هری پاتر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Bashareh.s (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Bashareh.s (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷۲:
همانطور که گفته شد این کتاب داستانی آهنگین و جذاب دارد. در ابتدا هری پاتر که نزد خاله و شوهر خاله اش زندگی میکند ، معرفی میشود .هری ناگهان میفهمد که یک [[جادوگر]] است و [[لرد ولدمورت]] در کودکی به خانه آنها حمله کرده و پدر و مادرش را کشته، ولی بهطور شگفتانگیزی نتوانسته هری را نابود کند و جادویش به خودش بازگشتهاست. هری احساس می کند که همه بیشتر از خودش او را می شناسند.
او توسط پروفسور مک گوناگال به هاگوارتز دعوت می شود. هری روز های خوبی را در هاگوارتز می گذراند. او از ابتدا متوجه می شود که یکی از استادان مدرسه از او به شدت متنفر است. نام آن استاد چیزی نبود جز پروفسور اسنیپ. او متوجه می شود یک شیء مرموز در مدرسه شان پنهان شده است. با دوستانش رون و هرماینی به دنبال یافتن پاسخ سؤالاتشان هستند که متوجه می شوند، وسیله ای که در مدرسه مخفی است، در اصل یک سنگ است. سنگ قدرت ساخته دست نیکولاس فلامل. آنها متوجه می شوند که پروفسور اسنیپ به دنبال به دست آوردن سنگ است. در ابتدا فکر می کنند که او سنگ را برای خودش می خواهد، ولی در اصل برای اربابش لرد ولدمورت ، قصد سرقتش را دارد. آنها به دنبال محل پنهان شدن سنگ می روند که با یک سگ سه سر، یک گیاه پیچک، دری قفل شده و یک آزمون شطرنج مخصوص محافظت می شود. در آخر هری موفق می شود به کمک دوستانش از همه مراحل به خوبی عبور کند و به اتاق نهایی برسد. در آن اتاق با صحنه عجیبی رو به رو می شود. او شخصی را به غیر از پروفسور اسنیپ می بیند. در نتیجه میفهمد که فردی که در آن جا به دنبال سنگ است ، استاد دیگری است که تحت کنترل ولدمورت درآمدهاست. آنها نبرد کوچکی میکنند و سر انجام ولدمورت فرار میکند؛ و بعد هری میفهمد که اسنیپ جان او را نجات دادهاست.
{{سخ}}
هری در پایان میفهمد دلیل اینکه در کودکی از طلسم ولدمورت نجات یافته اینست که ،مادرش خود را فدای او کرده و با به وجود آوردن جادویی باستانی به نام جادوی عشق ولدمورت را شکست دادهاست. اما ولدمورت از بین نرفته و دوباره بازگشته و به دنبال انتقام از هری پاتر است.
|