قرون وسطی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ImanFakhri (بحث | مشارکتها) |
ImanFakhri (بحث | مشارکتها) جز جایگزینی با اشتباهیاب: اسکولاسیک⟸اسکولاستیک، بندیکتین⟸بندیکتی، بهضورت⟸بهصورت، بوهیمیا⟸بوهم، بگارگیری⟸بهکارگیری، بیشترتیول⟸بیشتر تیول، تشویقیه⟸تشویق، تمودند⟸نمودند، تمپلار⟸معبد، خاورمیانهکه⟸خاورمیانه که، دیوکلیسن⟸دیوکلیسین، دیوتیو⟸دِوُتیو، دادول⟸دادْوِل، رگذشتهی⟸درگذشتهٔ، جوانترش⟸جوانتر وی، لوتیر⟸لوتِر، نزدبکی⟸نزدیکی، هاسپیتالرها⟸مهماننوازها، هوسیت⟸هوسیها |
||
خط ۲۰:
در طول سده دوم میلادی، [[امپراتوری روم]] توانست به اوج گستردگی سرزمینی خود دستیابد؛ روم در دو سدهٔ پسین، کاهش قدرت و توانایی ادارهٔ مناطق دورافتادهترش را تجربه نمود.<ref name="Cunliffe391">Cunliffe ''Europe Between the Oceans'' pp. 391–393</ref> مشکلات اقتصادی همانند تورم و فشارهای خارجی بر مرزهای امپراتوری باعث بروز [[بحران قرن سوم]] در امپراتوری گردید، در این بحران امپراتورهایی که بر تخت مینشستند پس از اندک زمانی بوسیلهٔ غاصبی از قدرت برکنار میگردیدند.<ref name="Collins3">Collins ''Early Medieval Europe'' pp. 3–5</ref> در طول سده سوم میلادی مخارج نظامی پیوسته افزایش مییافت، که یکی از دلایل اساسی آن [[جنگهای ایران و روم|جنگ]] با [[شاهنشاهی ساسانی]] بود که در میانهٔ سده سوم تجدید نیرو نمودهبود.<ref name="Heather111">Heather ''Fall of the Roman Empire'' p. 111</ref> شمار سپاهیان دو برابر گشت و واحدهای کوچک نظامی و سواره نظامها جای [[لژیونر|لژیونرهای رومی]] را به عنوان واحدهای تاکتیکی سپاه امپراتوری، گرفتند.<ref name="Brown24-25">Brown ''World of Late Antiquity'' pp. 24–25</ref> نیاز به درآمد بیشتر منجر به برقراری مالیاتهای سنگینتری گردید و باعث تباهی شمار و طبقهٔ خانوادههای سرمایهدار یا ملکداران گردید و شمار افرادی از آنان را حاضر به قبول مسئولیتی حکومتی و اداری در شهرهای خودشان بودند را، به شدت کاهش داد.<ref name="Heather111"/> کارمندان بیشتری برای برآورده کردن احتیاجات سپاه در ادارات مرکزی مورد نیاز بود که موجب دادخواهی شهروندان گردید مبنی بر اینکه شمار جمعآوری کنندگان مالیات در امپراتوری از شمار مالیاتدهندگان بیشتر است.<ref name="Brown24-25"/>
امپراتور [[دیوکلسین]] (۲۸۴–۳۰۵ در قدرت)، امپراتوری را در سال ۲۸۶ به دو بخش اداری و اجرایی [[امپراتوری بیزانس|نیمه شرقی]] و [[امپراتوری روم غربی|نیمه غربی]] تقسیم کرد؛ اما این تقسیمبندی به وسیلهٔ ساکنان و فرمانروایان این بخش به در نظر گرفته نمیشد از آنجایی که تمامی فرمانهای قانونی و اجرایی یک بخش در بخش دیگر نیز معتبر شناخته میشد.<ref name="Collins9">Collins ''Early Medieval Europe'' p. 9</ref>{{efn-ua|این سیستم به عنوان سیستم تتراشی شناخته میشود.<ref name=Collins9/>}} در سال ۳۳۰ م و پس از دورهٔ جنگهای داخلی، [[کنستانتین یکم|کنستانتین بزرگ]] (۳۰۶–۳۳۷ در قدرت) شهر [[بیزانتیوم]] را به عنوان پایتخت قسمت شرقی و نام تازهٔ ''[[قسطنطنیه|کُنستانتینوپول]]'' بنیان نهاد.<ref name="Collins24">Collins ''Early Medieval Europe'' p. 24</ref> اصلاحات
[[پرونده:Europe map 450.PNG|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Europe_map_450.PNG|چپ|بندانگشتی|نقشهٔ تقریبی مرزهای اروپا در حدود سال ۴۵۰ میلادی]]
در سال ۳۷۶ م [[گوتها]]، که از [[هون]]ها فرار میکردند، اجازهنامهای از امپراتور [[والنس]] دریافت نمودند (۳۶۴–۳۷۸ م در قدرت) تا در ایالت رومی [[تراکیه]] واقع در شبهجزیره [[بالکان]] ساکن گردند. این اسکان یافتن به راحتی صورت نپذیرفت و هنگامی که افسران رومی نتوانست مشکلات به وجود آمده را برطرف نمایند، گوتها به تاخت و تاز و غارت در مناطق امپراتوری مبادرت ورزیدند. والنس که در تلاش برای از بین بردن این وضعیت وخیم بود در [[نبرد آدریانوپل]] در ۹ اوت ۳۷۸ م بدست گوتها کشتهشد.<ref name="Bauer47">Bauer ''History of the Medieval World'' pp. 47–49</ref> در کنار تهدیدهای کنفدراسیونهای قبایل از شمال در میان خود امپراتوری نیز مرزبندیهایی میان امپراتوری به وجود آمد، مخصوصاً کلیسای مسیحی که مشکلاتی را به وجود آورد.