به آسپیدیستراها رسیدگی کن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
B.sooshiant (بحث | مشارکت‌ها)
←‏پیش زمینه: اصلاح اشتباه تایپی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
B.sooshiant (بحث | مشارکت‌ها)
←‏خلاصه: تمیز کاری و اصلاح اغلاط املایی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۲:
 
== خلاصه ==
''گودرونگوردون کاستاککامستاک'' احساس می‌کند جنگی به وقوع پیوسته است. او شغل تبلیغات برای یک شرکت به نام نیو آبلیوننیوآبلیون را که در آن بسیار زبردست و ماهر بود را ترک کرده‌است و به جای آن به یک حرفه کمکم‌درآمد (فروشندگی در یک کتابفروشی با حقوق درآمدناچیز) مشغول شده است، اما اکنون می‌تواند به دلمشغولیدل‌مشغولی مورد علاقه خود یعنی شاعری مشغول شود. او از یک خانواده ثروتمند است که ثروت به ارث رسیده‌شان را با ولخرجی به هدر داده‌اند. گودرونگوردون از اینکه برای زنده ماندن باید کار کند عصبانی است و زیر فشار استرس درماندگی خودخواسته‌اش بسیار عصبی و ناراحت شده‌است.
 
گودرونگوردون به زندگی حقیرانه‌اش در یک اتاق کوچک در لندن ادامه می‌دهد؛ و در یک فروشگاه کتاب به سرپرستی یک [[اسکاتلندی]] به نام مک کچنیمک‌چنی کار می‌کند و در همین حال تنها اثر چاپ شده‌اش به نام ''موش‌ها'' روی قفسه کتاب‌فروشی‌ها خاک می‌خورد.
 
کاستاککامستاک از غلبه و تسلط پول (که او دوست دارد آن را ''پول خدایی'' توصیف کند) بر روابط اجتماعی بسیار ناراحت است و احساس می‌کند که زنان اگر او ثروتمند بود بیشتر به او ابراز علاقه می‌کردند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= https://www.theguardian.com/books/2003/jul/06/georgeorwell.classics|عنوان= نقد کتاب در سایت Guardian| ناشر = |تاریخ =۶ ژوئیه ۲۰۰۳ |تاریخ بازبینی= ۳۰ ژوئن ۲۰۱۷}}</ref>
 
گوردون کاستاککامستاک در حالی که در شغل کتابفروشی تنها هفته ایهفته‌ای دو پوند حقوق میمی‌گرفت،‌ گرفت،‌دستمزددستمزد ۳۰۰بالایی پوندی راکه در خیابانیک بهشغل آتشاداری کشیدمی‌توانست داشته باشد را رد کرد. با این کار اعلان جنگ واقعی نسبت به پول اعلام کرد. اما در پی اتفاقات بعدی که برایش روی می دهد نظر او عوض می شود. این اثر در ایران نیز با نام همه جا پای پول در میان است،‌ترجمهاست،‌ ترجمه و منتشر شده است.
 
== شخصیت‌ها ==