[گروه فلسطین]] ، گروه آرمان خلق و گروه لرستان
* گروههای کوچک اسلامی مانند گروه الفجر ،الفجر، گروه ابوذر ،ابوذر، گروه شیعیان راستین و گروه الله اکبر
در بحث پیرامون جنبش چریکی ،چریکی، سه سازمان هم از لحاظ کمّی و هم از حیث کیفی برجسته تر از سایرین اند . گروههای کوچک دیگری هم فعال بودند ولی مشخصا این سه گروه بودند که نفش مسلط را ایفا کردند . گروههای یاد شده عبارت بودند از : [[سازمان چریک هایچریکهای فدایی خلق ایران]] ، [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ، و سازمان مجاهدین مارکسیست ( بعد هابعدها [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر]] ) .
== مبارزه مسلحانه ==
جنبش چریکی با اعلام خود سه گروه را مخاطب قرار داد . نخست ،نخست، این امکان را فراهم آورد که مردم یا خلق ( واژه مورد علاقه شان ) بدانند که واقعیت همان چیزی نیست که شاه جلوه می دهدمیدهد و مخالفت با حکمرانی شاه ،شاه، نه تنها متوقف نشده ،نشده، بلکه تجدید قوا نیز کرده استکردهاست ؛ دومین مخاطب ،مخاطب، رژیم شاه بود و این که ثبات و آرامش مورد ادعایش چیزی جز فریب نیست ؛ سومین مخاطب ،مخاطب، نسل پیشین ملی گرایان ،گرایان، اسلام گرایان و مارکسیست هایمارکسیستهای معتقد به روش قدیمی اپوزیسیون صرف بودند . جنبش چریکی به آنان نهیب می زدمیزد که مرحله جدید و خشونت باری آغاز شده است ،شدهاست، تنها به این دلیل که رژیم شاه راه دیگری را باقی نگذاشته که فعالان سیاسی در پیش گیرند .
مدت هامدتها پیش از آغاز جنبش چریکی در 1349 ،۱۳۴۹، توسل به خشونت جزئی از سیاستگذاری ایرانیان بوده است بودهاست. پیش از دهه 1350 ،۱۳۵۰، بسیاری از گروههای سیاسی روش هایروشهای خشونت آمیز را برای پیشبرد اهداف خود به کار بستند . ( از جمله [[سازمان نظامی حزب توده ایران]] و فعالیت [[فداییان اسلام]] و [[هیأت موتلفه اسلامی]] ) . با همه این احوال ،احوال، بهره گیری از ابزار خشونت برای اهداف سیاسی در همه موارد مذکورمذکور، ، تصادفی ،تصادفی، در هم ریخته و بی نظم بود و به نوعی حرکتی تاکتیکی به شمار می آمدمیآمد تا حرکتی راهبردی . هدف چریک هاچریکها هدایت عملیات خشونت بار ساده ،ساده، منفرد و منجر به لو رفتن به دست ساواک و تحمل تلفات احتمالی نبود . سایر تجربهها در دهه 1340۱۳۴۰ بیهودگی چنین عملیاتی را نشان داده بود . این حقیقت که فعالیت سیاسی آشکار یا زیرزمینی ناممکن به نظر می رسید میرسید. ، لزوم یافتن راه حلی مبرم را دوچندان می کرد میکرد. هدف ،هدف، وارد آوردن ضربه از نقطه صفر و تداوم جنبش در شرایط سرکوب شدید بود . استفاده جنبش چریکی از خشونت ،خشونت، قویاً از توسعه جنبش آزادیخواهی بین المللی و نیز تحولات سیاسی – اجتماعی ایران متأ ثر بود . از این رو ،رو، برای تفکیک موارد به کارگیری خشونت توسط جنبش هایجنبشهای چریکی و خشونتی که پیشتر جاری بود ،بود، از عبارت « مبارزه مسلحانه » بهره می گیریم میگیریم.
مبارزه مسلحانه به چند منظور به کار گرفته شد .
* دفاع از خود در برابر نیروهای امنیتی رژیم
* در قالبی تهاجمی برای ایجاد و تثبیت سازمان زیرزمینی پیشرو
* به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای اعلام وجود سازمان و جذب نیرو از آن
* به عنوان وسیلهای برای تنبیه رژیم به جرم بدرفتاری با بخش هایبخشهای گوناگون جامعه خاصه کارگران
* کسب حمایت در کنش هایکنشهای نافرمانی مدنی
* ایجاد ارتش مردمی به منظور سرنگونی رژیم در یک انقلاب موفق
== انتقاد به مشی چریکی ==
منتقدان جنبش چریکی ( حزب توده و اسلام گرایان ) نقد خود را از زاویههای گوناگون ابراز کرده اند کردهاند.