<ref name="Bauer56">Bauer ''History of the Medieval World'' pp. 56–59</ref> در سال ۴۰۰ م [[ویزیگوتها]] به امپراتوری روم غربی هجوم بردند و اگرچه مدتی عقب رانده شدند اما سرانجام در ۴۱۰ م [[غارت رم (۴۱۰)|شهر رم را غارت]] کردند.<ref name="Bauer80">Bauer ''History of the Medieval World'' pp. 80–83</ref> در سال ۴۰۶ م [[آلانها]]، [[وندالها]] و [[سوئبیها]] به سرزمین [[گل (سرزمین)|گل]] رسیدند؛ و پس از سه سال در تمام گل پخش شده و در ۴۰۹ م از [[پیرنه|کوهستان پیرنه]] گذشتند و بجایی که امروزه اسپانیا نامیده میشود، قدم گذاشتند.<ref name="Collins59">Collins ''Early Medieval Europe'' pp. 59–60</ref> [[دوره مهاجرتها]] با حرکت دستههای گوناگون مردم مختلف آغاز گشت و از نخستین گروهها تعداد بسیار زیادی از [[ژرمنها|مردم ژرمن]] بودند که از میان اروپا گذشتند. [[فرانکها]]، [[آلامانها]] و [[بورگوندیها]] در شمال سرزمین گل متوقف شدند و در همان هنگام [[آنگلها]]، [[ساکسونها]] و [[جوتها]] [[اسکان آنگلو-ساکسونها در بریتانیا|در بریتانیا ساکن شده]]،<ref name="Cunliffe417">Cunliffe ''Europe Between the Oceans'' p. 417</ref> و [[وندالها]] از تنگهٔ جبل الطارق گذشته و ایالت رومی [[آفریکا (استان روم)|آفریکا]] را تسخیر نمودند.<ref name="Collins80">Collins ''Early Medieval Europe'' p. 80</ref> در دهه ۴۳۰ م هونها هجوم به امپراتوری را آغاز کردند؛ فرمانروایشان [[آتیلا]] (۴۳۴–۴۵۳ در قدرت) تهاجمها به بالکان در سال ۴۴۲ م و ۴۴۷ م، به سرزمین گل در ۴۵۱ م و به ایتالیا در ۴۵۲ م را رهبری میکرد.<ref name="James67">James ''Europe's Barbarians'' pp. 67–68</ref> تهدیدات هونها تا هنگام مرگ آتیلا در ۴۵۳ م پابرجای بود؛ تنها پس از مرگ او بود که [[هون|کنفدراسیون هونی]] که او بینان نهاده و رهبری میکرد از هم پاشید.<ref name="Bauer117">Bauer ''History of the Medieval World'' pp. 117–118</ref> این یورشهای بزرگ قبایل مختلف، طبیعت سیاسی و بافت فرهنگی و مردمی، آنچه را که پیش از آن، امپراتوری روم غربی نامیده میشد را یکسره دگرگون ساخت.<ref name="Cunliffe417"/>
خط ۹۲:
=== فروپاشی امپراتوری کارولنژی ===
{{main|امپراتوری مقدس روم|عصر وایکینگها}}{{multiple image|footer=تکهتکه شدن [[امپراتوری کارولنژی]] در سالهای ۸۴۳، ۸۵۵ و ۸۷۰ میلادی|align=left|direction=horizontal|width=135|image1=Carolingian territorial divisions, 843.png|width1=100|alt1=|caption1=|image2=Carolingian territorial divisions, 855.png|width2=100|alt2=|caption2=|image3=Carolingian territorial divisions, 870.png|width3=100|alt3=|caption3=}}نقشهٔ شارلمانی بر آن بود تا طبق سنت فرانکها سرزمیناش را میان فرزندانش تقسیم نماید، ولی موفق به انجام این نقشه نگردید زیرا تا سال ۸۱۳ میلادی تنها یکی از فرزندان او به نام [[لویی پارسا]] (۸۱۴–۸۴۰ درقدرت) زنده ماندند. کمی پیش از مرگ شارلمانی در ۸۱۴، او لویی را به عنوان جانشین خود معرفی نمود. درازای ۲۶ سال فرمانروایی لویی با بخشبخش شدن امپراتوری در میان پسران او شناخته شدهاست و پس از ۸۲۹ شعله جنگ داخلی در میان اتحادهای پیشین پدر و پسران بر سر کنترل بخشهای گوناگون امپراتوری زبانه کشید. سرانجام لویی بزرگترین پسرش [[لوتار یکم]] (درگذشتهٔ ۸۵۵) را به عنوان امپراتور به رسمیت شناخت و ایتالیا را به او واگذار کرد. لویی باقیماندهٔ امپراتوری را نیز میان لوتار و پسر
درپی مرگ او سه سال جنگ داخلی درگرفت. در [[پیمان وردون]] (۸۵۳)، یک پادشاهی در سرزمینهای میان رودهای [[راین (رود)|راین]] و [[رون]] برای لوتار ایجاد گردید و همراه با سرزمینهایش در ایتالیا به او تعلق گرفت و عنوان امپراتوریاش نیز به رسمیت شناخته گردید. لویی ژرمن کنترل باوریا و مناطق شرقی آلمان امروزی را بدست گرفت. شارل تاس سرزمینهای فرانک غربی و آنچه که امروزه فرانسه خوانده میشود، را دریافت کرد.<ref name="Bauer4272">Bauer ''History of the Medieval World'' pp. 427–431</ref> همهٔ نوهها و نتیجههای شارلمانی بر طبق سنت سرزمینهایشان را میان فرزندانشان تقسیم کردند که نتیجهٔ آن از بین رفتن انسجام و یکپارچگی خاندان گردید.<ref name="Backman139">Backman ''Worlds of Medieval Europe'' p. 139</ref>{{efn-ua|یکپارچگی و اتحادی مختصری در دورهٔ شارل سوم، معروف به چاق، صورت گرفت اگرچه ساختار سیاسی و اداری همچنان مجزا بود.