شاه لیر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Movenster (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Movenster (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: جمع عربی واژگان فارسی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۷:
* '''''صحنه پنجم (قلعه‌ی گلوستر)''''': ادموند بلافاصله دوک کورنوال را از قضیه پدرش مطلع کرده و دوک به ادموند دستور می‌دهد که پدرش را دستگیر کند. ادموند هم قبول کرده و برای تصاحب جایگاه پدرش دست به خیانت می‌زند.
* '''''صحنه ششم (اتاقی در نزدیکی قلعه‌ی گلوستر)''''': گلوستر شاه و اطرافیانش را در یک منزل سکونت می‌دهد. لیر در خیال خود دخترانش را به اتهام حق نشناسی دادگاهی می‌کند و دلقک و ادگار هم در این تخیلات او را یاری می‌دهند. گلوستر به لرد کنت می‌گوید که جان لیر پر خطر است و آنها به سمت سواحل شرقی بریتانیا روانه می‌شوند.
* '''''صحنه هفتم (قلعه‌ی گلوستر)''''': نیروهای فرانسوی به سواحل شرقی بریتانیا رسیده‌اند و دوک کورنوال که گلوستر را خائن می‌داند دستگیر کرده و کور می‌کند و در نهایت مکان شاه را می‌فهمد. در این بین یکی از خدمتکاران گلوستر کورنوال را مجروح کرده و او را به حال مرگ می‌اندازدمی‌کشد. گلوستر که متوجه خیانت ادموند میشود از قصر بیرون می‌رود تا با چشمان کور ادگار را پیدا کند.
 
=== پرده چهارم ===
* '''''صحنه اول (بیابان)''''': گلوستر که به فرمان کورنوال با چشمان کور از قلعه‌ی خودش اخراج شده به سمت شرق بریتانیا می‌رود تا ادگار و امپراتور را پیدا کند. ادگار هم که هنوز نقش دیوانه را بازی می‌کند با اندوه به پدر دردمندش برای رسیدن به دوور (یکی از سواحل شرقی بریتانیا) کمک می‌کند.
* صحنه نخست: امیر گلاستر توسط ادگار از قصر خارج می‌شود.
* '''''صحنه دوم (جلوی قصر دوک آلبانی)''''': ادموند و گونریل که به هم علاقه مند شده‌اند، آلبانی را مانعی جدی بر سر راه خود می‌بینند. آلبانی که از رفتار وحشیانه گونریل نسبت به لیر در خشم است با او مشاجره می‌کند. پیکی از راه رسیده و به آلبانی خبر می‌دهد که کورنوال، گلوستر را کور کرده و خودش هم کشته شده، و آلبانی سوگند می‌خورد که انتقام او را بگیرد.
* صحنه دوم: بین ادماند و گانریل عشقی به وجود می‌آید. امیر آلبانی از شرایط به وجود آمده (رفتار با لیر شاه و امیر گلاستر) ناراضی است.
* '''''صحنه سوم (اردوگاه فرانسویها در نزدیکی دوور)''''': لرد کنت باخبر می‌شود که پادشاه فرانسه برای کار مهمی به کشورش برگشته است و کنترل ارتش به لافار (فرمانده‌ی ارتش) سپرده شده است، همچنین معلوم می‌شود که کوردیلیا از رفتار خواهرانش بسیار ناراحت شده و ارتش دوک ها به سمت دوور در حال حرکت می‌باشد.
* صحنه سوم: امیر کنت با قاصدی از کردلیا روبرو می‌شود و از وقایع با خبر می‌شود. (این صحنه در تمامی نسخه‌ها وجود ندارد)
* '''''صحنه چهارم (چادر کوردیلیا در دوور)''''': کوردیلیا و پزشک با هم گفتگو کرده و کوردیلیا آمادگی خود را برای نگهداری از پدرش اعلام می‌کند. همچنین معلوم می‌شود که حمله‌ی فرانسه به بریتانیا به درخواست کوردیلیا و برای کمک به لیر انجام شده است.
* صحنه چهارم: کردلیا آماده‌است تا از پدرش پذیرایی کند.
* '''''صحنه پنجم (قلعه‌ی گلوستر)''''': ریگان نیزکه گرفتارشوهرش عشقرا از دست داده به ادموند ادماندعلاقمند شده‌استشده و سعی می‌کند کهبا بهکمک ازوالد بقبولانداو کهرا برای خود کند. همچنین او رااز درزنده اینماندن راگلوستر کمکنگران کنداست کهو موفقدستوراتی نمی‌شودبرای کشتن او صادر می‌کند.
* '''''صحنه ششم (جلگه‌ای در نزدیکی دوور)''''': گلوستر قصد خودکشی دارد و برای همین به همراه ادگار بر روی مکان کم ارتفاعی رفته و با گول خوردن از ادگار از آنجا می‌پرد و با گمان اینکه از صخره‌ای بلند پریده و سالم مانده زندگی دوباره خود را از خدایان می‌داند. لیر هم که عقل خود را از دست داده به شکل ناراحت کننده‌ای از دست تعدادی از خادمینش که قصد کمک به او دارند فرار می‌کند. ازوالد که برای کسب پاداش قصد کشتن گلوستر را دارد بدست ادگار کشته می‌شود و آنها با خواندن نامه‌ی گونریل می‌فهمند که او قصد دارد به آلبانی خیانت کند و با ادموند ازدواج کند.
* صحنه ششم: ادگار امیر گلاستر را که قصد خودکشی داشت را متقاعد می‌کند که با وجود آنکه وی به قعر پرتگاه فرو افتاده اما به طرزی معجزه‌آسا زنده مانده‌است. در این حال لیر با امیر گلاستر دیدار می‌کند و فرستاده‌ای از سوی کردلیا لیر را با خود به سمت لشکر فرانسه می‌برد. پس از رفتن آنان ازوالد به امید دریافت پاداشی، آهنگ کشتن امیر گلاستر را می‌کند که در نهایت ادگار او را می‌کشد. ادگار نامه گانریل به ادماند را در جیب ازوالد پیدا می‌کند.
* '''''صحنه هفتم (چادری در اردوگاه فرانسویها)''''': لیر در نزد فرانسویها تحت معالجه است و کوردیلیا و لرد کنت از او پرستاری می‌کنند. لیر طی صحنه‌ای احساسی از دخترش معذرت خواهی کرده و بعد از آن لرد کنت می‌فهمد که ادموند جای گلوستر را گرفته و قدرتش رو به افزایش است. نیروهای بریتانیایی برای نبرد در راه دوور هستند.
* صحنه هفتم: لیر در حال استراحت در چادری در لشکر فرانسویان است. بین کردلیا و [[پزشک معالج]] لیر گفتگویی در جریان است.
[[File:Lear and Cordelia (1849-54).jpg|{{largethumb}}|لیر و کوردیلیا اثر [[فورد مادوکس براون]]]]
 