*انتقاد از سوی [[حزب توده]] که مخاطب اصلی آن سازمان فداییان بود . نکته اصلی انتقاد حزب توده آن بود که نظریات فداییان پیرامون مبارزه مسلحانه ،مسلحانه، با [[مارکسیسم – لنینیسم]] بیگانه است بیگانهاست. حزب توده استدلال می کردمیکرد که تنها زمانی فعالیت مسلحانه در تاکتیک هایتاکتیکهای سازمانی اهمیت می یابدمییابد که شرایط عینی انقلاب به وجود آمده باشد . از نظر حزب ،حزب، در نبود این شرایط ،شرایط، فعالیت مسلحانه آن گونه که فداییان برنامه ریزی می کردندمیکردند نادرست بود .
*جنبه دیگر انتقاد به مشی چریکی ،چریکی، از سوی اسلام گرایان بود . اسلام گرایان تحت رهبری روحانیان که آیت الله خمینی را حمایت کردند با چریک هایچریکهای مارکسیست دشمن بودند اما در ابتدا از چریک هایچریکهای مسلمان ( سازمان مجاهدین خلق ) حمایت می کردند میکردند. رابطه بین این دو گروه نیز در طول دهه 1350۱۳۵۰ پیوسته رو به وخامت نهاد . علل این موضوع برداشت آزاد مجاهدین از مارکسیسم ،مارکسیسم، نگاه آن به اسلام انقلابی بدون توجه به رهبری روحانیت و تاکیدش بر فعالیت مسلحانه به عنوان تنها راه پیروزی بود .
== میراث جنبش چریکی ==
جنبش چریکی در وهله اول و بیش از همه پاسخ یک نسل بود به سرکوب و حکمرانی مستبدانه شاه . جنبش به وضوح جنبهای قهرمانانه و رمانتیک داشت که در مقاطعی حتی باعث خلق اسطوره نیز شد . اهمیت جنبش در ارائه بدیل انقلابی توسط آن یا ناتوانی آن در رسیدن به هدف غایی خود ( دستیابی به قدرت دولتی ) نیست . در هر دو مورد جنبش شکست خورد . جنبش ،جنبش، نقش محوری در غلبه بر جوّ ناامیدی داشت که پس از تثبیت قدرت شاه در سال 1342۱۳۴۲ به وجود آمده بود . گذشته از ایناین، ، چریک هاچریکها موفق شدند روحیه جنبش ضد شاه را که بر حرکت انقلابی منجر به سقوط وی در 1357۱۳۵۷ تاثیر گذاشت ،گذاشت، تقویت کنند . در تحلیل نهایی ،نهایی، به دلیل وجود چریک ها ،چریکها، رژیم سلطنتی شاه هرگز نتوانست ادعا کند که بر کشور کنترل کامل دارد .
شاید مهم ترین بخش میراث جنبش چریکی تعریف دوباره سیاست هایسیاستهای چپ رادیکال در دوره پس از انقلاب است . پس از سال 57 ، سازمان۵۷، هایسازمانهای چریکی مهم ترین چالش را برای جهموری اسلامی نوپا به وجود آوردند . با اینکه سرانجام همه آن هاآنها شکست خوردند ،خوردند، انرژی و زمان زیادی صرف مبارزه با این گروههای رادیکال شد . در حقیقت بسیار مشکل است تصور کنیم که در صورت نبود جنبش هایجنبشهای چریکی در دهه 1350 ،۱۳۵۰، گروههای سیاسی چپ رادیکال چگونه می توانستندمیتوانستند چالشی جدی برای جهموری اسلامی پدید آورند . مارکسیست هایمارکسیستهای پس از انقلاب که تاریخشان با جنبش چریکی دهه 1350۱۳۵۰ پیوند خورده است ،خوردهاست، به ویژه فداییان ،فداییان، به سرعت به سازمان هاییسازمانهایی تودهای مردمی تبدیل شدند که رهبری جدید اسلامی به آن هاآنها به عنوان خطری جدی نگاه می کرد میکرد.
در بین اسلام گرایان ،گرایان، جز مجاهدین و شاخه رادیکال اسلامی اش ،اش، تنها مفسران انقلابی ،انقلابی، اسلام گرایان تحت رهبری علما بودند . افزون بر این ،این، محبوبیت مجاهدین خلق که خیلی زود به چالش اصلی جمهوری اسلامی تبدیل شد ،شد، مبتنی بر سابقه رادیکال آن در دهه 1350۱۳۵۰ بود .
== منبع ==
|