<ref name=Collins356>Collins ''Early Medieval Europe'' pp. 356–358</ref>}} در سال ۹۸۷ میلادی و در سرزمینهای غربی خاندان کارولنژی با تاجگذاری [[هوگو کاپه]] (درقدرت ۹۸۷–۹۹۶) به عنوان پادشاه از میان رفت. این خاندان در سرزمینهای شرقی خیلی زودتر از میان رفته بود، هنگامی که در سال ۹۱۱ [[لویی بچه]] درگذشت،<ref name="Collins360">Collins ''Early Medieval Europe'' pp. 360–361</ref> و [[کنراد یکم (آلمان)|کنراد یکم]] (درقدرت ۹۱۱–۹۱۸) به عنوان پادشاه بر تخت تکیه زد.<ref name="Collins397">Collins ''Early Medieval Europe'' p. 397</ref>
خط ۱۱۲:
در فاصله بین [[بازیلیکا]] کنستانتین قرن چهارم تا قرن هشتم تعداد کمی از بناهای سنگی بزرگ ساخته شد، البته بسیاری از ساختمانهای کوچکتر نیز در سدههای ۶ و ۷ ساخته شدند. درآغاز قرن هشتم، امپراتوری کارولینگین شکل نوینی به معماری بازیلیکا داد.<ref name=Stalley29>Stalley ''Early Medieval Architecture'' pp. 29–35</ref> یکی از ویژگیهای ساختمانهای بازیلیکا داشتن جناح یا «بازوها» در طرفین است، که بهصورت متقاطع عمود بر [[شبستان]] بلند است.<ref name=Cosman247>Cosman ''Medieval Wordbook'' p. 247</ref> از دیگر ویژگیهای جدید معماری مذهبی میتوان به برج متقاطع و نمای ورودی بزرگ به کلیسا که معمولاً در انتهای غربی ساختمان قرار دارد اشاره کرد.<ref name=Stalley49>Stalley ''Early Medieval Architecture'' pp. 45, 49</ref>
کارهای هنری کارولینگین برای گروه کوچکی از چهرههای وابسته به دربار و صومعهها و کلیساهایی که از آنها پشتیبانی میکردند، تولید شد. هنرمندان این رشته تلاشهایی برای بازگرداندن کرامت و کلاسیکگرایی هنر پادشاهی روم و [[هنر بیزانسی]] انجام دادند، اما با این وجود تحت تأثیر هنر خاص جزایر [[بریتانیا]] قرار داشتند. تعصب به هنر وطنی، کار برای سبکهای زینتی ایرلندی سلتی و انگلوساکسون و اشکال مدیترانهای مانند کتاب را یکپارچه کرد و معیارهای هنری بسیاری را برای بقیه دوره قرون وسطا به وجود آورد. آثار مذهبی باقیمانده از قرون اولیه، اغلب نسخههای [[تذهیب]] یا عاجهای کندهکاری شدهای بودند که در اصل برای فلز ساخته شده بود که از آن زمان ذوب میشد.<ref name=Kitzinger36>Kitzinger ''Early Medieval Art'' pp. 36–53, 61–64</ref><ref name=Henderson18>Henderson ''Early Medieval'' pp. 18–21, 63–71</ref> اشیاء ساخته شده از فلزات گرانبها معتبرترین اشکال هنری بودند، اما تقریباً همه آنها به جز چند صلیب مانند صلیب
=== توسعه فناوری و علوم نظامی ===
در دورانهای بعدی امپراتوری روم، تحولات اصلی ارتش تلاش برای ایجاد یک نیروی سواره نظام مؤثر بود و این نیروها هر آن پیچیدهتر میشدند. ایجاد سربازان کاملاً زرهی از نوع [[سوار زره پوش]] از مهمترین ویژگیهای ارتش روم در قرن پنجم بود. قبایل مختلف مهاجم سربازان و نیروهای مختلفی داشتند. اول از همه مهاجمان پیادهنظام [[آنگلوساکسون]] انگلیس بودند تا [[وندالها]] و [[ویزیگوتها]] که تعداد نسبتاً زیادی از سواره نظام را در ارتش خود داشتند.<ref name=NicolleWestern28>Nicolle ''Medieval Warfare Source Book: Warfare in Western Christendom'' pp. 28–29</ref>درابتدای دوره تهاجمات، [[رکاب]] وارد وسایل جنگی نشده بود که سودمندی [[سواره نظام]] را به عنوان نیروهای حملهکننده محدود میکرد زیرا اعمال تمام نیرو بر اسب را ممکن نمیساخت و سوارکار پشت ضرباتی که توسط حرکت اسب زده میشد میماند.<ref name=NicolleWestern30>Nicolle ''Medieval Warfare Source Book: Warfare in Western Christendom'' p. 30</ref> بیشترین تغییر در امور نظامی در دوره حمله، پذیرش کمان مرکب به جای کمان اولیه و ضعیفتر و همچنین کمان ساخت منطقه [[سکاستان]] بود.<ref name=NicolleWestern31>Nicolle ''Medieval Warfare Source Book: Warfare in Western Christendom'' pp. 30–31</ref> تحول دیگر استفاده بیشتر از [[دراز شمشیر]] و جایگزینی پیش برنده زرههای ورقی با جوشن و زرههای چند لایه بود.<ref name=NicolleWestern39>Nicolle ''Medieval Warfare Source Book: Warfare in Western Christendom'' p. 39</ref>
در اوایل دوره کارولینگین اهمیت پیادهنظام و سوارههای سبک همزمان با تسلط فزاینده سواره سنگینهای [[نخبه|نخبگان]] شروع به کاهش کرد.