=== پرده پنجم ===
* '''''صحنه اول (اردوگاه انگلیسیها در نزدیکی دوور)''''': نیروهای آلبانی و ریگان در آنجا به هم رسیده و ریگان به ادموند اظهار علاقه می‌کند. بعد از این ادگار به آلبانی خبر می‌دهد که نامه‌ای در اختیار اوست و آن را به آلبانی می‌دهد. نیروهای فرانسوی نزدیک می‌شوند و نبرد در شرف وقوع است.
* صحنه نخست: امیر آلبانی و ادماند در حال آماده کردن لشکریان برای مبارزه با لشکر فرانسه هستند. ادگار نامه گانریل را به امیر آلبانی می‌دهد.
* '''''صحنه دوم (مکانی در بین دو اردوگاه فرانسویها و انگلیسیها)''''': صحنه با حضور ادگار و گلوستر آغاز می‌شود. فرانسویها شکست خورده و کوردیلیا و لیر اسیر نیروهای بریتانیایی می‌شوند.
* صحنه دوم: لشکر فرانسه شکست می‌خورد و لیر شاه و کردلیا دستگیر می‌شوند.
* '''''صحنه سوم (اردوگاه انگلیسیها در نزدیکی دوور)''''': کوردیلیا و لیر به زندان فرستاده شده و ادموند حکم اعدام آنها را مخفیانه به یکی از افرادش می‌دهد. در آن سو مشاجره‌ای بین دو خواهر بر سر ادموند بر پا می‌شود و آلبانی با خشم به ادموند اعلان جنگ می‌دهد. گونریل هم خواهرش ریگان را مسموم کرده و باعث مرگش می‌شود. در حین مبارزه ادگار سر رسیده و با ادموند گلاویز شده و او را شکست می‌دهد. از آن سو آلبانی با استفاده از نامه‌ای که حاوی مدارک خیانت گونریل است او را هرزه خطاب کرده و گونریل فرار کرده و خودکشی می‌کند. ادموند که ناراحت شده است و قصد دارد کار خوبی انجام دهد به سرعت آلبانی را باخبر می‌کند که اگر زود حرکت نکنند کوردیلیا و لیر کشته می‌شوند. افراد به سمت زندان می‌روند ولی کوردیلیا اعدام شده و لیر زنده مانده است. ادموند نیز کشته شده و لیر که خود را روی جسد کوردیلیا انداخته و گریه می‌کند نیز از شدت غم و اندوه جان می‌سپارد. در نهایت این تراژدی به پایان رسیده و تمام شخصیت ها با آهنگ عزا از صحنه خارج می‌شوند.
* صحنه سوم: ادماند کسی را مأمور می‌کند که لیر شاه و دخترش را در زندان بکشد.
* صحنه چهارم: امیر آلبانی ادماند را به جنگ تن‌به‌تن دعوت می‌کند. ادگار وارد میدان می‌شود و با ادماند می‌جنگد و او را می‌کشد. ریگان در اثر سمی که گانریل به او داده می‌میرد و گانریل نیز بعد از مرگ ادماند خود را با خنجر می‌کشد. امیر کنت وارد می‌شود و سراغ لیر شاه را می‌گیرد. در این هنگام لیر شاه با جسد کردلیا در دست وارد می‌شود و می‌گوید که جلاد کردلیا را کشته‌است. او خبر می‌دهد که دلقک را نیز اعدام کرده‌اند و بعد از شدت غصه می‌میرد.
 
== پیوند به بیرون ==