== قرون وسطای میانه ==
خط ۱۲۴:
[[پرونده:Cleric-Knight-Workman.jpg|بندانگشتی|تصویر تذهیب فرانسوی قرون وسطایی از سه طبقه اجتماعی قرون وسطایی: نمازگزاران ([[روحانی (عنوان)|روحانی]])، آنها که جنگها را به پیش میبرند ([[شوالیه]])، و آنهایی که کار میکنند ([[خردهدهقانپیشه]]).<ref name=Whitton134>Whitton "Society of Northern Europe" ''Oxford Illustrated History of Medieval Europe'' p. 134</ref>رابطه بین این طبقات توسط فئودالیسم ([[اربابرعیتی]]) و [[ارباب منشی]] اداره میشد.<ref name=Gainty352>Gainty and Ward ''Sources of World Societies'' p. 352</ref>]]
قرون وسطای میانه یک دوره گسترش عظیم جمعیت بود. رشد جمعیت اروپا بین سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۳۴۷ از ۳۵ تا ۸۰ میلیون تخمین زده میشد. گرچه دلیل اصلی ان نامشخص است اما مواردی همچون ارتقاء فنون کشاورزی، کم شدن برده داری، آب و هوای معتدل تر، و متوقف شدن تهاجمات و اشغال توسط نیروهای بیگانه از عمده دلایل میتوانند باشند،<ref name=Jordan5>Jordan ''Europe in the High Middle Ages'' pp. 5–12</ref><ref name=Backman156>Backman ''Worlds of Medieval Europe'' p. 156</ref> تا ۹۰ در صد جمعیت اروپا همچنان دهقانان روستایی باقی ماندند. بسیاری دیگر ساکن مزارع دور افتاده نبوده بلکه در جوامع کوچک جمع شدند؛ که ده و روستا نامیده میشدند.<ref name=Backman156/> این روستائیان اغلب وابسته به اربابان نجبا بودند و در سیستم [[ارباب منشی]] به آنها کرایه یا خدمات بدهکار بودند؛ لذا اندک روستائیان در این دوره، یا بعد از ان، آزاد بودند که آنها نیز بیشتر در مناطق جنوب [[اروپا]] بودند تا درشمال.<ref name=Backman164>Backman ''Worlds of Medieval Europe'' pp. 164–165</ref>
پاکسازی مناطق جنگلی و تبدیل آنها به زمینهای قابل کشت با دادن
سیستم باز کشاورزی مبتنی بر [[رعیت داری]] در بیشتر مناطق [[اروپا]]، بهخصوص در اروپای شمال غربی و مرکزی متداول شد.<ref name=Pounds166>Pounds ''Historical Geography of Europe'' p. 166</ref>
این جوامع کشاورزی سه ویژگی پایه داشتند: داراییهای فردی دهقانان به شکل باریکههایی از زمین در زمینهای مختلف ارباب پراکنده بودند. برای حفظ باروری خاک محصولات از سال به سال چرخانده میشدند؛ و زمینهای مشترک برای چرای گلهها و دیگر مصارف استفاده میشدند. بعضی مناطق از یک سیستم سه میدانی چرخش محصول استفاده میکردند. بقیه همان سیستم دو میدانی را نگه داشته بودند.<ref name=Agri>Dawtry "Agriculture" ''Middle Ages'' pp. 15–16</ref>
بخشهای دیگر جامعه شامل [[نجیب زادگی|نجیبزادگان]]، روحانیون و شهروندان عام بود. نجیبزادگان چه افراد عنوان دار و چه [[شوالیه]]ها هردو دهقانان و رعیتها را استثمار میکردند. گرچه آنها خود صاحبان زمین نبودند اما تحت نظام [[اربابرعیتی]] این حق را داشتند که از درآمد رعیت یا زمینهای دیگر برداشت کنند. در قرنهای یازدهم و دوازدهم، این زمینها یا [[تیول]] موروثی شد و آنچنانکه در اوائل قرون وسطی بود دیگر قابل تقسیم بین تمامی ورثه نبود و لذا
روحانیون بر دودسته تقسیم میشدند. روحانیون سکولار که در دنیا زندگی میکردند، و روحانیون عامه که تحت یک نظام مذهبی زندگی میکردند و معمولاً تارک دنیا و راهب بودند.<ref name=Hamilton33>Hamilton ''Religion on the Medieval West'' p. 33</ref> در طول قرون وسطی راهبان بخش بسیار کمی از جمعیت و حتی کمتر از یک در صد باقی ماندند.<ref name=Daily143>Singman ''Daily Life'' p. 143</ref> بیشتر روحانیون عادی از اشراف بیرون کشیده میشدند. این طبقه اجتماعی به عنوان زمینه عضوگیری برای سطوح بالای روحانیت سکولار خدمت میکرد. کاهنان محلی [[قصبه]] اغلب از طبقه دهقانان بیرون کشیده میشدند.<ref name=Barber33>Barber ''Two Cities'' pp. 33–34</ref> شهروندان عادی در موقعیتی تقریباً غیرمعمول قرار داشتند، زیرا که آنها در تقسیم سه دسته سنتی جامعه به اشراف، روحانیت و دهقانان جای نمیگرفتند. در طول قرنهای دوازدهم و سیزدهم، با گسترش شهرها و ایجاد مراکز جدید جمعیت صفوف شهرنشینان بسیار گسترش یافت.<ref name=Barber48>Barber ''Two Cities'' pp. 48–49</ref> اما در طول قرون وسطی، جمعیت شهرها احتمالاً هرگز از ۱۰ درصد از کل جمعیت تجاوز نمیکرد.<ref name=Daily171>Singman ''Daily Life'' p. 171</ref>
خط ۱۴۴:
قرون وسطای میانه مرحله سازنده تاریخ دولت مدرن غربی بهشمار میآید. پادشاهان در فرانسه، انگلیس و اسپانیا قدرت خود را تحکیم بخشیدند و نهادهای حکومتی ماندگار را تأسیس کردند. پادشاهیهای جدید مانند [[مجارستان]] و [[لهستان]]، پس از گرویدنشان به مسیحیت، به قدرتهای اروپای مرکزی تبدیل شدند.<ref name=Barber365>Barber ''Two Cities'' pp. 365–380</ref>
در قرن نهم در خاتمه یک سری جنگها ماگیارها تحت فرماندهی پادشاه [[آرپاد]] (درگذشتهٔ ۹۰۷) در مجارستان سکنی گزیدند.
پاپ، که تا مدتها
[[جنگهای صلیبی شمالی|جنگهای صلیبی شمالی]] و پیشرفت پادشاهیهای مسیحی و دستورها نظامی به مناطقی در بالتیک و فنلاند که قبلاً قبایل [[پاگانیسم]] بودند، بسیاری از مردمان بومی را جبرا وارد فرهنگ اروپایی کرد.<ref name=Barber371>Barber ''Two Cities'' pp. 371–372</ref>
[[پرونده:Europe mediterranean 1190.jpg|بندانگشتی|اروپا و دریای مدیترانه در سال ۱۱۹۰]]
خط ۱۵۷:
برادر کوچکتر ریچارد، [[جان، پادشاه انگلستان]] (۱۱۹۹–۱۲۱۶) نرماندی و بقیه تصرفات شمال فرانسه را در سال ۱۲۰۴ به پادشاه فرانسه فیلیپ دوم (فرانسه) آگوستوس (۱۱۸۰–۱۲۲۳) باخت. این موضوع منجر به اختلاف بین اشراف انگلیسی شد. همزمان نیز اخاذیهای جان برای پرداخت تلاشهای ناموفقش برای بازیابی نورماندی در سال ۱۲۱۵ منجر به منشور کبیر شد، منشوری که حقوق و امتیازات مردان آزاد در انگلیس را تأیید میکرد. در زمان [[هنری سوم انگلستان|هنری سوم]] (۱۲۱۶–۷۲)، فرزند جان، امتیازات بیشتری به اشراف داده شد و قدرت سلطنت کاهش یافت. پادشاهی فرانسه همچنان در اواخر قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی به پیروزی در برابر اشراف ادامه داد و سرزمینهای بیشتری را تحت سلطه شخص پادشاه درآورد و نهایتاً به ایجاد یک دولت سلطنتی متمرکز انجامید. در زمان [[لویی نهم]] (۱۲۷۰–۱۲۲۶) سلطنت فرانسه در اوج جدیدی از اعتبار سلطنتی قرار گرفت، لویی دیگر در تمامی اروپا در نقش میانجیگر وارد میشد.<ref name=Davies355>Davies ''Europe'' pp. 355–357</ref>
در ایبریا، ایالتهای مسیحی، که محصور در قسمت شمال غربی شبه جزیره بودند، شروع به توسعه به سمت کشورهای اسلامی در جنوب
[[پرونده:Bayeux Tapestry scene44 William Odo Robert.jpg|بندانگشتی|ویلیام یکم به همراه برادرش رابرت و اسقف اودو در نرماندی|جایگزین=|راست]]
خط ۱۷۳:
=== زندگی خردمند ===
{{main|رنسانس سده دوازدهم|فلسفه قرون وسطی|ادبیات قرون وسطی|شعر قرون وسطی|پزشکی قرون وسطی اروپای غربی}}
تحولات فلسفه و الهیات در قرن یازدهم باعث افزایش فعالیتهای فکری شد. بین [[واقعگرایی فلسفی|واقعگرایان فلسفی]] و [[نامگرایی|نامگرایان]] بر سر مفهوم «متافیزیک» بحث به وجود آمد. با کشف مجدد [[ارسطو]] و تأکید او بر [[تجربهگرایی]] و [[خردگرایی]]، انگیزش به مباحثات فلسفی ایجاد شد. محققانی مانند [[پیر آبلار]] (درگذشتهٔ ۱۱۴۲) و پیتر لومبارد (
[[پرونده:Richard of Wallingford.jpg|بندانگشتی|یک محقق قرون وسطی مشغول اندازهگیریهای دقیق - نقاشی قرن چهاردهم]]
خط ۲۰۰:
[[پرونده:Maria Lach 02.jpg|بندانگشتی|کلیسای سبک [[معماری رمانسک]] ماریالچ در آلمان]]
در قرن دهم تأسیس کلیساها و صومعهها به توسعه معماری سنگی راه یافت که فرمهای رومی بومی را ارائه میداد، که از آن اصطلاح «[[رمانسک]]» گرفته شدهاست. در صورت موجود بودن، ساختمانهای آجری و سنگی رومی قدیمتر بازیافت شده و از مصالح آنها استفاده میشد. این سبک که در آغاز آزمایشی خود به رمانسک اول موسوم بود شکوفا و به شکلی کاملاً یکسان در اروپا گسترش یافت. درست قبل از سال ۱۰۰۰، موج بزرگی از ساخت کلیساهای سنگی در سراسر اروپا جریان داشت.<ref>[https://avammag.com/21099/بررسی-دوران-قرونوسطی-رومانسک/ پرونده پرتره| بررسی دوران قرونوسطی (قسمت دوم _ رومانسک)]</ref>
ساختمانهای سبک [[معماری رمانسک|معماری رومانسک]] دارای دیوارهای سنگی عظیم هستند که با طاقهای نیم دایرهای در ورودی خود و پنجرههای کوچک مشخص میشوند. طاقهای سنگی قوسی و [[سردر]] بزرگ با مجسمههای رنگی با [[نقشبرجسته|نقش برجسته]] به یک ویژگی اصلی [[نما]]<nowiki/>ی ورودی این ساختمانها، بهویژه در فرانسه، تبدیل شدهاست.<ref name=Adams181>Adams ''History of Western Art'' pp. 181–189</ref> [[سرستون]]<nowiki/>ها اغلب با صحنههایی از هیولا و حیوانات تخیلی، که هر یک روایتگوی وقایع زمان هستند، حک شده بودند. به گفته مورخ هنرشناس سی. آر.
هنر رمانسک، به ویژه فلزکاری، از پیشرفتهترین هنرهای مناطق اروپای شمال میانی بود، که در آن شخصیتهای برجسته هنری از جمله نیکلاس وردون فرانسوی (درگذشتهٔ ۱۲۰۵) پدیدار شدند. سبک تقریباً کلاسیک هنر [[یونان باستان]] نیز در آثاری مانند حوض غسل تعمید در کلیسای سنت بارتولوموی در شهر [[لیژ]] [[بلژیک]] دیده میشود.<ref name=Lasko240>Lasko ''Ars Sacra'' pp. 240–250</ref> در تقابل با اشکال حیوانات که گاه پیچیده مینمود از شمعدان گلاستر، همان که امروزه هم رواج دارد، استفاده میشد. کتاب مقدس با خطوط براق در قطع بزرگ و [[مزامیرنامه]]<nowiki/>ها، اشکالی معمول از نسخههای لوکس بودند. نقاشیهای دیواری نیز در کلیساها ظهور کردند که اغلب آنها طرحی از [[روز حساب]] در دیوار غربی، مسیح با شکوه در انتهای شرقی، و روایاتی از کتاب مقدس در شبستان کلیسا میباشند. یکی از بهترین نمونههای این دوران که هماکنون نیز ماندگار است طاق آهنگ در کلیسای سن ساوین -سور-گارتمپه فرانسه است.<ref name=Benton91>Benton ''Art of the Middle Ages'' pp. 91–92</ref>
خط ۲۱۶:
اصلاحات صومعه الهام بخش تغییراتی در کلیسای سکولار بود. آرمانهایی که این تغییرات بر اساس آن بنا شده بود توسط پاپ [[لئون نهم]] (پاپ ۱۰۴۹–۱۰۵۴) به کلیسای پاپ وارد شد، و ایدئولوژی استقلال روحانی را فراهم آورد که منجر به مشاجرات نوینی در اواخر قرن یازدهم شد. این امر پاپ [[گریگوری هفتم]] (پاپ ۱۰۷۳–۸۵) و امپراتور [[هنری چهارم (انگلستان)|هنری چهارم]] را هم شامل میشد که در ابتدا بر سر مناصب اسقفی در نزاع افتادند. این اختلافات بعداً به نبرد بر سر ایدههای تفویض منصب، ازدواج در روحانیون و کنار زدن مقدسات منجرشد. امپراتور حمایت از کلیسا را از مسئولیتهای خود میدانست و همچنین مایل به حفظ حق انتصاب انتخابهای خود به عنوان اسقف در سرزمینهای خود بود. اما کلیسای پاپ بر استقلال کلیسا از اعیان سکولار اصرار داشت. این مسائل پس از مصالحه سال ۱۱۲۲ معروف به قرارداد ورمز (Concordat of Worms) حل ناشده باقی ماندند و به مرحله مهمی در ایجاد سلطنت کلیسا جدا از و برابر با مقامات غیر روحانی تبدیل شدند. مناقشات همچنین یک نتیجه دائمی به دنبال داشت که همانا دادن قدرت و اختیارات به شاهزادههای آلمانی به هزینه امپراطوران آلمانی بود.<ref name=Rhino/>
قرون وسطای متاخر دورهای از جنبشهای بزرگ مذهبی بود. در این دوره، علاوه بر [[جنگهای صلیبی]] و اصلاحات صومعه، مردم نیز بدنبال اشکال جدیدی از زندگی مذهبی بودند. در صومعه، شعبات جدیدی از جمله کارتوسیان و [[سیسترسیها]] به وجود آمد، که این دومی، به ویژه در سالهای اولیهاش تحت هدایت [[برنارد کلروو]] (درگذشتهٔ ۱۱۵۳) به سرعت گسترش یافت. این شعبات جدید در پاسخ به برداشت مردم عوام شکل گرفت که دیگر رهبانیت
== قرون وسطای متأخر ==
خط ۲۴۶:
درگیری با فرانسه خود به شکلگیری یک فرهنگ ملی در انگلستان جدا از فرهنگ فرانسوی که قبلاً فرهنگ غالب بود کمک کرد.<ref name=Davies423>Davies ''Europe'' p. 423</ref> غلبه تیر و کمانهای بلند انگلیسی دراولین مراحل جنگ صد ساله شروع شد و توپها در صحنه نبرد کرسی در سال ۱۳۴۶ ظاهر شدند.<ref name=Nicholle186>Nicolle ''Medieval Warfare Source Book: Warfare in Western Christendom'' p. 186</ref>
در المان مدرن، [[امپراتوری مقدس روم]] به حاکمیت خود ادامه داد. اما ماهیت گزینشی تاج امپراتوری مفهومش این بود که هیچ سلسله پایداری وجود نداشت که در آن یک دولت قوی بتواند شکل بگیرد.<ref name=Watts170>Watts ''Making of Polities'' pp. 170–171</ref> کمی دورتر به سمت شرق پادشاهیهای لهستان مجارستان و
در اسکاندیناوی، در دانمارک [[مارگارت اول دانمارک]] (۱۳۵۷ تا ۱۴۱۲) نروژ، دانمارک و سوئد را در تحت [[اتحاد کالمار]] متمرکز کرد که تا سال ۱۵۲۳ ادامه یافت. قدرت اصلی در کنار [[دریای بالتیک]] لیگ هانزا، یک کنفدراسیون تجاری شهرها بود که که از اروپای غربی به روسیه تجارت میکرد.<ref name=Davies431>Davies ''Europe'' p. 431</ref> [[اسکاتلند]] تحت فرماندهی [[رابرت یکم (اسکاتلند)]] (۱۳۰۶ تا ۱۳۲۹) از زیر سلطه انگلستان بیرون آمد که در سال ۱۳۲۸با گرفتن موافقت پاپ پادشاهیش را تضمین کرد.<ref name=Davies408>Davies ''Europe'' pp. 408–409</ref>
خط ۲۵۸:
[[پرونده:07 Grégoire XI (couronné par Guy de Boulogne).jpg|thumb|left|گی بولون تاج را بر سر پاپ گریگوری یازدهم میگذارد. یک کار مینیاتوری از «تواریخ فرویسارت»'']]در طول قرن پر آشوب چهاردهم، اختلافات درون رهبری کلیسا به پاپاسی آوینیون (۷۶–۱۳۰۹ منجر شد.<ref name="Thomson170">Thomson ''Western Church'' pp. 170–171</ref> که همچنین «اسارت بابلیان پاپیون» نامیده میشد که اشاره به [[اسیران یهودی در بابل]] بود<ref name="MAAvignon">Loyn "Avignon" ''Middle Ages'' p. 45</ref> سپس به [[دو دستگی غرب]] رسید که از سال ۱۳۷۸ تا ۱۴۱۸ ادامه داشت، زمانی که دو پاپ و سه پاپ رقیب وجود داشت که هر کدام را چندین ایالت پشتیبانی میکردند.<ref name="MAGreat">Loyn "Great Schism" ''Middle Ages'' p. 153</ref> مقامات کلیسایی در شورای کنستانس در سال ۱۴۱۴ جمع شدند. در سال بعد شورا یکی از پاپهای رقیب را کنار گذاشت و تنها دو نفر از متقاضیان را باقی گذاشت. پس از استماعات بیشتر، در ماه نوامبر ۱۴۱۷ شورا [[مارتین پنجم]] (پاپ ۱۴۱۷–۳۱) را به عنوان پاپ انتخاب کرد.<ref name="Thomson184">Thomson ''Western Church'' pp. 184–187</ref>
علاوه بر دو دستگی کلیسای غرب از درگیریها در الهیات هم رنج میبرد. برخی از آنها به الحاد متمایل شدند جان الیزابت وایکلیف (درگذشته ۱۳۸۴)، خداشناس انگلیسی، آز آنجایی که میگفت مردم عامه میبایست به متن کتاب مقدس دسترسی داشته باشند و همچنین برای اعتقاداتش به [[عشای ربانی]]، که بر خلاف دکترین کلیسا بود، در سال ۱۴۱۵ محکوم به ارتداد شد.<ref name=Thomson197>Thomson ''Western Church'' pp. 197–199</ref> تعالیم ویکلیف دو جنبش بزرگ مرتدین را که در سالهای بعد قرون وسطی واقع شد تحت تأثیر قرار داد. لولاردی در انگلستان و [[هوسیها]] در بوهمیا.<ref name=Thomson218>Thomson ''Western Church'' p. 218</ref> جنبش بوهمیان با تعالیم [[یان هوس]] آغازیدن گرفت که خود او در سال ۱۴۱۵ پس از اینکه توسط شورای کنستانس محکوم شد، در آتش سوزانده شد. کلیسای
با توجه به اینکه تنها روحانیون مجاز به مصرف شراب در [[آیین عشای ربانی]] بودند آیین و عمل پاپ بعدها در سالهای انتهایی قرون وسطی به تصفیههایی دست یافت. این موضوع فاصله بین روحانیون و مردم عوام را بیشتر کرد. مردم عامه مراسم زیارتهایشان را انجام میدادند، آثار مقدس را ستایش میکردند و اعتقادشان به قدرت شیطان را نگه میداشتند. صوفی مسلکان مانند [[مایستر اکهارت]] (دسامبر ۱۳۲۷) و توماس کمپس (۱۴۷۱) آثاری را نوشتند که به عوام آموزش دادند که بر روی زندگی معنوی داخلی خود تمرکز کنند که این زمینه را برای اصلاحات پروتستان فراهم کرد. علاوه بر عرفان و صوفی گری، اعتقاد به جادوگران و جادوگری نیز گسترده شد. در اواخر قرن پانزدهم کلیسا با محکوم کردن جادوگران در سال ۱۴۸۴ و تدوین جزوات و کتب در سال ۱۴۸۶مانند مالوس مالفیکاروم ([[پتک جادوگران]])، که پر طرفدارترین دستورالعملها برای شکار جادوگران بود، شروع به اعتبار دادن به ترس همه گیر از جادوگری کرد.<ref name=Davies436>Davies ''Europe'' pp. 436–437</ref>
خط ۲۷۱:
آموزش و پرورش هر چه بیشتر بر تعلیم روحانیون آینده متمرکز شد. فراگیری پایه حروف و اعداد در حیطه خانواده یا کشیش روستا باقی ماند. اما موضوعات ثانویه و کماهمیتتر مانند [[تریوییم]]، دستور زبان، علم بیان، منطق در مدارس وابسته به کلیسای جامع یا مدارس مربوط به شهرها ارائه میشد. مدارس متوسطه تجاری گسترش یافت و در برخی از شهرهای [[ایتالیا]] بیش از یکی از آنها وجود داشت. دانشگاهها نیز در [[سده ۱۴ (میلادی)|قرن ۱۴]] و [[سده ۱۵ (میلادی)|۱۵]] در سراسر [[اروپا]] گسترش یافتند. میزان سواد در میان مردم عوام بالا رفت اما هنوز کافی نبود. در یک تخمین در سال ۱۵۰۰ سواد در میان مردان ده درصد و در میان زنان یک درصد بود.<ref name="Singman224">Singman ''Daily Life'' p. 224</ref>
انتشار ادبیات بومی، در قرن چهاردهم، با [[دانته آلیگیری]] (متوفای ۱۳۲۱)، [[فرانچسکو پترارک]] (متوفای ۱۳۷۴) و [[جووانی بوکاچیو]] (متوفای ۱۳۷۵) در ایتالیا، [[جفری چاسر]] (متوفای ۱۴۰۰) و [[ویلیام لنگلند]] (متوفای ۱۳۸۶) در [[انگلستان|انگلیس]]، و [[فرانسوا ویون]] (متوفای ۱۴۶۴) و [[کریستین دو پیزان]] (متوفای ۱۴۳۰) در [[فرانسه]]، گسترش یافت. بخش زیادی از ادبیات در اصل مذهبی ماند که گرچه بیشتر آن به [[زبان لاتین|لاتین]] نوشته میشد اما تقاضاهای جدیدی برای بردن زندگینامه قدیسین و دیگر جزوات نیایشی به زبانهای بومی ایجاد شد. رشد نهضت
در اوایل [[سده ۱۵ (میلادی)|قرن پانزدهم]] کشورهایی مانند شبه جزیره ایبریا اکتشافات فراتر از مرزهای اروپا را آغاز نمودند. پرنس [[هنری دریانورد]] از پرتغال (متوفای ۱۴۶۰) در طول عمر خود هیئتهایی برای اکتشاف [[جزایر قناری]]، [[آزور]] و [[کیپ ورد]] را اعزام کرد. این اکتشافات پس از مرگ او نیز ادامه پیدا کرد. در سال ۱۴۸۶ [[بارتولومئو دیاس]] (متوفای ۱۵۰۰) به حوالی [[دماغه امید نیک|دماغه امیدنیک]] رفت و در سال ۱۴۹۸ [[واسکو دو گاما]] (متوفای ۱۵۲۴) به حدود آفریقا و تا هند سفر کرد.<ref>[https://sites.google.com/site/gohighbrowfarsi/gohighbrow-com/bzrgtryn-jhangrdan-arwpa/waskw-dw-gama واسکو دو گاما ۱۵۲۴- ۱۴۶۹]</ref>
|